روز یکشنبه اول آبان، پزشکیان لایحهٔ بودجهٔ سال آینده را به مجلس ارتجاع ارائه کرد. او ضمن ارائهٔ این لایحه به وجوهی از آن اشاره کرد، اما ویژگی اصلی بودجه یعنی ورشکستگی و حفرهٔ عظیم هزار هزار میلیارد تومانی کسری بودجه را ناگفته گذاشت. البته او دو روز پیش از آن (۲۹مهر) در «همایش صادرات»، بدون ذکر رقم، اشارهیی به «ناترازی بودجه» کرد و با آه و ناله گفت: «دولتی بدهکار با ناترازی در بانکها و ناترازی در صندوقها درست کردهاند... که هی میخواهیم پنهانش کنیم». پزشکیان خودش در ارائهٔ لایحهٔ بودجه دقیقاً همین کار را کرد و خواست این حفره را پنهان کند. اما این حفره بزرگ بهدلیل وسعت و عمقش، قابل پنهان کردن نیست و به گفتهٔ کارشناسان حکومتی اقتصاد، «یکی از چالشهای اساسی اقتصاد ایران» است و «بهطور مداوم رو بهافزایش است» (آرمان امروز ـ اول آبان).
همتی وزیر اقتصاد دولت پزشکیان میزان کسری بودجه را ۸۵۰هزار میلیارد تومان اعلام کرد، اما رقم واقعی بسیار بیش از این است. بهنوشته روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت (اول آبان) «بهنظر میرسد با ادغام مصارف هدفمندسازی یارانه با بودجه عمومی دولت، از همین الآن کسری بودجه دولت به بیش از ۴۰درصد برسد». روزنامهٔ حکومتی آرمان امروز (۲۳مهر) میزان کسری واقعی بودجه را «یک و نیم هزار میلیارد تومان بدهی و ۶۰۰هزار میلیارد تومان کسری» ارزیابی میکند.
روزنامهٔ فرهیختگان (۲آبان) رقم واقعی کسری بودجه را ۸۰درصد بیشتر دانسته و مینویسد: «تراز عملیاتی سال۱۴۰۴ با احتساب موارد فرابودجه و هدفمندی انتقال یافته به بودجهٔ عمومی نشان از کسری معادل ۱۸۰۵همتی است».
بهطور ساده و خلاصه، دولت برای تنظیم دخل و خرج خود و تأمین هزینههایش، از سیستم بانکی استقراض میکند. بانکها در تلاش برای جبران ناترازی خود، به افزایش خلق پول روی میآورند که این امر منجر به افزایش نقدینگی با ابعاد دهشتناک ۹هزار هزار میلیارد تومانی شده است. اثر بلافصل این حجم سرسامآور نقدینگی بدون ایجاد تولید، بیثباتی اقتصادی و تورم بیش از ۵۰درصدی طی ۷سال متوالی است که تمام توش و توان مردم ایران را مکیده و نابود کرده است. از سوی دیگر «دولت برای کنترل اثرات تورمی، ناچار به استقراض بیشتر از بانک مرکزی و سیستم بانکی میشود» (آرمان امروز ـ اول آبان). و این دور و تسلسل مرگبار همچنان ادامه مییابد و کشور را در گرداب ورشکستگی اقتصادی بیشتر و بیشتر فرو میبرد.
این دور و تسلسل مرگبار، تماماً خودبهخودی نیست. منافع باندهای مافیایی حاکم، محرک اصلی است. روزنامههای حکومتی اذعان میکنند: «یکی از دلایل اصلی ناترازی بانکها، اعطای تسهیلات غیرمولد و ناکارآمد است. در سالهای گذشته، بسیاری از بانکها با هدف حمایت از بخشهای خاص (بخوانید باندهای غارتگر حاکم) یا بهدلیل فشارهای سیاسی و اقتصادی، وامهایی را به شرکتها و پروژههایی اعطا کردند که نه تنها به بازدهی اقتصادی منجر نشد، بلکه در بسیاری موارد توان بازپرداخت این وامها وجود نداشت. این مسأله باعث شد بانکها با انبوهی از داراییهای غیرقابل وصول مواجه شوند که به نوعی ناترازی حسابهای آنها را ایجاد کرد. نتیجهٔ این وضعیت، نیاز بانکها به تأمین منابع مالی جدید از طریق استقراض از بانک مرکزی بود که به تورم و افزایش بدهیهای دولت انجامید» (آرمان امروز ـ اول آبان).
بهاین ترتیب یک بار دیگر آشکار میشود که حفرهٔ عمیق مالی ناشی از کسری بودجهٔ ۴۰درصدی، ناشی از عملکرد ساختار سراپا فاسد حاکمیت آخوندی و عملکرد «اژدهای هفتسر فساد» خامنهای است که فشار خردکنندهٔ ناشی از آن، استخوانهای بیش از ۸۰میلیون مردم ایران را هر روز بیش از روز پیش در هممیشکند. اما این وضعیت، راهحل اقتصادی ندارد. تنها راه متوقف کردن این چرخهٔ نابود کننده، تغییر و واژگونی نظام سیاسی حاکم و استقرار یک حاکمیت مردمی و دموکراتیک است.