سؤال: در سالمرگ خمینی دیدیم که چالشهای مختلفی برای رژیم به روی صحنه آمد؛ بهطور خاص حذف سخنرانی حسن خمینی و حسن روحانی که هر سال برگزار میشد. در همان روز هم تلویزیون رژیم روی جلسه خبرگان در سال ۶۸متمرکز بود. اما در همین برنامه تلویزیونی، من ندیدم که حرفهای خامنهای مبنی بر تأکید او بر نداشتن صلاحیت احراز رهبری پخش شود. در همین رابطه اجازه بدهید حرفهای خامنهای را در همان جلسه خبرگان ۱۴خرداد ۶۸بشنویم و بعد من سؤالم را در همین زمینه مطرح میکنم.
تلویزیون رژیم، جلسه خبرگان ۱۴خرداد ۶۸، خامنهای: «اولاً باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال رهبری کسی مثل بنده در آن مطرح شود. حالا نمیخواهم در این باره صحبت کنم. مسأله اشکال فنی و اشکال اساسی دارد. یکی دو هفته قبل هم که این قضیه مطرح بوده و آقای هاشمی این را گفتند، من با جدیت به ایشان گفتم که من بهطور قاطع چنین چیزی را قبول نخواهم کرد. جدای از اینکه خود من لایق این مقام نیستم ـ و شاید آقایان هم میدانید ـ اصلاً این قضیه از نظر فنی اشکال پیدا میکند. رهبری، رهبری صوری خواهد بود و نه رهبری واقعی. من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایان حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد. این چه رهبری خواهد بود؟ قانون اساسی که میگوید مرجع؛ حالا یا مرجع شرعی و یا فقهی.از نظر شرعی هم حجیت قول رهبر در صورتی است که آن کسی که میخواهد به حرف او عمل کند، او را فقیه و صاحب نظر در امور دین بداند. در همین جلسه چند نفر از آقایون آمدهاند صحبت کردهاند و تصریح کردهاند که من صاحب نظر نیستم. همین آقای آذری که اسم بنده را اولین بار آوردند، اگر بنده حکم کنم، ایشان قبول خواهند کرد؟ قطعاً قبول نمیکنند».
از تمرکز تبلیغاتی رژیم روی خامنهای و اینکه او تنها سخنران مراسم سالمرگ خمینی بود، معلوم است که میخواهند موقعیت او را بهعنوان جانشین خمینی تقویت کنند. در همین رابطه حذف سخنرانی حسن خمینی و آخوند روحانی را میشود در نظر گرفت. در نهایت آیا این زمینهچینیها به نفع خامنهای شد؟
محمدعلی توحیدی: همانطور که اشاره کردید، هم در سخنرانی آن روز و هم در برنامه تلویزیون رژیم تمرکز بسیار زیادی بر توجیه موقعیت خامنهای بهعنوان رهبر سیستم بود. این را هم که میگویید در نهایت به نفعش شد یا به ضررش، نتیجه را شاید بشود در نمایشهای روز قدس دید که خامنهای در همان سر قبر خمینی خیلی روی آن تأکید کرد که بهدلیل وضعیتی که داریم، باید برنامهیی باشد که با سالهای دیگر فرق کند. ولی صحنه خیلی فضیحت بود. در همین صحنهیی که خامنهای سخنرانی میکرد، میخواستند یک نمایش وحدتی هم نشان بدهند. با اینکه حسن خمینی و یکی دو نفر دیگر را حذف کرده بودند، با وجودی که همه سران رژیم بودند، باز در همین روز قدس بدجوری با هم دعوایشان شد. صالحی هم پای منبر خامنهای بود؛ ولی امروز در تظاهراتی که داشتند به او میگفتند خائن و وطنفروش. بهنظر میرسد که این سور و سات و این شکل ورود برای خامنهای مثبت بوده و نتیجهیی داشته باشد.
واقعیت این است که باید این کارها و حرفهایی را که الآن از خامنهای سر میزند، در وضعیتی که او در آن هست، نگاه کرد؛ والا همینطوری نمیشود درآورد که چرا این کار را کرد و چرا آن حرف را زد. از نظر موقعیت پایهیی _ طبق همین نواری که شما گذاشتید _ خودش میگوید کسی من را قبول ندارد. واقعاً هم این آخوند روضهخوان را یک شبه ولیفقیه دستگاه کردند. اما از اینها گذشته، الآن خامنهای یک جنگ بسیار بزرگ و طولانی و پر هزینه یعنی جنگ اتمی را به مفتضحانهترین صورت باخته است. این یک شکستی است که رویش آوار شده است. فقط هم برجام را نمیگویم، بلکه از اول پرونده اتمی تا الآن را میگویم که به این نقطه رسیده است.
دیکتاتورهایی که در چنین وضعیتی اینطوری شکست میخورند، ناگزیر از اشتباهات هم میشوند. اشتباهاتی میکنند و بعد نتایج منفیاش را هم میبینند. اینها برای این مراسم، بساط چیده بودند. مثل همان سال ۶۸که احمد خمینی با خامنهای ملاقات کرده بود و به او میگفت شما میتوانید جانشین پدر من باشید. این صحنهها را چیده بودند، چون خامنهای زیر ضرب حسابرسیها و سؤالاتی است که راجع به این موضوع مطرح است. در پایین جامعه هم مطرح است؛ چون خیلی از کیسه مردم ایران خرج و هزینه شده است. مردم ایران هم اولین قربانی این برنامه اتمی بودهاند. در سیستم خود خامنهای هم این ضرب و حسابرسی هست.
خامنهای باید جواب بدهد که چرا این برنامه را راه انداخته است؟ چرا بعداً آن را گل گرفته است؟ چرا تعطیل کرده است؟ صالحی رفته بود نطنز و میگفت اینجا یک سوله و بیغوله بود که ما ۴۸ساعته درستش کردیم. سر این کارهایشان بین خودشان سؤالاتی هست که از هر طرف مطرح میشود. از جمله این سؤالها هم هست که الآن میخواهی چه کنی؟ الآن دنبال راهانداختن چه جنگ و برنامهیی هستی؟ این سؤالات متوجه خامنهای است.
من خاطرم است که چند سال پیش یکی از سرپاسدارهایی که از این سیستم بریده بود، در مطلبی که داده بود برایش منتشر کنند؛ نوشته بود که اگر یک دلیل وجود داشته باشد که خامنهای نمیتواند رهبر باشد و تدبر ندارد، همین برنامه هستهیی است. این سؤالات متوجه خامنهای است. این شکست رویش آوار شده است. در این شرایط دید که نمیتواند آنها را برای سخنرانی بیاورد. چون اگر سخنرانی کنند، خامنهای قادر به کنترل صحنه نیست. کما اینکه همین روز قدس را هم قادر به کنترل نیست و مسائل بیرون میزنند. در نهایت ترجیح داد که هم حسن خمینی را حذف کند و هم روحانی را تا فقط خودش باشد که بتواند همه حرفهایش را بزند. در اینکه ولایت فقیه عمود خیمه نظامشان است و بود و نبودشان به آن وابسته است، سهم دارند و به اینجا که میرسد، پای براندازی و سرنگونی مطرح میشود و طبعاً با او همراهی میکنند؛ اما نتیجه چه خواهد شد، امری است که باید دید.
سؤال: در رابطه با حرفهای خامنهای در ۱۴خرداد بر سر برجام، سؤالی دارم که ابتدا حرفهای خامنهای را بشنویم و بعد من سؤالم را مطرح میکنم.
تلویزیون رژیم، خامنهای: «از برخی حرفهای بعضی از دولتهای اروپایی اینجور برمیآید که اینها توقع دارند که ملت ایران هم تحریمها را تحمل کند و با آنها دست و پنجه نرم کند و هم از فعالیت هستهیی خود که نیاز قطعی آینده کشور است، دست بکشد و همین محدودیتهایی را که بر او تحمیل کردهاند، ادامه بدهد. من به این دولتها میگویم که بدانند که این خواب آشفته تعبیر نخواهد شد. ملت و دولت ایران این را تحمل نخواهند کرد که هم در تحریم باشند و هم در محدودیت هستهیی و حبس هستهیی قرار داشته باشند. این نخواهد شد. سازمان انرژی هستهیی موظف است سریعاً آمادگیهای لازم را برای رسیدن به ۱۹۰هزار سو در چارچوب برجام _ فعلاً _ سریعاً فراهم بکند و برخی مقدمات دیگر را که رئیس جمهور محترم دستور آن را دادهاند، از همین فردا آغاز کند».
حرفهای خامنهای بر سر برجام دو وجه متناقض دارد؛ از یک روی برجام تأکید دارد و از یک طرف دستور غنیسازی میدهد. با این حرفها چه پیامی میخواهد بدهد؟
محمدعلی توحیدی: همچنان که عرض کردم دیکتاتورها در چنین وضعی که قرار میگیرند _ و اینجا بهطور مشخص ولیفقیه ارتجاع _ به فکر هیچ چیزی جز خودشان نیستند. در نتیجه همانطور که شنیدیم، میگوید ما این وضع را تحمل نمیکنیم و بروید فلان قدر سو تولید کنید. بعد هم صالحی آمد گفت یک میلیون سو دارد آماده میشود. این باجگیری و تهدید از روی منبر است. از طرفی هم تلاش میکند در چهارچوب برجام و مذاکره باشد؛ چون بهشدت میترسد؛ ولی در عینحال حرفهایش تنشآفرین است؛ طوری که طرف حسابهای اروپاییاش _ مثل خانم موگرینی و وزیر خارجه فرانسه _ گفتند که این حرفها هیچ کمکی به اعتمادسازی به شما و ادامه مذاکرات نمیکند و تنشآفرین است. حتی وزیر خارجه فرانسه هشدار داد که چرا به خط قرمز نزدیک میشوی؟ با این حال خامنهای نزدیک شد و این کارها را کرد.
من فکر میکنم پیامش قبل از اینکه به آن طرفها باشد _ حالا آنها هم چقدر جدی بگیرند _ تنشهایی را ایجاد میکند، یک چیزهایی را بر گردنش میاندازد و مطلقاً از نفع خودش میچیند و نه چیز دیگری و خطراتی را برای رژیمش به بار میآورد. با این حال قبل از هر چیز، میخواهد در درون نیروهای خلص خودش حرفهایی بزند که آنها را قدری از این تشتت و این وضعیت در بیاورد.
سؤال: خامنهای مخاطبانش را دولتهای اروپایی نشان میدهد و میگوید محدودیتهای برجام منوط به نبودن تحریمها است. آیا منظور خامنهای تحریمهای اروپا است یا آمریکا؟
محمدعلی توحیدی: احساس میکنم منظورش تحریمهای آمریکا است؛ چون اروپایی که الآن بهخاطر برجام تحریمی ندارند. البته صحبتهایی از تحریم میکنند، ولی بهخاطر تحریم موشکی و دخالتهای منطقهیی است. منتها اینجا بهلحاظ سیاسی مشخص است که خامنهای دارد در عینحالی که تهدید میکند و حرفهای بیدنده و ترمز میزند، بهنوعی پیغام و پسغام میدهد که شما بروید آمریکا را بترسانید که به ما امتیازی بدهند. خلاصه کلام اینکه منظور خامنهای تحریمهای آمریکا است که برای رژیم خطرناک میباشد. برجام اروپایی همان چیزی است که در حال حاضرُ هم خامنهای به آن چسبیده و هم روحانی. بعد از دو سه هفته و مدتی که گذشته استُ الآن همه متفقالقولند که با وجود تحریمهای اولیه و ثانویه آمریکا، برونرفتی برای خامنهای وجود ندارد.
سؤال: اگر اینطور باشد، با توجه به اینکه آمریکا از برجام خارج شده است، باید بهقول برخی از مهرههای رژیم گفت که حرفهای خامنهای تیر خلاص به برجام بود. آیا واقعاً خامنهای میخواهد چنین کاری را بکند؟
محمدعلی توحیدی: تکرار میکنم که اینجور جاها تعینهایی هست که دیکتاتورها را در این مسیر قرار میدهد. الآن مشخص است که سیاست خامنهای چسبیدن به همین برجام است تا شاید با اروپاییها به جایی برساند و کاری بکند. این سیاست مادی و جاریشان است.
نمایشهای امروز جمعه و حرفهایی که اینها میزدند را نگاه کنید؛ احمد خاتمی گفت که «موشک میسازیم، بردش را هم بیشتر میکنیم، هر کاری که بخواهیم میکنیم» و یا علمالهدی نماینده خامنهای در مشهد گفت که «اسرائیل را با موشکهایمان گروگان گرفتهایم؛ چون میخواهند براندازی کنند و ما اینها را گروگان گرفتهایم».
اینها حرفهایی هستند که برای رژیم عواقب دارند. حالا شما میپرسید که آیا خامنهای میخواهد این کار را بکند؟ بهنظر نمیرسد که در یک عقل سیاسی چنین کاری بکند. صالحی هم میگفت _ و چند بار تأکید داشت _ که خدا نکرده خدا نکرده اگر برجام نباشد...از طرفی هم ریخته بودند سر صالحی که تو وطنفروش هستی. یک نماینده مجلس هم به صالحی گفت تو اصلاً حرفهای خامنهای را اجرا نکردی.
خامنهای مسیری را دارد میرود که خطرات خودش را دارد. همین مسیر هم تشتت را در دستگاه خودش افزایش میدهد. با این حال من فکر میکنم که حرفهای خامنهای قبل از هر چیز برای حفظ موقعیت خودش و همان برنامههایی است که از قبل برای روز ۱۴خرداد مهندسی کرده بود. تلاش کرد جوابهای غیرمستقیمی به حجمی از سؤالهای مکرر و آوارهای حسابرسی که بهخاطر اتمی سرش خراب شده، بدهد؛ ولی چون شکست اساسی و افشای این برنامه و ماهیت باجگیرانهاش را _که بهخاطر حفظ رژیم است _ الآن مثل روز برملا شده است.
خامنهای این شکست را از ناحیه مجاهدین خورده که این برنامه را افشا کردهاند. از لحاظ سیاسی هم مقابله و مبارزه با این برنامه را که قربانی اصلی آن مردم ایران هستند، در صحنه سیاسی ایران دنبال کردهاند. مردم ایران هم هر جا که امکان ابراز نظر و رأی به تمایل بوده، اکثریت قریب به اتفاقش علیه این برنامه شوم بوده است.
شکست کنونی خامنهای، شکستی از ناحیه مردم و مقاومت سازمانیافته مردم ایران بوده است. هر کسی هم که در این مسیر با خامنهای رفته است، طبعاً رسوایی همراهی با چنین پروژه ننگینی را با خودش به همراه برده است. الآن هم بر روی زمین با نتایج وخیمش دست و پنجه نرم میکنند.
من فکر میکنم جدای از اینکه خواست خامنهای چه بوده، مسیر خطرناکی را دارد در پیش میگیرد. البته اگر بتواند و ظرفیت این را داشته باشد که به مسیر زهر خوردن و واپس تمرگیدن برگردد، طبعاً خونریزی کمتری خواهد داشت؛ ولی بهنظر نمیآید چنین ظرفیتی بر پیشانی این آخوندها باشد؛ مگر مثل جنگ ضد میهنی به آن نقطهیی برسند که خمینی در مقابل استراتژی صلح مقاومت ایران،؛ سرانجام سر فرود آورد. خمینی گفت من از هر چه گفتم، گذشتم؛ کسی که میگفت ما تا آخرین خشت خانههای تهران و تا رفع فتنه در عالم میجنگیم، گفت از همه اینها گذشتم و جامزهر را سرکشیدم.