روز ۲۳بهمنماه سال۹۹، یعنی کمتر از یک ماه پس از روی کار آمدن دولت جدید در کاخسفید و تغییرات کنگره و سنا، قطعنامهیی دو حزبی با امضای ۱۱۳تن از اعضای کنگره به ثبت رسید.
این قطعنامه بسیار قوی اشارهٔ مستقیم به جنایتهای رژیم آخوندی در قتل و سرکوب مردم و اعضای مقاومت ایران دارد و قتلعام زندانیان دست بسته در سال۶۷ را مصداق جنایت علیه بشریت میشمارد. از کشتار خونین آبان۹۸ تا شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراینی و اعدام زندهیاد نوید افکاری نام میبرد. تلاش هستههای تروریستی نظام پلید آخوندی برای انفجار گردهمایی عظیم ایرانیان در ویلپنت پاریس در سال۹۷ و همچنین بمبگذاری در جشن سال نوی اعضای مجاهدین در آلبانی را یادآوری میکند. در نهایت ضمن حمایت از قیامهای مردمی در ایران، از طرح ده مادهای خانم مریم رجوی برای برپایی برقراری یک ایران دمکراتیک، غیرمذهبی، غیراتمی و جمهوری اعلام حمایت میکند.
جملهٔ پایانی این قطعنامه چنین است: «کنگره حق مردم ایران برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک غیرمذهبی و غیراتمی را بهرسمیت میشناسد».
پس لرزههای آشکار پس از لرزشهای پنهان!
به فرمان بزرگ عمامهداران ولایت، قلم بهمزدان حکومت آخوندی مجاز به برجسته کردن دستاوردهای مجاهدین و مقاومت ایران نیستند. این راهکاری برای جلوگیری از لرزش چهار ستون نظام و در نتیجه وارفتگی بیشازپیش عربدهکشان بیتالعنکبوت ولایت است که به خودی خود به ریزش هر چه بیشتر کرک و پر خامنهای و ضعف عمود خیمهٔ نظام راه میبرد. از سوی دیگر مزدوران صادراتی وزارت اطلاعات به آنسوی مرزها، موظف به کمرنگ کردن این دستآوردهای شگفت میشوند.
اما در برخی مواقع مانند همین قطعنامهٔ اخیر، به دلایلی که اشاره خواهیم کرد، نمیتوان ضربهٔ وارده را «قورت» داد. در نتیجه پسلرزههای ماجرا از اعضا و جوارح جسم ناقص و فرتوت نظام بیرون میزند!
روزنامهٔ حکومتی «مستقل» در ۵ اسفند۹۹ با اشاره به این قطعنامهٔ دوحزبی، بر سر کفتارهای باند مقابل فریاد برمیآورد که «آیا این عده تندرو، مواد قطعنامهٔ کنگرهٔ آمریکا را خواندهاند که تن هر کس را میلرزاند؟»
دستاوردی عظیم!
روشن است که در پشت دستاورد شگفتانگیز مقاومت ایران، اقیانوسی از تلاش و انرژی قرار دارد، اما واقعیت این است که مجاهدین و مقاومت ایران بارها به چنین دستآوردهایی رسیده بودند. اواخر بهار۹۹ نیز قطعنامهٔ مشابه دیگری به تصویب اکثریت کنگره رسید. اما چرا در آن روزگار چنین «لرزش» هایی وجود نداشت؟ اگر چه هشدارهای مشخصی وجود داشت؛ برای مثال روزنامهٔ حکومتی حمایت، شنبه ۳۱خرداد ۹۹ نوشت: «اکثر اعضای مجلس نمایندگان آمریکا (از هر دو حزب) حمایت خودشان را از قطعنامهیی که خواستار حمایت از (مجاهدین) است اعلام کردهاند. اما عدهیی در داخل امیدوارند با رفتن ترامپ، بایدن دموکرات شرایط بهتری برای (نظام) رقم خواهد زد که باید گفت این خیال، سرابی بیش نیست».
اما چه تفاوتی میان ۸ماه پیش با وضعیت فعلی هست؟
آشکار شدن بیهودگی دویدن خامنهای در پی سراب!
در همان زمان، در مقالهٔ روزنامهٔ حکومتی حمایت بهروشنی از «سراب» گفته شد. سرابی که خامنهای ماههای طولانی نفسهایش را برای رسیدن به آن حبس کرده بود. با این خیال خام که با آمدن بایدن، میتواند به جنازهٔ بیجان مماشات و برجام، مولود نرمش قهرمانانهٔ خود و نظامش که با هزینهٔ سنگین «زهرخوری»، بهدستش آمده بود، جانی دوباره بدهد!
ولی زهی خیال باطل! زیرا همانگونه که مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت گفت، سیاست شکستخورده و ننگین مماشات دیگر زنده نخواهد گشت!
بله؛ ظرافت نکته در همینجاست! اکنون تنها با گذشت یک ماه از روی کار آمدن بایدن و دولت و کنگره و سنای جدید در آمریکا، نه تنها «گلابی برجام» به کام آخوندهای حکومتی ننشسته، بلکه بهنظر میرسد زمین بسیار سفتتر از آن است که از دور به چشم خامنهای میآمد!
«لرزش» از سرنوشت محتوم!
مقالهٔ دگماتیسم کور در روزنامهٔ حکومتی مستقل، اگر چه نگران جنگ قدرت در میان گرگهای هار نظام بهنظر میرسد و حتی از سخنان ولیفقیه درماندهٔ نظام هم وام میگیرد، اما اتفاقاً مخاطب هشدارش مستقیماً شخص ولیفقیه نظام است! با به رخ کشیدن دستآوردها و پیروزیهای «دشمن اصلی» که مجاهدین و مقاومت ایران باشند، استغاثه میکند که هر چه زودتر از «فرصتهای سیاسی- استراتژیک – اقتصادی» استفاده برده و زهر بخورد!
با وصل کردن قطعنامهٔ کنگرهٔ آمریکا به پیروزی مجاهدین در دادگاه آنتورپ، نتیجهٔ بالمآل و تاثیرگذاری آن را در پیوند هر چه ژرفتر با قیام مردمی در ایران ارزیابی میکند. هراس در یک کلمه به اوج میرسد: «تسلیح!»
«عملاً فضای مجازی را قبضه کرده و با تولید روزانه کلیپها، سندها و مقالات، عملاً جوانان را به تسلیح دعوت میکنند، خدا میداند چه خواب شومی برای آشوبهای بعدی دیدهاند».
شاید در پایان باید همان نتیجهگیری این روزنامهٔ حکومتی را تأیید و یادآوری کرد که «... اگر این رویه ادامه پیدا کند و با اقدامات آنها هر چه بیشتر شکاف و خوردگی در نظام ایجاد شود، حاصلش را نه این جناح و آن جناح، بلکه دشمن قسم خورده برانداز نظام، میبرد».
بله، «دشمن سوگند یاد کردهٔ برانداز» نظام آخوندی، نه فقط مجاهدین، بلکه تمامی مقاومت و مردم ایران هستند که به هدف مقدس و مبارک براندازی کمر بستهاند و خامنهای و نظامش از تحقق این هدف میمون گریزی ندارند.