روز چهارشنبه به بهانهٔ روز کارگر که رژیم آخوندی شیادانه آن را بههفتهٔ کارگر تبدیل کرده، خامنهای پس از مشتی حرفهای مفت و بیخرج دربارهٔ اهمیت کار و کارگران و اذعان ناگزیر به «مشکلات فراوان کارگری و اقتصادی در کشور»، گفت: «پیشرفتهای تسلیحاتی دشمنان را متعجب کرد. ایران در بحبوحهٔ تحریم بتواند سلاح پیشرفته آن هم با این تعداد بهوجود بیاورد؟ بله میتواند! بیشتر از این هم میتواند! بهتر از این هم میتواند! پیشرفتهتر از این هم میتواند!».
خلیفهٔ ارتجاع که میکوشید تحریمهای بینالمللی و عواقب آن را با پیشرفتهای تسلیحاتی توجیه کند، افزود: «میخواهند نظام اسلامی را با تحریم در تنگنا بگذارند که تسلیم خواستههای زورمدارانه و توقعات قدرتطلبانهٔ آنها بشود».
خامنهای با اشاره بهنک و نالهای عناصر خودی که در هراس از وضعیت انفجاری و اقتصاد فروپاشیده، او را از پیامدهای جنگافروزی و سودای اتمی پرهیز میدهند، بر ادامهٔ این سیاست تأکید کرد و گفت: «بعضی خیرخواهانه توصیه میکنند که با آمریکا کنار بیاییم. یک چیزی میگویم گوش کنید توقعات اینها تمامی ندارد. محال است نظام تسلیم چنین زورگویی شود».
به این ترتیب خامنهای بار دیگر نشان داد که حفظ نظام و سد بستن در برابر قیام را در گرو انقباض و سرکوب داخلی و جنگافروزی و تروریسم صادراتی میبیند. یعنی همان راه خمینی ملعون در ادامهٔ جنگ شوم و ضدمیهنی را میرود. خمینی دجال هم برای حفظ حکومت خود که آن را اوجب واجبات میدانست، ۶سال پس از آنکه عراق از اراضی ایران خارج شده و صلح در دسترس بود و مردم ایران پایان جنگ و صلح را فریاد میزدند، خیرهسرانه نعرهٔ جنگ جنگ! سر میداد و میگفت تا وقتی یک خانه در تهران برجاست، بهجنگ ادامه خواهد داد. دجال جنگافروز تنها وقتی که سایهٔ ارتش آزادیبخش را بالای سر خود دید و شعار امروز مهران فردا تهران رزمندگان ارتش آزادی را شنید، جامزهر آتشبس را سر کشید.
اکنون هم خامنهای بقای حکومتش را تنها در جنگافروزی در خارج و سرکوب در داخل میبیند. بنابراین به قیمت نابودی هست و نیست مردم، چهارنعل در مسیر «تسلیحات پیشرفته» و دستیابی بهبمب اتمی میتازد. اینکه مردم ایران زیر بار هزینههای اتمی و جنگافروزی و تروریسم در خارج و سرکوب در داخل کشور له شدهاند و ۶۰میلیون نفر از جمعیت کشور در زیر خط فقر دست و پا میزنند، اینکه غزه سراسر ویران و نابود گردیده و مردم آن کشتار شده و آواره میشوند نه تنها هیچ اهمیتی برای خلیفهٔ خونریز ارتجاع ندارد، بلکه باد بهغبغب میاندازد که ما تسلیحات پیشرفته داریم و بیشترش را میسازیم.
وقاحت مضاعف خامنهای آنجاست که این سیاست ویرانگر برای اقتصاد و تولید در کشور را به بهانهٔ روز کارگر به رخ زحمتکشان میکشد و با طلبکاری، از «نقش کلیدی جامعهٔ کارگری در جهش تولید و بهبود وضع اقتصادی کشور» دم میزند. حال آنکه او بیش از سی سال است با سپاه پاسدران و بنیادهای غارتگر تحت کنترلش بر اقتصاد ایران چنگ انداخته و از غارت نان سفرهٔ کارگران هم فروگذار نکرده است.
یک گواه این حقیقت تعیین حداقل دستمزد کارگران در ابتدای سال۴۰۳ است که در اول فروردین راجع به آن در همین ستون تحت عنوان «دستمزد کمتر، فقر بیشتر؛ عیدی رژیم بهکارگران!» چنین نوشتیم: «رقم اعلام شده، افزایش ۳۵درصد برای دستمزد پایه را نشان میدهد و افزایش دستمزد سایر سطوح تنها ۲۲درصد است. این در حالی است که بانک مرکزی رژیم، نرخ تورم را ۴۳درصد عنوان کرده است؛ اما برخی مهرهها و رسانههای رژیم، از نرخ تورم ۳رقمی بهخصوص در مواد خوراکی خبر میدهند. شکاف فزاینده میان دستمزد و حقوق با نرخ تورم و افزایش روزبهروز قیمتها، فاجعهیی است که چند سال است پیاپی اتفاق میافتد و در نتیجهٔ آن روزگار کارگران و زحمتکشان میهن ما هر سال، نسبت بهسال قبل سیاهتر شده و آنها بیشازپیش بهدرهٔ فقر و محرومیت فرو میغلتند».
دجالبازی ضدکارگری و عربدهکشیهای جنگافروزانهٔ خامنهای حقانیت مواضع مجاهدین و مقاومت ایران را بهاثبات میرساند که تا وقتی فاشیسم دینی برجاست آب خوش از گلوی مردم ایران پایین نخواهد رفت.