728 x 90

«تیرانا نشینان»! اسم مستعار قیام و سرنگونی

اشرف۳
اشرف۳

بیچاره خامنه‌ای، در پندارهای خون‌سرشت خود گمان می‌کرد با بیرون کشیدن یک دراکولا از صندوق‌های نمایشی خود، خواهد توانست جامعهٔ به‌ستوه آمدهٔ ایران را دچار رعب، سکون و سکوت کند. خام‌دلانه می‌پنداشت که اگر جلاد قتل‌عام ۶۷ را بر بالاترین منصب حکومتش بگمارد قادر خواهد بود جوانان شورشی را از اقدام به فعالیت بازدارد و آنها را در لاک ترس فروببرد.

برآورد او این بود که نام و شهرت تاریک رئیسی، خواهد توانست هراس و یأس را در آسمان شهرها حاکم سازد و جامعه را به بی‌عملی دچار سازد.

او تمهیدات زیادی به‌کار بسته بود تا یک جلاد بدنام را بر سر کار آورد؛ جلادی که در کارنامهٔ سیاه خود ۳۰هزار خون به‌ناحق ریخته شده را یدک می‌کشید. قاضی‌القضات حکومتی بود که رکوردار اعدام، شکنجه، زندان و تروریسم است. تصور می‌کرد اگر این جلاد را در مصدر امور قرار دهد، خواهد توانست مجاهدین را در انپاس قرار دهد و کانون‌های شورشی را از روی آوردن به آنان مانع شود.

 

اما در محاسبات نزدیک‌بینانهٔ او نمی‌گنجید که از فردای انتصاب رئیسی جرقه در شهرها درگیرد و کارگران اعتصاب کنند. گمان نمی‌کرد همین مجاهدینی که به‌قول او «تیرانانشین» و «سالخورده» هستند و فرسنگ‌ها دور از میهن خویش، کاری کنند که انتخابات قلابی را ببازد. کاری کنند که نمایش اقتدار پوشالی او به صحنهٔ باخت تمام‌عیار تبدیل شود. کاری کنند که او با ۱۰برابر کردن آرا و مهندسی ارقام در اتاق تجمیع نیز نتواند میزان مشارکت را به ۵۰درصد و بالای آن برساند. کاری کنند که یک نمایندهٔ مجلس سرسپردهٔ او بگوید:

«اگر به کسانی که آمدند و رأی باطله دادند و افرادی که نیامدند و رأی ندادند به‌صورت ویژه توجه نکنیم به مشکل برمی‌خوریم، چرا که اینها از ما ناراضی هستند و این نارضایتی با توجه به این‌که همین الآن هم مشکل داریم، در ادامه برای‌مان مشکل‌ساز می‌شود» (مسعود پزشکیان. اعتماد. ۳تیر ۱۴۰۰).

 

ضربه گیج‌کننده

معلوم می‌شود تحریم قاطع و سراسری نمایش انتخابات و اقبال عمومی مردم به گزینهٔ سرنگونی، استبداد موحش دینی را دچار گاوگیجه کرده است. از این رو وقتی زورش به مجاهدین و کانون‌های شورشی نمی‌رسد به تهدید تو خالی کشورهای اروپایی روی‌آورده است.

«یک هشدار جدی» برای کشورهای اروپایی این است که حمایت شما از فرقه‌یی خطرناک، تروریستی و غیرقابل پیش‌بینی هم‌چون (مجاهدین) برایتان دردسرساز خواهد شد و عواقب آن می‌تواند برای شما هزینهٔ گزاف داشته باشد» (خبرگزاری فارس. ۱تیر ۱۴۰۰).

این ضربه چنان خامنه‌ای را دچار تعادل از دست‌دادگی کرده است که بی‌اختیار و پی‌درپی دشمن اصلی خود را آدرس می‌دهد.

«شما کشورهای اروپایی از کسانی حمایت می‌کنید که در سوابق خود خودسوزی اعضایشان در واکنش به دستگیری مریم رجوی را دارند».

 

فلک‌زدهٔ نگونبخت نمی‌داند که دوران استیلای سیاست مماشات و زد و بند به‌پایان رسیده است. نمی‌داند مجاهدینی که توانستند به‌یمن اراده‌های استوار و حقانیت خونهای ریخته شدهٔ شهیدانشان در اشرف و لیبرتی، ورق را به نفع خود بچرخانند، خواهند توانست هر ناممکنی را نیز ممکن نمایند. اصلی‌ترین هدفی که آنها روی آن تمرکز کرده‌اند، سرنگونی نظام ولایت فقیه با هر بهای ممکن است. آن «فشار سنگین» و «عملیات روانی و تبلیغاتی» که خبرگزاری سپاه پاسداران از آن می‌نالد، بخشی از کارزار سرنگونی است. کارزارهای سنگین بعدی در راهند.

 

بلوف درمانی و تهدیدهای بچه‌ترسان

تأثیر و کارآمد بودن این کارزار او را وادار کرده است تا به بلوف‌درمانی و تهدیدهای بچه‌ترسان روی بیاورد و با آواز خواندن در تاریکی ترس خود را بپوشاند.

«امیدواریم اعضای سالخورده تیرانا نشین و کلیه اعضای گروهک‌های خرابکار و تروریستی که در سال‌های اخیر ضربات مهلکی از دستگاه‌های اطلاعاتی ایران در داخل و خارج از مرزها دریافت کردند و رهبرانشان یکی پس از دیگری به ایران انتقال داده شده و به دست عدالت محاکمه شدند، متوجه این واقعیت بشوند که بیش از چهار دهه است که قدرتمندان بین‌المللی در حال نزاع و تقابل با جمهوری اسلامی ایران هست و آنها نتوانستند کاری از پیش ببرند. ». (همان منبع).

آری، تیرانانشینان اسم مستعار قیام و سرنگونی هستند. کارزارهای سرنگونی یکی پس از دیگری ادامه خواهد یافت. زمان زمان به زانو درآمدن و سقوط استبداد دینی بر پاشنه‌های پوسیدهٔ آن است. طرفی که باید به تهدید متوسل شود نه نیروهای روحیه باختهٔ یک نظام فرتوت، بلکه مردم، مجاهدین و کانون‌های شورشی هستند. درست حدس زده‌اید، مجاهدین و نسل‌های شورشی امروز ایران «غیرقابل پیش‌بینی»! هستند و ممکن است وقتی چشم باز کنید، همه چیز را در یک چشم به زدن باخته باشید؛ همه چیز!

 

بترس از من!

من آن خشمم وزان در پنجه دریا، بترس ازمن!

من آن موجم رفیق هر چه توفانها، بترس از من!

اگر پس می‌نشینم باز می‌گردم قوی آهنگ

نمی‌میرم در این آمد، شدن اما، بترس از من!

من آن انگشت ترد بارها بشکسته خون آغشت

کنون مشتی درشتم، سرخ و صولت‌زا، بترس از من!

هنوز از آخرین پیغام چشمان «ندا» خیس است

شکسته بغض خون‌فام خیابان‌ها بترس از من!

هنوز از خاطراتم واژه‌های سرخ می‌بارد

به هر میدان منم اینک تو را جویا، بترس از من!

اگر ممنوع، اگر بر دار، اگر در خون؛ ولی بیدار

منم اینک هماورد تو در هر جا، بترس از من!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/23ce6304-92dd-4c5c-ba8a-290cd3605d7f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات