728 x 90

ترکمن بی‌چای

ساحل دریای خزر
ساحل دریای خزر

قریب به گذر یک قرن از افتضاح تاریخی، به نام قاجار، رژیمی را مشاهده می‌کنیم که نیک بوی حوادث و گندلاب‌های آن را زنده و یادآور است.

گفتمان نه بر اساس نقد است و نه اقساط پرداختی به روسیه، بلکه باخت‌باخت و کادوی دل‌نواز خزر است.

کافیست برای آشکار شدن ماهیت این ماجرای شرم‌آور، به چند نکته و فرد توجه کنیم:

۱- هاشمی رفسنجانی:

بدون شبهه بزرگترین ضربه تاریخی را می‌توان به این فرد نسبت داد؛ به کارنامه دل‌ربای این فرد که می‌نگریم جز نوش‌داروی رژیم و خون‌خواری جوانان این مرزوبوم و وطن‌فروشی هیچ نمی‌بینیم. اسطوره به‌ظاهر اصلاح‌طلبی که از مناظره با اکبر گنجی و زیبا کلامی که او را اصلاح‌طلب خواند متواری بود. به‌واقع کدام صلاح و خیر در این توده معلوم می‌توان یافت؟

رفسنجانی‌ای که صاحب پرونده قتل‌های زنجیره‌ای است تا بهانه‌ای باشد برای آغاز کار و مخالف جلوه‌دادن به‌ظاهر اصلاح‌طلبان راست‌گرای ذاتی. از سوابق جنگ او به مقدار کافی یاد شده.

درباره خدمات بی‌پایان این فرد و فرزندانش آن‌قدر می‌توان نوشت که دست‌ها فرسوده و چشم‌ها از کار بیفتند ولی حیف به جوهر و کاغذی که یاد اینان باشد. حتی خودشان هم او را جز شیادی یاد نمی‌کنند.

۲- حسن روحانی:

بزرگواری که تز حجاب اجباری، اعدام ارتشیان غیور و امام خواندن خمینی تنها گوشه‌ای از خدمات بی‌شائبه‌اش می‌باشد. اصول‌گرایی که با لباس اصلاح‌طلبی وارد شد تا یکسان‌سازی رژیم را به سرانجام برساند. چه مدینه فاضله‌ای شود، پر از دوستان سپاهی و بی‌دل اطلاعاتی.

اصلاح‌طلب ترد شده‌یی که داعیه ریشه امیرکبیری دارد! البته به نیک که اینان مایه‌ی شادی آن شادروانند.

ذات واقعی حسن فریدون و خاتمی را در همین چند ماه اخیر به‌سادگی می‌توان مشاهده کرد. این از آن جان‌فشانی خاتمی و اعلام ندامت و شرمندگی که به حق سزاوارش است و دیگری حمایت خامنه‌ای از روحانی اصلاح‌طلبی که به‌گفته اهداف خودشان خواهان ختم قائله رهبری و فردیت نظامی هستند. دو جریان سراپا در تضاد.

۳- رجب صفروف:

طی گفته‌های این فرد که در قسمتی بیان می‌کند که ما انتظار دفاع ۵۰% از سوی ایران را داشتیم ولی سکوتشان عجیب بود و در قسمتی دیگر تقسیم کردن و سهم ۱۳.۸% ایران را بیان می‌کند. فردی که اذعان به مساوی بودن ایران و شوروی دارد ولی تنها ۱۳.۸% را حق ایران می‌داند!

همین ۳فرد کافیست که اگر بخواهیم بیشتر بگوییم اندک شمار نیستند و پررنگ‌تر از تاریکی در هر زمان‌اند.

اما در باب این قرارداد؛ ریشه‌های آن که به ۲عهدنامه ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ بازمی‌گردد، هر دو به‌طور مستقیم بیان مساوی بودن حق ایران و شوروی را دارند. آیا مساوی بودن با عبارت ۵۰% در تضاد است؟ شاید برای اینان تساوی به‌صورت ۸۷ به ۱۳درصد بوده و طبق قضیه نسبیت اینشتین سرعت در شوروی بیشتر بوده و در نتیجه مکان بزرگتر!

قراردادی که در وزارت دفاع روسیه و به‌صورت یک‌طرفه نگارش شده کاملاً دارای متنی یک‌طرفه است.

تنها افتخار این قرارداد برای این رژیم به‌ظاهر ضدامپریالیسمی و تروریست‌پرور، کوتاهی دست مستقیم آمریکا از این دریاچه است که این امر خود کوتاهی دست رژیم از مابقی معاملات کشورهای دیگر می‌باشد.

البته ناگفته نماند که بعد از واگذاری چشمه‌های آبی اورانیوم دار سیستان و جنوب و همچنین اجازه برداشت اندک از ذخایر نفتی شمال و به‌طوری انحصاری بودن این دریاچه و مایملکش برای روسیه، فروش خاک به همسایگان خلیج‌فارس و همچنین فروش خاک شیراز به هلند و... حال نوبت به علنی کردن این اتفاق می‌رسد.

این دفاع از ملت نه جنبه رادیکالیسم دارد و نه بعد شخصی. این حق ستودنی ماست که باید از آن فرزندان ما باشد.

کافیست به زمانی بیاندیشید که تاریخ قاجار را می‌خوانید و چه‌ها که نثار گذشتگان نکردیم.

وای به‌حال ما.

 

محمد.ص از کرج

 

مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمی‌کند

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/11bedb19-185c-4edc-8965-d9cca700a97f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات