پلیس در هر کشور دموکراتیک تنها نیرویی است که برقراری نظم و آرامش در شهرها و مناطق مسکونی را بهعهده دارد و زیر نظر وزارت کشور و قوه مجریه انجام وظیفه میکند. رسیدگی به کلیه تخلفات اعم از راهنمایی و رانندگی و بزهکاریهایی مانند سرقت، قتل و حتی مشاجرات اجتماعی فقط وظیفهٔ پلیس میباشد اما برخلاف سایر کشورها، در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه، نیروی انتظامی بهجای پلیس، مأموریت سرکوب را بهعهده دارد. علاوه بر این نیروهای سرکوبگر دیگری شامل وزارت اطلاعات، نیروهای نیمهرسمی بسیج و نیروهای نظامی سپاه و لباسشخصیها که سر و دم آنها به «بیت آقا!» وصل است، به سرکوب مردم در شهرها اشتغال دارند. طبق یک آمار تعداد نهادهای سرکوبگر در ایران به حدود ۳۰نهاد بالغ میشود.
نظام آخوندی شهرداریها را که همه کشورها در خدمت زیبایی و نظافت شهرها هستند به یکی از این ارگانهای سرکوبگر تبدیل کرده است. مأموران آنها مانند داروغههای قدیم در خیابانها جولان میدهند و در روز روشن به آزار و اذیت کسبه پرداخته و از آنها باج میگیرند. مأموران شهرداری از جنایتکارترین نیروها انتخاب میشوند. اراذل و اوباشی هستند که اغلب دارای هیکلهای قوی و تنومند بوده و از ضرب و شتم افراد و دستفروشان در ملا عام و در جلوی چشم شهروندان ابایی ندارند.
سرکوبگری و جنایت شهرداریها
این عوامل حکومتی، بهخاطر ترس از افشاگری، اول برای کسانی که با دوربین صحنههای شقاوت را ثبت میکنند کمین میگذارند، با این حال برخی از اعمال ظالمانهٔ این نیروها مانند زورگفتن و ضرب و شتم دستفروشان، در رسانههای خود رژیم یا کانالهای تلگرامی منعکس میگردد. بهعنوان نمونه:
ساعت ۳بامداد جمعه ۲۲شهریور ۹۸ اوباش شهرداری رژیم در پیرانشهر، با لودر به دکههای محقر میوهفروشان پارک کودک در این شهر حمله کرده و حدود ۴۰دکه دستفروشان محروم را تخریب کردند. مأموران دزد و وحشی شهرداری رژیم همچنین تعدادی گاری فروش میوه را غارت کردند.
روز چهارشنبه ۲۰شهریور ۹۸ شهرداری رژیم در کرمانشاه مغازههایی که توان پرداخت عوارض نداشتند را با گذاشتن مانع بتونی در مقابل آنها از کسب و کار آنها برای تأمین هزینه زندگیشان جلوگیری کرد. اهالی محل و شهروندان ضمن ابراز تنفر از این اقدام شهرداری رژیم، این کار را باجگیری و زورگفتن به مغازهداران عنوان کردند.
روز پنجشنبه سوم مرداد ۹۸ ۲نفر از مأموران شهرداری «حمیدیا» یزد بههمراه چند مأمور دیگر شهرداری رژیم مزاحم تعدادی از دستفروشان محروم در منطقه دهنو شدند که البته یکی از دستفروشان بهجان آمده در مقابل آنان ایستادگی کرد و آنها را گوشمالی داد.
زورگویی و سرکوب دستفروشان زحمتکش از سوی مأموران شهرداری امری سابقهدار و همیشگی است. نگاهی به نمونههایی دیگر از فاکتهای قبلی تصویر روشنتری از این موضوع بهدست میدهد:
روز شنبه ۲۹تیر ۹۸ گذشته یکی از مأموران وحشی و اراذل و اوباش شهرداری رژیم در آبدان(یکی از بخشهای شهرستان دیر در استان بوشهر) یک پسربچه افغانی را که دستفروشی میکرد، بهطرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار داده و او را پرت کرد.
روز یکشنبه ۱۶تیرماه ۹۸ در ادامه تجمعات اعتراضی دستفروشان در تبریز، درگیریهای پراکندهای بین دستفروشان معترض و مأموران شهرداری رژیم بهوقوع پیوست. همین مأموران وحشی روز دوشنبه ۱۷تیر ۹۸ به دستفروشان اول بازار گرجیلر حمله کردند. در جریان این حمله وحشیانه یک پیرمرد دستفروش نابینا دچار تشنج شد. این درگیریها چند روز ادامه داشت تا اینکه روز سهشنبه ۱۸تیر ۹۸ مأموران اقدام به ضرب و شتم گسترده دستفروشان محروم کردند.
روز جمعه ۷تیر ۹۸ مأموران جنایتپیشه شهرداری در سیاهکل دکهٔ یک دستفروش محروم و زحمتکش را با وحشیگری تخریب کرده و مانع کسب و کار و درآمد بخور و نمیر وی شدند.
روز یکشنبه ۱اردیبهشت ۹۸ مأموران شهرداری خوی به یک دستفروش در خیابان شیخ مهدی این شهر حمله کرده و بساط محقر او را نقش زمین کردند.
البته در کانالهای تلگرامی موارد بیشتری نیز منعکس شده است: حمله و ضرب و شتم بیرحمانه مأموران سرکوبگر شهرداری قوشاچای(میاندوآب) به یک دستفروش محروم، حمله مأموران شهرداری آمل به یک مادر دستفروش که برای گذران زندگی شیر و تخممرغ میفروخت، خشم و کینه حاضران را برانگیخت. این نیروهای وحشی همه تخممرغهای این مادر را نیز شکستند.
رشوهگیری، باجگیری، زورگیری و دزدی
در حاکمیت غاصب آخوندی استفاده از هر وسیله و امکانی برای غارت و چپاول مباح است! بهطور مثال برای بازیافت زباله مافیایی وجود دارد که حتی از استثمار عریان کودکان زبالهگرد و مکیدن خون این کارگران زحمتکش کمسنوسال هم ابایی ندارد.
جنایت سرکوبگران شهرداری که بهجای حفظ آرامش و نظم و رسیدگی به شهر علناً به باجخواهی و زورگیری میپردازند آنقدر فجیع و تکاندهنده است که یک رسانهٔ حکومتی اعتراف کرد: «کودک کار ۹سالهای که [روزانه] ۲۰ساعت زباله جمع میکند تا آخر ماه حداقل درآمدی داشته باشد گاهی ناچار میشود نیمی از درآمد اندکش را به مأموران فاسد شهرداری باج دهد».(تسنیم ۲۸مرداد ۹۷)
همین رسانهٔ حکومتی در جریان جنگ قدرت، ۳۰دی ۹۶ از قول شهردار وقت تهران اعتراف کرده بود که «تغییر کاربریهای ایجاد شده در تهران برای برخی افراد در شهرداری درآمدهای جانبی ایجاد کرده است و بهطور هفتگی یا ماهانه به این اماکن سرمیزنند تا سیبیلشان چرب شود».
ولی از آنجا که چاقو دسته خودش را نمیبرد و اساساً فلسفه وجودی این نیروها برای باجگرفتن است، شکل رسمی هم به این کارها داده شده و حتی معابر خیابانهای تهران هم قطعهبندی شده و به دستفروشان محروم اجاره داده میشود! بهنحوی که در بعضی نقاط خیابان ولیعصر هر موزاییک ۵۰هزار تومان به دستفروشان اجاره داده میشود. هر دستفروش برای پهن کردن بساط به حداقل ۴موزاییک نیاز دارد. با این توصیف برای اجارهٔ هر بساط با ۴موزاییک، روزانه ۲۰۰هزار تومان باید بپردازد. دستفروشها موظفند پیش از شروع کار این مبالغ را پرداخت کنند در غیر اینصورت اجاره پهنکردن بساط را نخواهند داشت.
در یک خبر بهنقل از منابع مردمی داخل کشور آمده است: «روز ۱۱خرداد ۹۸ در چهارراه طالقانی کرج چند مرد با یک وانت در خیابان حرکت میکردند و از هر دستفروش انبوهی جنس برمیداشتند و میریختند داخل وانت. یکی از دستفروشان مظلوم التماس میکرد که کمتر جنس از من ببرید! که انگار به این وضعیت عادت دارند که ایادی چاقوکش شهرداری رژیم در کرج بیایند و هر چه میخواهند از بساط محقرشان بردارند و ببرند. این باجگیری و غارت در روز روشن و در جلوی چشمان عابران و دستفروشان محروم توسط مأموران وحشی شهرداری رژیم انجام میشد».
در خبری دیگر یک دستفروش معترض نزدیک مترو سرسبز تهران اعتراض خودش را نسبت به غارت و سرکوب و باجگیری مأموران وحشی شهرداری با مردم در میان گذاشته و میگفت: «مامورای شهرداری جای منو فروختن به ۲نفر دیگه دو و دویست. من پول دادم واسه این جا. من مریض بودم یه سال نیومدم ولی پولم رو دادم به شهرداری. میگم پس پولم رو بدین میگه ازت گرفتم. گردن کلفتم. بازم میتونم ازت بگیرم».
در نمونه دیگری یک هموطن دستفروش در اهواز در مقابل بردن وسایلش جلوی مأموران مقاومت میکند. مأموران باجگیر شهرداری وسایلش را با خود میبرند.
سرنوشت «مأموران شهرداری» و کلیت نظام
۴۰سال است که آخوندهای تبهکار با سرکوب بر کشور ما حکمرانی میکنند. ۴۰سالی که میتوانست به پایهریزیهای اساسی در زمینههای اقتصادی، صنعتی، آموزشی و فرهنگی بگذرد و بالمآل به رشد و شکوفایی کشور ما منجر شود اما جنایتکاران حاکم بهجای آن از همان روز نخست با سرکوب مردم، بستن دانشگاهها و توقف مراکز علمی و بهراهانداختن جنگ خانمانسوز ۸ساله، هزینهای بیش از یکهزار میلیارد دلار به مردم محروم ما تحمیل کردند. یک کشور غنی را که علاوه بر نفت، سرشار از منابع گوناگون طبیعی بود دستخوش ایلغار خود نموده و هست و نیست ملت را غارت کردند. دزدیهای میلیاردی که در جنگ قدرت بین باندهای نظام برملا میشود، تنها گوشهای از این چپاولهاست. در نقطهٔ مقابل مردم ما که در اثر این غارتگریهای به روز سیاه نشستهاند، از فرط ناداری و برای امرار معاش مجبورند به کارهای سخت روبیاورند. بسیاری از سر فقر و استیصال به فروش کلیه و قرنیهٔ چشم و حتی کودکان خود مبادرت میکنند. زبالهگردی برای سدجوع به امری رایج مبدل شده است. در عوض این حکومت نکبتبار که جز سرکوب ارمغان دیگری نداشته علاوه بر پلیس دهها ارگان دیگر را جهت سرکوب و فشار بر زحمتکشان بهراه انداخته است.
برخورد مأموران شهرداری با دستفروشان زحمتکش که شرافتمندانه و با مشقت فراوان برای کسب روزی خانوادههایشان تلاش میکنند نمونهای از این رفتارهای ضدبشری است. آخوندها طی ۴دهه نشان دادهاند که نه میخواهند و نه میتوانند معضلات اجتماعی را حل و فصل کنند. مردم بهروشنی راهحل نهایی را در سرنگونی حاکمان دزد ایران میبینند و طبعاً با سرنگونی کلیت نظام است که مردم ایران هم از شر این مأموران پلید و جنایتکار آزاد و رها خواهند شد.