728 x 90

ترمیم در دولت مندرس رئیسی

سخن روز
سخن روز

روز شنبه ۲۶فروردین، رئیسی جلاد دو تن دیگر از اعضای کابینه‌اش، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر کشاورزی، را برکنار کرد. این دو نفر برخلاف قبلی‌ها حاضر نشدند خودشان استعفا بدهند و رئیسی ناچار فرمان عزل آنها را امضا کرد.

پیش از این وزیران آموزش و پرورش، راه و مسکن و کار و رفاه اجتماعی مجبور به‌استعفا شده بودند. تا همین جا دولت رئیسی رکوردار تغییرات کابینه در تمام ادوار مختلف ریاست‌جمهوری رژیم، آن هم تنها طی ۲۰ماه است. گفته می‌شود که «تغییرات در کابینه ادامه‌دار است» و از وزیران صمت و اقتصاد که هدف بیشترین انتقادات در درون رژیم بوده‌اند، به‌عنوان کاندیداهای بعدی اسم برده می‌شود.

اما این تغییرات نه تنها آشفتگی درونی حاکمیت یکدست را ترمیم نکرده، بلکه زخم زبان رقبای مغلوب و محذوف را هم به‌دنبال داشته است. کیهان خامنه‌ای (۲۷فروردین) می‌نویسد: «رسانه‌های طیف مدعی اصلاحات... وقیحانه و به‌صورت هماهنگ به‌این اقدام دولت حمله کرده و با تعابیری هم‌چون «تغییرات در دولت رئیسی روی دور تُند/ کدام وزرا در صف برکناری هستند؟»، «تغییرات در دولت چه پیامی دارد؟ / اعتراف پاستور به‌شکست در عمل به‌وعده‌ها»، «دومینوی برکناری و استعفاها در دولت سیزدهم»، «تردید درباره کارآمد شدن دولت رئیسی با تغییرات کابینه» و... تلاش کردند این رویکرد قابل تقدیر دولت را تخریب کنند».

اما برخلاف ادعای کیهان، این تنها رسانه‌های باند مغلوب نیستند که تغییرات کابینه آخوند رئیسی را به‌سخره گرفته و تخطئه کرده‌اند. روزنامهٔ حکومتی فرهیختگان (۲۷فروردین) متعلق به‌ولایتی مشاور دست راست ولی‌فقیه ارتجاع هم در این باره می‌نویسد: «رئیس‌جمهور بعد از این تغییر و تحولات، باید توضیح قانع‌کننده‌ای به‌مردم بدهد. بالاخره مردم سؤالاتی دارند و اگر جواب آن سؤالات را نگیرند رفتارشان به‌گونه دیگری خواهد بود، یا اعتراض‌شان به‌شکل التهابات اجتماعی بروز می‌کند... همه اعضای کابینه را هم عوض کند، بالاخره باز سؤالات مردم متوجه رئیسی است و باید به‌سؤالات پاسخ دهد».

این «ان‌قلت‌»ها به‌رسانه‌ها و روزنامه‌ها محدود نمی‌شود. جلسهٔ مجلس انقباضی که روزی تقریباً همه اعضای آن نامه فدایت شوم برای جلاد۶۷ نوشته و درخواست کاندیدا شدن وی برای ریاست‌جمهوری را کرده بودند، روز یکشنبه (۲۷فروردین) از جهت حملات تند به‌شخص رئیسی، کم‌سابقه بود و این البته پس از اعلام برکناریهای جدید بود؛ اشاره‌یی به‌برخی از اظهارات اعضای مجلس، وضعیت را روشن‌تر می‌کند:

  • رحمت الله نوروزی: نامگذاری امسال حکایت از ضرورت مهار تورم دارد. درمان، راه‌کار و تدبیر است نه فرافکنی؛ تورم نه تنها کنترل نشده بلکه افزایش قیمت ۴۰درصدی داریم... اژدهای هفت‌سر مافیای خودرو چه کسانی هستند که شما نمی‌توانید مدیریت کنید».
  • محمدنژاد قاضی محله: «ریاست جمهور و دولتمردان! خسته شدیم از صحبت کردن خسته شدیم از نوشتن، خسته شدیم از نو خواندن و تکرار مکررات».
  • توسلی: «در کمتر از یک ماه گذشته به‌بعضی خودروها ۳۰۰میلیون تومان اضافه شده و هیچ توجیهی وجود ندارد».
  • صباغیان بافقی: «شما در بحث مولدسازی ببینید چه کار کردند، امروز همه اختیارات در دست سران قواست سه نفر می‌نشینند هر تصمیمی می‌خواهند می‌گیرند، کجا مشکل حل کردید؟».
  • ابراهیم عزیزی: «نظام سلطه امروز مسائل دیگری را به‌ویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی مردم و در به‌انزوا کشیدن نظام دنبال می‌کند که اگر هوشیار نباشیم و در رویکردها و تصمیمات، عقلایی عمل نکنیم به‌سادگی در دام دشمن گرفتار خواهیم شد».

این اظهارات که تنها گوشه‌یی از نگرانی و هراس مجلس‌نشینان از وضعیت انفجاری جامعه و کاردی را که دیگر از استخوان هم گذشته، بازتاب می‌کند. این هراس را در برخی رسانه‌های حکومتی به‌طور نمایانتری می‌توان دید.

روزنامهٔ حکومتی شرق (۲۶فروردین) در مطلبی با عنوان گویای «تغییرات دولت یا تغییر دولت» تغییرات به‌عمل آمده را بی‌فایده دانسته و دولت سر هم بندی‌شدهٔ رئیسی و دستگاه اقتصادی آن را این‌گونه توصیف می‌کند: «گویی خودرویی داشته باشیم که هر قطعه‌اش مربوط به‌یک نوع وسیله نقلیه باشد؛ موتورش، موتور یک تریلی باشد، به‌جای فرمان خودرو، فرمان موتورسیکلت گذاشته باشیم، یک چرخش چرخ درشکه، یک چرخش چرخ اتومبیل، یک چرخش چرخ تراکتور و چرخ چهارم هم نداشته باشد».

روزنامهٔ حکومتی آسیا (۲۷فروردین) می‌نویسد: «اقتصاد کشور سالیان زیادی است که به‌لبه پرتگاه رسیده است به‌طوری که نارضایتی اجتماعی به‌دلیل وضعیت معیشتی باعث شده تا جامعه در حال انفجار زیر پوست قرار بگیرد. هم‌چنین دولت به‌جای گفتمان و پاسخگویی به‌نیازهای طبقات مختلف جامعه با روشهای قهرآمیز سعی دارد... مردم را که زیربار تورم و گرانی دیگر قادربه ادامه این شرایط سخت نیستند، وادار به‌قبول وضعیتی کند که خود عامل به‌وجود آمدنش بوده است».

همهٔ این توصیفات و تشبیهات را در یک جمله می‌توان خلاصه کرد: شکست دولت جلاد۶۷ و شکست خامنه‌ای در پروژهٔ رئیسی؛ شکستی که پیام استراتژیکی آن بن‌بست در مقابله با قیام و مجاهدین است. این پیام را دلسوزان نظام در کلمات و عباراتی چون «لبه پرتگاه» و «جامعه در حال انفجار» به‌خلیفه درمانده خاطرنشان می‌کنند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/af8a807b-2f29-46de-a936-267867776f5f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات