مرکز آمار رژیم ولایت فقیه، در گزارش اخیراً خود اعتراف کرده که تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور در مهرماه ۱۴۰۴ به ۴۸.۶درصد رسیده است. این یعنی خانوارهای ایرانی بهطور میانگین ۴۸.۶درصد بیشتر از مهرماه ۱۴۰۳ برای خرید مجموعه کالاها و خدمات یکسان هزینه کردهاند. وضعیت اقتصادی ایران آنقدر وخیم شده که حتی رسانههای حکومتی درون نظام، از اصطلاحاتی مانند «فروپاشی» برای توصیف آن استفاده میکنند.
روزنامه حکومتی «جهان صنعت» در مطلبی به تاریخ ۶آبان، با این پرسش معنادار که «آیا ایران در آستانهٔ یک فروپاشی اقتصادی است؟»، مینویسد: «فشار تحریمها به اوج تاریخی خود رسیده، منابع مالی دولت در تنگنای کمسابقه قرار دارد و تورم مزمن، قدرت خرید میلیونها خانوار را فرسوده است».
اوضاع آنقدر وخیم است که حتی ارگانهای تبلیغاتی رژیم نمیتوانند واقعیت تلخ را انکار کنند. اقتصاددانان حکومتی نیز به این وضعیت فروپاشی و علل آن اذعان دارند، بهویژه اکنون که بهدلیل ضعف خامنهای، جنگ باندهای هار نظام به اوج رسیده و در شکافهای این جدالها، حقایق تلخ بیرون میریزد. یک نمونه بارز، گفتگوی محمود جامساز، اقتصاددان حکومتی، با رسانههای رژیم در روز ۶آبان است. جامساز میگوید: «علت اصلی این عقبماندگی، فقدان تفکر توسعه و توسعهگرایی در ساختار سیاستگذاری کشور است؛ گویی مفهوم توسعه با سیاستها و باورهای حاکم در تعارض قرار دارد». او تأکید میکند که ایران از نظر منابع زیرزمینی، رویزمینی، فسیلی و غیرفسیلی یکی از غنیترین کشورهای جهان است، اما از سال ۱۳۵۷ تا پایان آذرماه ۱۴۰۳، حدود ۱۷۰۰میلیارد دلار درآمد نفتی نصیب کشور شده و اگر تنها یکسوم آن صرف توسعه زیرساختهای اقتصادی میشد، امروز با چنین شرایطی مواجه نبودیم.
اما چرا وضعیت اقتصاد ایران تا این حد فاجعهبار شده؟
پاسخ در ۲مؤلفه قابل توضیح است:
یکم: غارتگری سیستماتیک رژیم؛ که منابع ملی را به جیب باندها و سلاطین وابسته سرازیر کرده است. جامساز در اینباره میگوید: «بهسادگی میتوان گفت برخی نهادها و بازیگران ذینفع رانت ایجاد میکنند تا از طریق آن حامیپروری کنند. آنها منافع خود را در حفظ وضع موجود میبینند زیرا منافعشان پیوند نزدیکی با بقای ساختار فعلی قدرت دارد. عدهیی بهصورت «سلاطین در حوزههای مختلف ظهور کردهاند – سلطان نفت، سلطان گاز، سلطان شکر، سلطان لاستیک، سلطان ارز- و در هر حوزهیی بهگونهیی اختاپوسی کنترل و مدیریت منابع را در دست دارند».
این غارتگری به جایی رسیده که بهگفته جامساز روزانه حدود ۱۰هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید خلق میشود، که معادل تورم ۸۰ تا ۹۰درصدی است و مستقیماً بر دوش مردم تحمیل میشود.
نمونه بارز این غارت، پرونده بانک آینده است که با وامهای کلان به وابستگان رژیم، میلیاردها دلار از منابع عمومی را بلعیده و به تورم دامن زده است. دولت، بهقول جامساز، «دارای یک دست بسیار بلند برای گرفتن و یک دست بسیار کوتاه برای دادن است؛ آن دست کوتاه تنها به اطرافیان میرسد». این غارت، زیرساختها را نابود کرده است.
دوم: علل سیاسی است که ریشه در ماهیت قرونوسطایی رژیم دارد. این رژیم برای تحمیل خود به دنیای کنونی، ناچار به سرشاخ شدن با جهان، جنگافروزی، گروگانگیری و بحرانسازی است. جامساز میگوید: از ابتدا «صدور انقلاب و دشمنستیزی به شعارهای اصلی نظام تبدیل شد. این دیدگاه هزینههای سنگینی را بر اقتصاد تحمیل کرد. منابعی که باید صرف توسعه زیرساختها و بهبود رفاه مردم میشد، در مسیر تحقق اهداف این نگاه هزینه شد».
نتیجه این سیاستها، تورم مداوم و فروپاشی معیشت مردم است، زیرا رژیم به جای سرمایهگذاری در توسعه، منابع را در تروریسم و سرکوب هدر میدهد. در نتیجهگیری، تا این رژیم پابرجاست، در بر همین پاشنه میچرخد و جز افزایش تورم و فروپاشی بیشتر اقتصاد، هیچ چشماندازی دیده نمیشود. چرا که منافع ذینفعان(سران نظام) در حفظ وضع موجود است و منابع هدر رفته، راهی برای جبران باقی نگذاشته است.
صورت مسأله اصلی این است که ذینفعان حاکم برای حفظ نظام و وضع موجود بر سرکوب و اعدام و قتلعام پیشتازان و مجاهدان آزادی تکیه دارند و شورشگران برای براندازی نظام ستمگر و غارتگر و آزادی و بهرهمندی عادلانه مردم از منابع ثروت و ثمره کار زحمتشکان، فداکاری میکنند.