728 x 90

ایران؛ تحول سیاسیِ برآمده از ویرانه‌های متروپل

ویرانه‌های متروپل
ویرانه‌های متروپل

دادخواهی مردم و خویشاوندان قربانیان آوار برج متروپل در آبادان با خیزش علیه اعزام نیروی سرکوبگر به‌جای امدادرسانی، به‌هم آمیخت. از امتزاج این دو، خشمی گسترش‌یابنده در شهر تکثیر شد و به خرمشهر رسید. فریاد مشترک این دو شهر علیه سرکوب‌گریهای حاکمیت در حین داغ‌داری مردم، شهرهای دیگر ایران را به‌همبستگی با آبادان فراخواند. چنین تحولی، قیامی پیاپی و چند روزه را شکل بخشید که مسیر تحولات را به‌یک‌باره علیه تمامیت حاکمیت آخوندی سوق داد و منجر به‌رقم خوردن تعادل قوایی جدید بین جامعهٔ ایران و نظام ملایان شد.

 

در یادداشت‌های پیشین اشاره کردیم که از پس هر قیامی، ویژگی یا ویژگی‌هایی جدید به قیامهای قبلی افزوده می‌شود. در قیام‌هایی که اواخر اردیبهشت امسال در حدود ۳۰شهر انجام شد، ویژگیِ بارز آن، هدف گرفتن شخص خامنه‌ای و رئیسی در شعارهای قیام‌کنندگان بود. تداوم هدف‌گیریِ رأس نظام، موجب شد که حتی در درون حاکمیت عنوان شود که «گویی خامنه‌ای ریشهٔ همهٔ مشکلات است». بنابراین در قیامهای اواخر اردیبهشت مرزبندی بین مردم و حاکمیت روشن‌تر از قبل شد و تعمیق یافت.

 

در تحولات پیاپیِ بعد از ریزش متروپل و رو شدن دست ملازمان و کارگزاران نظام در این جنایت، مرز جدید بین مردم و حاکمیت با تداوم بسا قدرت‌مندتر شعار «مرگ بر خامنه‌ای» تثبیت شد. هم‌زمانیِ داغ‌داریِ شهر آبادان با جشن مضحک «سلام فرمانده» توسط خامنه‌ای در تهران، این مرز را به‌سرعت تعمیق داد و شعلهٔ خشم مردم بالا و بالاتر گرفت. از پس این خشم، قیامی تماماً ضد حاکمیت با شاخص نفی و واژگونی آن از دل خرابه‌های متروپل سربرآورد.

مردم آبادان و خرمشهر بلافاصله مقابل جشن مبتذل خامنه‌ای، فریاد پرطنین سر دادند که «فرمانده! فرمانده! شهر زیر آوار مانده». همین شعار که در اسرع وقت تمام شبکه‌های اجتماعی را پر کرد، جبهه‌یی جدید را در مقابل حاکمیت گشود. جبهه‌یی که تهاجم مردم به حاکمیت و ماندن در صحنهٔ رویارویی با گزمه‌های حکومتی، شاخص آن شد.

 

داغ و سوگ و خشم و دادخواهی، از ویرانه‌های متروپل یک جبهه سیاسی را با شاخص سیر صعودیِ هدف گرفتن مقامات دست اول نظام شکل داد.

محور بعدیِ افزوده به این شاخص، همبستگی بسیاری شهرهای ایران با آبادان پس از طنین شعار «مرگ بر خامنه‌ای» بود.

محور بعدی و بسیار مهم جدید، برهم زدن بساط دجالگری نظام تحت لوای نماز جمعه با شعار «بی‌شرف! بی‌شرف!» رو به آخوند سخنران بود.

محور بعدی، ماندن مردم در صحنهٔ رویارویی با نیروهای سرکوب‌گر حکومتی در آبادان بود. این عامل مهم آن‌قدر بازتاب وسیع اینترنتی داشت که برخی تلویزیو‌ن‌های فارسی‌زبان تحلیل‌هایی مبنی بر رخ دادن تحولی تازه با شاخص ریختن ترس مردم ایران و عقب‌راندن نیروهای حکومتی ارائه دادند.

 

مجموع تحولات پیاپی که طی چهار روز گذشته در آبادان رخ داد، این واقعیت را تثبیت نمود که:

الف ـ پیوستگیِ قیام‌ها در سه هفتهٔ گذشته، منجر به رسیدن موضوع جنگ بین مردم با رأس نظام یعنی ولی‌فقیه شده است.

ب ـ مردم در مقابل سرکوب‌گریهای وحشیانهٔ نان‌خورهای نظام، صحنه را خالی نمی‌کنند، بلکه با مزدوران مقابله کرده و پشت هم را دارند.

ج ـ ترفندهای وزارت اطلاعات آخوندی با توسل به طرح شعارهای انحرافی با هدف مصادره کردن اعتراضات و بیراهه بردن قیام‌ها، سوخت و آگاهی‌رسانی وسیعی در شبکه‌های مجازی صورت گرفت. در آبادان شاهد بودیم که مردم بلافاصله پاسخ قاطع به مزدوران وزارت اطلاعات دادند.

د ـ با مجموع این محورها، تحولی سیاسی با شاخص تبدیل کمیتها به کیفیتها صورت گرفت. ویژگی تمرکز مردم بر رأس نظام و همبستگی شهرهای بزرگ ایران با آبادان، به ویژگی‌های قیامهای قبلی افزوده شد. جامعهٔ ایران به یک پله بالاتر در مرزبندی با تمامیت نظام آخوندی پای نهاد. در رقم خوردن این مرزبندی، شاهد بودیم که تمام اقشار اجتماعی بر فاسد بودن سر تا پای این نظام و نقش این فساد نهادینه در رخ دادن جنایت در متروپل تأکید کردند.

 

از ویرانه‌های متروپل که باز هم بهای خون و داغ و آه و سوز آن را مردم ایران دادند، جبهه سیاسی ایران‌زمین در مقابل اشغالگر میهن، وسیع‌تر و همبسته‌تر شد. از این پس هر تحولی رخ دهد، بی‌شک مردم ایران را با گام‌های تصاعدی به‌جانب سرنگون کردن حاکمیت ولایت فقیه به پیش خواهد برد و آثار بلافصل چنین تحولی، ریزش عناصر حکومتی را شتاب می‌بخشد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/85761d30-47f5-4b7e-8014-058c477fffc5"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات