728 x 90

تشتت و بی‌راه‌حلی و اوجگیری بحران درونی

سخن روز
سخن روز

این روزها شاهد مدار جدیدی از اوج‌گیری جنگ قدرت باندهای درون رژیم هستیم؛ در حالی که تا همین چند روز پیش به‌نظر می‌رسید دو طرف فتیله تضادها را به‌خاطر شرایط انفجاری موجود پایین کشیده‌اند و سعی می‌کنند از شدت درگیری‌ها بکاهند.

کما این‌که خامنه‌ای در آخرین صحبتی که روز دوشنبه داشت، بسیار تلاش کرد روی آتش جنگ و جدال درون رژیم آب سرد بریزد؛ از دولت روحانی خیلی صریح حمایت کرد و گفت کسانی که می‌گویند دولت باید برکنار شود، در نقشه دشمن کار می‌کنند. البته انتظار این بود که این حرفها و روضه وحدت که همه هم می‌خوانند و روی آن وحدت دارند، تا مدتی جنگ و تضاد را کاهش دهد، اما این‌گونه نشد. چرا؟

 

تشدید جنگ باندی پس از سخنرانی خامنه‌ای! 

حقیقتاً که طرفین این روزها حرف‌های کاملاً بی‌سابقه‌ای به همدیگر می‌زنند. باند خامنه‌ای نه تنها از جاسوس و نفوذی خواندن طرف دیگر ابایی ندارد، بلکه حتی تهدید به حذف فیزیکی طرف مقابل هم می‌کند: «ای آن که مذاکره شعارت/ استخر فرح در انتظارت»! این چه معنای دیگری جز حذف فیزیکی می‌تواند داشته باشد؟

حتی کیهان خامنه‌ای هم با اشاره به حرف روحانی که ۲روز بعد از حرف‌های خامنه‌ای که گفت مذاکره ممنوع است، آمد و آن همه درباره فواید مذاکره صحبت کرد، می‌نویسد:‌

«در حالی که آمریکایی‌ها از تشکیل «گروه اقدام ایران» با هدف تشدید فشار خبر می‌دهند، سوگواری و حسرت خوردن برای مذاکرات خوب! پیشین و دعوت آنان برای ترمیم پل مذاکرات، چه پیامی را به طرف مقابل ارسال می‌کند؟... آنچه آمریکایی‌ها مذاکره می‌خوانند، تسلیم شدن در برابر باج‌خواهی دوازده‌گانه آنان است... آنچه آقای روحانی پل مذاکرات می‌خواند، در واقع گردنه باج‌گیری بود که به‌رغم آن همه امتیاز نقد داده شده، به ‌اشتهای سیری‌ناپذیر کدخدا پایان نداد».

جالب آن که باند دیگر هم، حتی حرمت ظاهری خامنه‌ای را دیگر نگه‌نمی‌دارد و جهان صنعت حرف‌های خامنه‌ای را «جوسازی‌های تبلیغاتی و ایدئولوژیکی»‌ توصیف می‌کند که توان بلند‌مدتی برای ماندگاری نخواهند داشت‌»!

 

بی‌عرضگی خامنه‌ای یا بالاگرفتن آتش قیام؟ 

بی‌شک اکنون دیگر دیربازی است که خامنه‌ای به‌عنوان ولی‌فقیه نظام هیبتش ریخته و به عبارت دیگر طلسمش شکسته است، اما این‌که باندهای نظام یا حداقل باند خود خامنه‌ای حرمت حرف «آقا» را نگه‌دارند، یک انتظار طبیعی است در حالی که می‌بینیم این‌طور نشد. (که اگر‌چه در گذشته هم همین طور بود) ولی این بار خیلی سریع این اتفاق افتاد، یعنی خیلی سریع حرف خامنه‌ای زیر پا گذاشته شد.

۲عامل موجب این وضعیت شده:

  • عامل اصلی قبل از هر چیز قیام است که همه معادلات و تعادل درون رژیم را به‌هم زده است. همان عامل نیرومندی که خامنه‌ای هم ناچار شد سکوت خودش را در قبال آن بشکند و اعتراف کند که عامل بحرانهای اقتصادی و ارزی و غیره... «تحریم‌های خارجی نیست، عامل این حوادث، درونی است». و از قیام به‌عنوان «حوادث مرداد» یاد کرد.
  • عامل دوم تشدید فشارهای خارجی است که خود آن هم از قیام تأثیر پذیرفته است. چون تشکیل گروه اقدام ایران یک اقدام خارج از روال معمول تحریم‌هاست که یک دور آن شروع شده و دور دیگرش آبانماه شروع می‌شود.

در کنار این عوامل اصلی، این سرعت در زیرپاگذاشتن حرف خامنه‌ای البته ناشی از این است که حرف‌های او بسیار بی‌وزن است و اعتباری نداشته که حرمت آن را خود کیهان خامنه‌ای هم نگه‌نمی‌دارد.

 

چرا حرف‌ خامنه‌ای این‌همه بی‌اثر شده؟! 

سؤالی که این‌جا پیش می‌آید این است که: چه عاملی باعث شده که حرف‌های خامنه‌ای این‌طور بی‌وزن و بی‌تأثیر باشد؟

در این مورد باید گفت: وزن هر حرف و موضعی حتی قبل از این‌که از دهان چه کسی در می‌آید بسته به این است که چقدر واقعی و مبتنی بر واقعیت است. حرف‌های خامنه‌ای هم قبل از هر چیز به این علت بی‌وزن و بی‌اعتبار است که با واقعیت فاصله زیادی دارد. او مذاکرات را ممنوع اعلام کرد و البته در مورد علتش هم اعتراف کرد و گفت:

« وقتی وارد این بازی خطرناک بشویم که فشار او، هوچی‌گری او، نتواند در ما تأثیر بگذارد به‌خاطر یک اقتداری که داریم. بله، آن‌وقتی که جمهوری اسلامی از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فرهنگی، به آن اقتداری که ما در نظر گرفته‌ایم برسد، آنجا برود مذاکره کند؛ حرفی نیست. امروز چنین چیزی وجود ندارد؛ ما اگر چنان‌چه برویم مذاکره کنیم، قطعاً این مذاکره به ضرر ما تمام خواهد شد».

این البته بیانگر یک واقع‌بینی بود. اما این یک وجه قضیه است. وجه دیگر آن است که:

مگر خامنه‌ای توان مذاکره نکردن و امتیاز ندادن را دارد؟ مگر جایگزینی برای آن دارد؟ روشن است که ندارد!

همین را روزنامه جهان صنعت خیلی رک و صریح رو در روی خامنه‌ای می‌نویسد:

«اروپایی‌ها پیش از اعلام رسمی ترامپ سعی داشتند او را متقاعد سازند که از برجام خارج نشود تا آنها بتوانند به واسطه فشارهای سیاسی، جمهوری اسلامی را وارد سطح جدیدی از چانه‌زنی‌ها کنند.‌ اما ترامپ سرکش‌تر از آنی بود که برای تداوم فشارهایش حفظ‌ظاهر کند و این دقیقاً بدشانسی ایران در عرصه بین‌المللی بود که نتوانست نرمش‌هایش را پشت پرده برجام پنهان کند. در واقع تفاوت وضعیت فعلی با وضعیت مدنظر اروپایی‌ها این است که حال آن پرده آبرومداری فروریخته و پشت‌پرده و پس‌پرده کاملاً عیان شده است‌ ولی نهایت چاره باز هم همان چانه‌زنی‌ها و سازگار کردن جمهوری اسلامی با واقعیت فعلی نظام جهانی است. لذا به‌نظر می‌رسد که نباید به جهت برخی ناملایمات و ناسازگاری‌های دیپلماتیک از واقعیت موجود فرار کرده و هزینه‌های بیشتری بر مملکت تحمیل شود و دولتمردان ایران ناچار هستند که به مناسبات فعلی تن داده و سهم‌خواهی‌هایشان متناسب با واقعیت‌های اقتصادی، دموکراتیک و توان استراتژیک‌شان باشد».

 

پیامد بی‌عرضگی خامنه‌ای

منظور این است که وقتی خامنه‌ای توان ایستادگی ندارد، همان تعادل قوایی که به آن اعتراف دارد و به او اجازه نمی‌دهد پای میز مذاکره برود، دوضرب چیز دیگری را به او تحمیل خواهد کرد.

همان مقاله ادامه می‌دهد:‌

«جوسازی‌های تبلیغاتی و ایدئولوژیکی توان بلند‌مدتی برای ماندگاری نخواهند داشت‌ و مسلماً وقتی دنیا بر سر دوراهی اجتناب‌ناپذیر انزوای جمهوری اسلامی ایران یا انزوای ایالات متحده آمریکا قرار گیرد، قطعاً گزینه اول را ترجیح خواهد داد و این حقیقت عینی است که واقع‌بینی و مصلحت‌اندیشی را به‌صورت عاجل طلب می‌‌کند».

در واقع بحران اصلی رژیم همین «بی‌راه‌حلی» در تمامی زمینه‌ها است و همین است که بن‌بست فعلی را تشدید می‌کند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8aa32381-09a3-41af-8a78-2e089048e16a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات