728 x 90

برای که حکومت می‌کنی؟

مهاجرت کادر درمان
مهاجرت کادر درمان

قطع رابطه میان ملت و دولت، همواره زایندهٔ ناهنجاریهای تکثیرشونده، بحرانهای لاعلاج و چالشهای مهارناپذیر است. از پس چهار دهه تمامیت‌خواهیِ ایدئولوژیک، انحصارطلبیِ سیاسی، تمامیت‌خواری اقتصادی و افسارگسیختگی سرکوب و جنایت، چنین شده است مختصات و موقعیت انفجاریِ میان حاکمیت ولایت فقیه و مردم ایران. موقعیتی که از یک‌طرف هزار هزار مردم ایران در کف خیابان‌ها، دادخواهی نان و کار و حقوق و خون می‌کنند و هزار هزار دیگر، مهاجرت ناگزیر را با تمام مرارتها و ناکامی‌ها و خطرهایش، به‌جان می‌خرند و برمی‌گزینند.

 

حاکمیت ولایت فقیه با سه ویژگیِ ضدبشری یعنی تمامیت‌خواهی، انحصارطلبی و افسارگسیختگی در سرکوب و چپاول، مردم ایران را به مرحله انتخاب ماندن[با پرداخت بهای سنگین زنده بودن] و رفتن [با پرداخت بهای طاقت‌فرسای ترک وطن] رسانده است. چنین آواری، زندگی و آینده مردم را محاصره نموده که افزایش ماه به ماه شمار متخصصان و مهاجرین از ایران آخوندزده و اشغال‌شده، سیر صعودی و شتابان گرفته است. چنین فشار و استرسی بر مردم مستولی شده که روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد در شماره ۲۰شهریور ۱۴۰۱ گزارش می‌کند:

«طی یک سال گذشته ۱۶۰متخصص قلب از ایران مهاجرت کرده‌اند».

و در تداوم سیر صعودی درخواست مهاجرت متخصصان از ایران، می‌نویسد:

«۳۰هزار کادر درمان نیز طی یک سال گذشته از دانشکده‌های علوم پزشکی درخواست گواهی حسن سابقه ارائه کرده‌اند که مقصدشان عمان بوده است».

 

هنگامی که رد این آمار جاری در یک سال گذشته را می‌گیریم، به جریان بی‌توقف مهاجرت طی سال‌های گذشته برمی‌خوریم که همین روزنامهٔ حکومتی، تصویری حیرت‌انگیز از آن گزارش می‌کند:

«طی چهار سال گذشته حدود ۱۶هزار پزشک عمومی کشور را ترک کرده‌اند»!

حیرت از این همه تبهکاریِ حکومتی در نابودی ساختار بنیادین علوم و تخصص، به همین اعداد و ارقام ختم نمی‌شود. خالی شدن عرصهٔ درمان و پزشکی و بهداشت، بحرانی شده است که بهای آن را مردم ایران باید بپردازند. شمایی از این بحران افزون‌شونده را وزارت بهداشت آمار می‌دهد:

«ایران با کمبود ۱۸هزار پزشک عمومی مواجه است».

 

دامنهٔ جنایت نظام ملایان علیه زیرساخت‌های عمومی کشور و نیز جنایت در کشتن انگیزه‌ها، هنوز به همین مقدار بسنده نمی‌شود. رصدخانه مهاجرت ایران خبر از بحرانی فراتر در چشم‌انداز آینده داده است. دقت کنید:

«۷۳درصد پزشکان و پرستاران ایرانی و نزدیک به ۶۰درصد استادان دانشگاه و دانشجویان ایرانی تمایل به مهاجرت دارند».

 

این اعداد و ارقام که شکاف عمیق میان بخشی از نخبگان ایران را با حاکمیت ملایان بیان می‌کنند، تنها در حوزهٔ پزشکی و بهداشت و درمان ارائه شده‌اند. بر این اعداد و ارقام جدید، رقم ۱۸۰هزار فرار سالانهٔ مغزها از ایران آخوندزده را بیافزایید که گزارش آن را مرکز آمار ایران در اردیبهشت ۱۳۹۸ داده بود.

 

این اعداد و ارقام تنها از منظر آکادمیک و تخصصی مورد توجه واقع شده‌اند. بر این‌ها بیافزایید آمار هزاران زندانی سیاسی و اجتماعی را که حاکمیت ولایت فقیه از پیکر جامعهٔ ایران ربوده، گروگان گرفته و زندانی و تبعید کرده است.

بر این‌ها میلیون کودک کار و ترک‌تحصیل و کارگران بیکار شده توسط یک الیگارشی متمرکز کانون فساد در حوزه‌های اقتصاد و آموزش و فرهنگ را بیافزایید.

 

به‌راستی از پیکر حیات علمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران‌زمین چه مانده است که دست‌خوش تمامیت‌خواهی و انحصارطلبی و افسارگسیختگیِ نظام ملایان و عاملان نان‌خورشان نشده باشد؟ پاسخ به این پرسش، خود پرسشی‌ست که گویای مختصات دقیق میان مردم ایران و حاکمیت ولایت فقیه است: به‌راستی این حاکمیت بر که و برای که حکومت می‌کند؟ در مملکتی که اصلی‌ترین رکنهای حیات علمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی‌اش یا در شاهراه فرار مغزهایند، یا در زندانها و تبعیدگاهها، یا دنبال نواله ناگزیر زنده ماندن، این حاکمیت بر کدام و برای کدام ارکان این مملکت حکومت می‌کند؟

 

تمام اعداد و ارقام گواهی می‌دهند که حاکمیت ولایت فقیه، جز با شیوهٔ اشغالگری و غارت‌گری، بر پای نمانده است. اعداد و ارقام گواهی می‌دهند که هیچ رابطه‌یی میان مردم با این حاکمیت باقی نمانده و با نمونه‌هایی که برشمردیم، هر چه جریان دارد، سیر ناگزیر تعیین‌تکلیف نهایی به‌معنی اخراج اشغالگران ولایی از مرز پرگهر ایران‌زمین است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/2b5847c3-0b4f-4050-ad3d-a4b3cbf5e9f6"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات