«داستان اختلاس در ایران بهدلیل تکرار مداوم در ۳۰سال اخیر، انگار هم قبح خود را از دست داده و هم آنکه برای مردم به امری عادی تبدیل شده است.» (روزنامه همدلی، ۱خرداد ۹۸)
*** *** ***
قرائت عمر حکومت در چند عبارت
به این عبارتها دقت کنید: «داستان اختلاس»، «تکرار مداوم در ۳۰سال»، «قبح خود را از دست داده»، «امری عادی برای مردم».
با این عناوین میتوان عمر حکومت آخوندها را در تمام موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرائت نمود. مثل:
داستان سرکوب زنان در ۴۰سال اخیر / داستان چماقداری / داستان کودتای فرهنگی و سرکوب دانشگاه / داستان کشتار و قتلعام زندانیان سیاسی / داستان ترورهای داخل کشور و خارج کشور / داستان مهاجرت و فرار مغزها / داستان دخالت و جنایت در کشورهای منطقه و مکیدن دارایی و سرمایهٔ ایران برای هزینه کردن آن / داستانهای اعتیاد، بیکاری، گرانی، اندامفروشی، فقر، سقوط پول ایران و...همه «قبح خود را از دست داده» و «امری عادی برای مردم» شده است!
گردش عادی و مداوم اختلاس در چرخهٔ طبیعی دولت
برآیند همهٔ این عادی شدهها و تکرار مداومشان چیست؟ گردش روزانه و عادی گشته و تکرار مداوم جنایت و اختلاس و غارت در چرخهٔ یک حاکمیت و یک دولت. این همان داستانی است که از قضا ولایت فقیه و دولتهای دستنشاندهاش تلاش کردهاند در یک سیاست آگاهانه، با تکرار جنایت و چپاول، مدار و حریم آنها را بشکنند و بهعنوان امری مداوم جا بیندازند.
این تصاویر بهوفور در رسانههای حکومتی در گردش هستند. آنقدر که گویی اطلاعاتی اینچنین بهعنوان یک امر رایج از دولتهایی که میآیند و میروند تا رسانههایی که قرار است انعکاس دهند، همه و همه در شبکهٔ تولید و انتشار آن هماهنگ و سهیم هستند.
کلنگ خوردن اختلاس در وعدههای انتخاباتی!
در آخرین نمونه از انتشار رسانهای شبکهٔ تولید و گسترش اختلاس رسمی حکومتی که از قضا در وعدههای انتخاباتی رؤسای جمهور نظام آخوندی کلنگ آن زده میشود، روزنامه همدلی در ۱خرداد ۹۸برآوردی ارائه داده است. در این برآورد اعتراف میشود که در پی مسببان اختلاس حکومتی اگر بر گرد جهان هم بگردیم، در نهایت به جیب «قامت معاون اول رئیس جمهور»، «قامت معاون وزیر» یا «قامت فامیل و وابسته فلان مقام دولتی» میرسیم. این روزنامه شبکهٔ مختلس درون حکومت را چنین تصویر میکند: « بسیاری از مدیران و مسؤلان یا وزیران و حتی رؤسای جمهور، اولین برنامه خود را قطع سر اژدهای اختلاس اعلام میکنند و گاه هم مدعی میشوند نام مفسدان اقتصادی در جیب آنهاست. اما عملاً این اژدها از جایی سر برمیآورد که باعث حیرت و تعجب قاطبه مردم میشود. یکی در قامت سردار سپاه، یکی نماینده ولایت فقیه، یکی در لباس رئیس قوه قضاییه، یکی معاون اول رئیس جمهور، دیگری در قامت معاون وزیر و آن دیگر هم در قامت فامیل یا وابسته فلان مقام دولتی یا فلان سازمان و نهاد».
حرفهیی و علمی شدن چپاول و اختلاس!
در ادامه به یک گواهی رسمی برمیخوریم که حکایت از حرفهیی شدن چپاول و اختلاس بهمثابه یک علم برای گردش کار دایرهٔ قدرت و حکومت کردن دارد. از این رو هیچ عجیب نیست که حاکم و دولت و شبکهٔ گردش اختلاس و پولشویی، بدل به یک شرکت سهامی تحت عنوان حاکمیت جمهوری اسلامی شده است: «سلاطین اختلاس این حقیقت را بازگو میکنند که مهمترین عاملی که میتواند به اختلاس بیانجامد: رانت و قدرت است». (روزنامه همدلی در ۱خرداد ۹۸)
قرارداد و تبادل اختلاس در ادوار دولتها!
اگر در بررسی چرایی و چگونگی گسترش اختلاس و رانت و زادگانشان در رژیم آخوندی به ساختار نهادینه شده در این حاکمیت توجه نکنیم و علت را در آنجا نجوییم، هرگز نمیتوانیم نسبت به بنیاد کلانفساد نظام آخوندی شناخت واقعی و کافی داشته باشیم. این کلانفساد مثل یک برنامه و سند معاملات، بین دولتهای رفته و آمده قرارداد و تبادل شده است: «هر روز که میگذرد و دولتهای مدعی برخورد جدیتر با اختلاس روی کار میآیند، رقمها آنقدر بالا میرود که واقعاً به فهم و درک مردم هم نمیآید». (همان منبع)
اژدهای ولیفقیه، دولت، قوة قضاییه
در ادامهٔ ماجرا که کار به قوه قضاییه میکشد، یک سناریو رو میشود که گویای همه هماهنگیها برای هم نیامدن زخم اختلاس میباشد. در اینجا هم سلطهٔ «اژدهای» دولت و قوة قضاییه و ولیفقیه، همهچیز را قانونی و قضایی و با قربانی کردن چند عامل بیخبر از زد و بند پشت پردهها، حل و فصل میکند: « با وجود این همه دستگیریها و این همه احکامی که برای محکومان صادر میشود، اما چرا سر این اژدها بریده نمیشود و حتی دم آن را هم نمیتوانند قیچی کنند؟». (همان منبع)
سرکوب ریزبافت، اختلاس گشادهدست
دستگاه ولایت فقیه برای کشتن آزادی، چیدن بساط دستگیری مخالفان، قلع و قمع هویت انسانی زنان و نقض تمامی ۳۰ماده منشور حقوقبشر، سیستم سرکوب و جاسوسی و کشتار را ریزبافت و تمامعیار همراه با هزینه کردن میلیاردها دلار و تومان نظم و نظام میدهد. همین دستگاه برای گسترش اختلاس و رانت از یک طرف و تشدید فقر و گرانی و بیکاری از طرف دیگر، با گشادهدستی تمام، راه را برای متصدیان حکومتی و آقازادهها و خواص نظام کاملاً باز میگذارد: «نهادهای نظارتی کار خود را به موقع انجام نمیدهند. راههای سادهای در بدنه دولت و نهادهای اقتصادی کشور وجود دارد که این افراد میتوانند بهراحتی به میلیاردها تومان یا میلیاردها دلار و یورو دسترسی داشته باشند و ماهها و سالها مشغول دستبرد بیتالمال باشند». (همان منبع)
نسل اندر نسل فسادپرور
باید اذعان نمود که همبستگی فساد در مدیریتی ناشی شده از یک ایدئولوژی فاسد، در کل ارکان نظام آخوندی تضمین ادوار دولتها بوده است. همبستگی ارگانیک و جداییناپذیر بین اجزای فسادپرور این حاکمیت بسان میراث نسل اندر نسل به هم پیوند خورده است: «انگار فساد اقتصادی به بخش جداییناپذیر مدیریتها تبدیل شده است...در ۶سال اخیر، رانتها به شکلهای دیگر خود را نشان دادند. در همین دولت روزانه انواع و اقسام خبرهای اختلاس منتشر میشود و بدتر از آن فاجعهیی که با دلار ۴۲۰۰تومانی در دولت روحانی رخ داد و میلیاردها دلار از سرمایه مردم توسط رانتیرهای نامآشنا و ناآشنا حیف و میل شد». (همان منبع)
نکاتی که بهطور مختصر در باب اپیدمی اختلاس و علت گرانی و فقر در آینهٔ رسانههای حکومتی منعکس شد، مصداق این ضربالمثل فارسی را آدرس میدهد که «آب از سر چشمه گل است».
کس نخارد پشت ایران ـ راه چاره مشت ایران
این روزها بحرانهای ریشهایِ جامعه که با زندگی و معیشت روزانهٔ مردم رابطهای مستقیم دارند، هر روز بیشتر و بیشتر از رسانههای حکومتی سر در میآورند. اینها هیچ پیامی جز این ندارند که جامعه به زیر و بم و به ریشهٔ مشکلات خودش پی برده، رشتههای امیدش را از واعظان منبر و صدارت و دایرهٔ قدرت بریده و تنها راه خلاص شدنش از اژدهای ایرانخوار حاکم را «کس نخارد پشت من» یافته و همینش راه چاره است...