728 x 90

تنگنای ضرب‌الاجل خودساخته

سخن روز
سخن روز

امروز خامنه‌ای که به بهانهٔ دیدار مجازی با مردم تبریز به مشکلات و بحرانهای نظام پرداخت او در انتهای سخنرانی‌اش مختصراً به بحران برجام که این روزها به‌علت ضرب‌الاجل سوم اسفند در اولویت قرار دارد، اشاره کرد و گفت: «دربارهٔ برجام حرفها و وعده‌هایی زده می‌شود. ما حرف و وعدهٔ خوب خیلی شنیدیم که در عمل نقض شده و ضدش عمل شده. حرف و وعده فایده ندارد. این دفعه فعل عمل! عمل! عمل از طرف مقابل ببینیم، ما هم عمل خواهیم کرد».

ساعتی پیش از آن هم، روحانی در جلسهٔ هیأت دولت خود به برجام و ضرب‌الاجل سوم اسفند پرداخت و در ظاهر برخلاف شاخ و شانه کشیدنهای مجلس ارتجاع دربارهٔ اخراج بازرسان و این‌که «اگر تا سوم اسفند تحریم‌های نفتی و مالی لغو نشد، بازرسان آژانس باید از کشور اخراج شوند» (آخوند نیک بین-عضو مجلس ارتجاع-۲۱دی)، روحانی گفت: «نه تنها بازرسان را بیرون نمی‌کنیم، بلکه مدیرکل آژانس هم به تهران می‌آید. مقررات پادمان اجرا خواهد شد و بازرسان هستند!».

 

البته روحانی با رندی اصل حرف را می‌پوشاند. این‌که «بازرسان هستند» مشکل نیست، مشکل این است که «چگونه هستند؟!» آیا بر اساس پروتکل الحاقی امکان بازرسی‌های سرزده دارند؟ چرا که اساس و جوهر پروتکل الحاقی بازرسی‌های سرزده و اعلام نشدهٔ بازرسان آژانس از مراکز و سایتهای مختلف است؛ و وقتی روحانی تأکید می‌کند قانون مجلس ارتجاع (اقدام راهبردی برای رفع تحریم‌ها) به جریان خواهد افتاد، یعنی پروتکل الحاقی متوقف می‌شود و توقف پروتکل الحاقی هم به‌معنای توقف بازرسی‌های سرزدهٔ بازرسان آژانس است و بعد از آن بودن یا نبودن بازرسان مسأله‌ای را حل نمی‌کند.

 

هراسی خزنده

روشن است توقف پروتکل الحاقی پیامد‌های بسیار خطرناکی برای رژیم خواهد داشت. بی‌جهت نیست که تروئیکای اروپایی دربارهٔ نقض برجام به رژیم هشدارهای جدی می‌دهند و مقامات دولت جدید آمریکا هم ضمن این هشدارها، تأکید می‌کنند در زمینهٔ برجام «توپ در زمین رژیم ایران است» (سخنگوی منطقه‌یی وزارت‌خارجهٔ آمریکا-۲۹بهمن).

بیش از همه هم خامنه‌ای، روحانی، و مهره‌های رژیم می‌دانند چه خطری در انتظارشان است؛ برای همین پیاپی هشدار می‌دهند که «ما نباید بهانه به دست دشمن دهیم» چرا که «اگر این‌بار یک اجماع جهانی علیه نظام ایجاد شود کار به‌مراتب سخت‌تر خواهد بود. باید شبهات را از بین ببریم نه این‌که هر روز به آنها اضافه کنیم» (مجلسی-دیپلمات پیشین رژیم-۲۵بهمن) و در نهایت «به دورانی بر می‌گردیم که ۶ قطعنامهٔ سازمان ملل علیه ما تصویب شد و این وضعیت می‌تواند حتی ما را ذیل فصل هفتم ملل متحد برده و اقدام نظامی علیه نظام را مشروع کند» (ساداتیان-دیپلمات پیشین رژیم-آذر۹۹).

 

همین دلهره، هول شدگی و ترس در نظام باعث شده خامنه‌ای ضمن اعتراف به آن بگوید: «در مقام عمل نترسیدن، ناامید نشدن، تنبلی نکردن، ندانسته در نقشهٴ دشمن وارد نشدن لازم است» (۲۹بهمن)؛ و روحانی هم برای دلداری نیروهای ناامید، تنبل و ترسیده نظام می‌گوید: «قانون (مجلس) اجرا شود هیچ مشکلی به‌وجود نمی‌آید!» (۲۹بهمن).

 

گرفتار در دام خودساخته

اما چرا خامنه‌ای دام ضرب‌الاجل سوم اسفند را برای خود و نظامش ساخت؟ آن هم در شرایطی که تعادل‌قوای سیاسی با هیچ منطقی حکم نمی‌کند طرف مقابل مقهور این دود و دم شود و روشن است نه تنها امتیازی نمی‌دهد بلکه با یک توسری به رژیم بی‌اعتنایی هم می‌کند که «ما دنبال هیچ ضرب‌الاجل مشخصی نمی‌رویم!» (سخنگوی وزارت‌خارجهٔ آمریکا-۲۴بهمن)؛ سپس جام‌زهرهای بعدی را هم پیشکش خامنه‌ای می‌کند که «ما دنبال طولانی کردن و تقویت توافق اتمی هستیم و به‌سایر نگرانی‌ها از جمله برنامه موشک بالستیک (رژیم) می‌پردازیم!» (همان منبع).

 

علت این چرایی (دام خود ساختهٔ ضرب‌الاجل) به ماهیت رژیم ولایت فقیه برمی‌گردد. رژیمی که بر دو پایه سرکوب در داخل و صدور بحران در خارج بنا شده و هر کدام از این پایه‌ها فرو بریزد، تمامی پیکرهٔ این رژیم فرتوت فرو می‌ریزد. از این رو برنامهٔ هسته‌یی، موشکی، کشتار و تروریسم در منطقه (که اهرم‌های صدور بحران هستند) جزیی جدایی ناپذیر از استراتژی خامنه‌ای و رژیمش است و نمی‌تواند از آنها دست بکشد. این را هم می‌داند که اگر یک گام عقب بنشیند استکبار «هر روز یک چیز را بهانه می‌کند. یک روز حقوق‌بشر، یک روز هسته‌یی، یک روز موشکی و یک روز منطقه‌ای» (خامنه‌ای-۲۹بهمن)؛ همان چیزی که خودش نام «تنزل بی‌پایان» بر آن گذاشته و انتهای این مسیر را ترسیم کرده که «این تنزل پایانی ندارد، بعد از هسته‌یی موشکی را پیش کشیدند، بعد از موشک نوبت حقوق‌بشر می‌رسد، بعد از حقوق‌بشر موضوع شورای نگهبان و سپس موضوع ولایت‌فقیه!» (۲۵خرداد۹۵).

 

دقیقا مشکل همین جاست؛ اگر خامنه‌ای یک گام عقب بنشیند، در آخر باید از «ولایت فقیه» و هژمونی خود که مرز سرخ اصلی‌اش است، دست بکشد؛ و فرو ریختن هژمونی ولایت فقیه هم مانند برداشتن ستون اصلی ساختمانی کهنه و فرسوده است که بی‌درنگ تمامیت آن فروخواهد ریخت.

حال در مخمصهٔ شرایط خفگی اقتصادی، خامنه‌ای برای این‌که شانس خود را برای رفع احتمالی تحریم‌ها در دولت جدید آمریکا آزمایش کند، با ابزار شانتاژ، ضرب‌الاجل سوم اسفند برای توقف پروتکل الحاقی را گذاشت؛ اما مانند «گام‌های پنج‌گانة» توقف تعهدات برجامی نظام «همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود که محاسبات آمریکا و اروپا را تغییر نداد و خط پایانی بر امتیازخواهی یک‌جانبه واشنگتن و تروئیکای اروپایی نکشید» (روزنامهٔ حکومتی حمایت-۱۱بهمن)، شانتاژ سوم اسفند هم برای طرف‌های مقابل که به‌خوبی از وضعیت بحرانی رژیم خبر دارند، محلی از اعراب ندارد.

 

در نتیجه خامنه‌ای و رژیمش در تله‌ای خودساخته گرفتار شده‌‌اند. نه راه پیش دارند و نه راه پس. اگر از توقف پروتکل الحاقی کوتاه بیایند، پیش از هر چیز هیمنة خامنه‌ای حتی نزد نیروهایش بیشتر فرو می‌ریزد و بحران‌های درونی نظام اوج می‌گیرد، طرفهای مقابل هم می‌فهمند تا کجا رژیم ضعیف است و فشارها را هر چه بیشتر می‌کنند؛ اگر هم پروتکل الحاقی و بازرسی‌های سرزده را متوقف کند، باید با هرگونه امیدی برای کاهش فشار تحریم‌ها وداع کند و منتظر فشارهای مرگبار، این بار با اجماعی جهانی باشد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a90cc357-22ec-471a-8949-2bd62c2ee4a5"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات