انتخابات در سرکوبگرترین و وحشیترین دیکتاتوری تاریخ معاصر ایران از آن مشکلاتی است که رژیم از آن خلاصی ندارد، پارادوکسی که ظاهراً این رژیم تا گور با آن قرین خواهد بود و قدرت حل آن را نخواهد داشت. این زنگوله را شخص خمینی به گردن رژیمش انداخت تا به خیال خود کثافتکاری حاکمیت ولایت فقیه و «شتک» آن بر سر و ریش خود را اندکی پنهان کند و بگوید در جایی که مردم در ردیف صغار و مجانیناند و نیاز به شبانی به اسم ولیفقیه دارند تا آنها را راه ببرد، همزمان چیزی هم به اسم انتخابات و رئیسجمهور منتخب مردم هم هست، گرچه حداکثر یک پیشکار یا تدارکاتچی محسوب میشود. اما همین یک قلم غلط اضافی باعث بسی زحمات برای خودش و نظامش شدتا جاییکه اکنون نه میتوانند «انتخابات» را که حقیقتاً چیزی بیش از یک بازی و نمایش مهوع سیاسی نیست، از اساس منتفی کنند و نه میتوانند آن را درست اجرا کنند و عملاً ناگزیر شدهاند آن را به ساختگیترین شکل و به مفتضحترین شکل هر چند سال یکبار اجرا کنند و حتی «پیه» این را هم به تن خودشان مالیدهاند که فرضا نخستوزیر خودشان(وقتی که بازی را با دخالتهای اتاق تجمیع آرا به باند رقیب واگذار میکند) پته رقبا را روی دایره ریخته و بگوید که یک اتاق تجمیع آرایی هست و شیوه روی اکران آوردن انتخابات چگونه است! و تعداد آرای حاصله را در چه مضربی ضرب میکنند و... (نگاه کنید به آنچه که میرحیسن موسوی در جریان انتخابات نمایشی ۸۸ گفت).
اکنون و از همین سنخ نکات، حرفهایی است که آخوند بدنام حمید رسایی در مورد انتخابات از قول هاشمی رفسنجانی زده و بخشهای دیگری از سیاهبازیهای آخوندی درباره انتخابات را رو کرده است.
آخوند رسایی در مطلبی که یک روزنامه حکومتی(مستقل) روز ۲۸مهر ۹۸ منتشر کرد، گفته است: «تلقی هاشمی از قهرکردن با صندوقهای انتخابات این بود که مردم از انقلاب و شعارهای انقلابی(یعنی همین استکبارستیزی شیادانه و مبتذل آخوندی) خسته شدهاند... آقای هاشمی خیلی مایل نبود که هنگام انتخابات این را در بوق و کرنا کنند که مشارکت بالا برود...! ایشان میگفت: «مشارکت وقتی بالا میرود، خروجی صندوق از دست ما خارج میشود. اگر ما مشارکت را معمولی نگهداریم و تنها متدینین و حزباللهیها(یعنی همین اراذل و اوباش چماقدار حکومتی) که معمولاً با گوشه چشم اشاره کنیم به چه کسی رأی بدهند، مشارکت داشته باشند ما هم دموکراسی را داریم...(!) هم اینکه صندوق مدیریت میشود و کشور دست کسی میافتد که فکر میکنیم بهتر میتواند کشور را اداره کند… این بیماری در انتخابات خرداد ۷۶ به طیفی از اصولگرایان هم سرایت کرد... نظر حاکمیت «ناطق»(نوری) بود و مردم به نوعی به حاکمیت «نه» گفتند بنا بر این اصولگرایان هم گفتند: «ببینید مشارکت اگر بالا برود از صندوق چیزی درمیآید که ما نمیخواهیم، پس باید مشارکت پایین باشد. مشارکت که پایین باشد ما برنده هستیم».
جدیدترین شعبده آخوندها برای استمرار شعبده جزغالهشده «اصلاحطلب، اصولگرا»
معنی حرف آخوند رسایی
حرف رسایی کاملاً روشن است او میخواهد برای نمایش انتخابات رژیم بازارگرمی کند حتی به قیمت اینکه برخلاف خط باندی خودش بازی کرده باشد، البته او فقط تظاهر میکند که خلاف خط باند خودش دارد حرف میزند! ظاهراً اکنون کار انزوای اجتماعی رژیم بهویژه پس از تمامسوز شدن شعبده دوگانه جعلی «اطلاحطلب ـ اصولگرا» و خروج مردم از دایره «پناه بردن از مار غاشیه به عقرب جراره و برعکس» وحشت آخوندها را فراگرفته که برای انتخابات آتی چه باید بکنند؟ زیرا تا قبل از قیام ۹۶ و جزغاله شدن بازی دو باند رژیم هم بنا به اعتراف وزارت کشور رژیم در تمامی سالهای پس از ۳۰خرداد ۶۰، بین ۲۵ تا ۵۰درصد مردم از شرکت در نمایش انتخاباتی رژیم خودداری کردهاند. و اگر داستان اتاق تجمیع آرایی را که موسوی(در جریان جنگ قدرت خودش با خامنهای و احمدینژاد در سال ۸۸) رو کرد، در نظر بگیریم، در واقع تنها یک اقلیت۳ تا ۷درصدی است که خودش انتخابات برگزار میکند و خودش در آن شرکت میکند و خودش هم برای آن تبلیغ کرده و نهایتاً هم نتایج را اعلام میکند!
ترفند جدید آخوندی
شاید آخوندها تصور میکنند با بیان این قبیل حرفها از دهان فردی مانند آخوند رسایی میتوانند مردم را بهرغم تمایل خودشان یکبار دیگر از مار غاشیه اصولگرایی ترسانده و آنها را برای حمایت از نفر باند رقیب(بهاصطلاح اصلاحطلبان) به میدان نمایش انتخاباتی بکشانند تا بتوانند از فضای ایجادشده حداکثر استفاده را کرده و فضای مناسبی برای اتاق تجمیع آرا ایجاد کنند تا بتوانند در پناه آرای تقلبی و چندبرابری شده، یک پاسدار یا امنیتی دیگر را به کرسی ریاستجمهوریای بنشانند که در بهترین حالت، تدارکاتچی خامنهای خواهد بود، همانگونه که خاتمی بود، همانگونه که روحانی است!
عامل جدید صحنه
طبعا خامنهای و باندش (همانگونه که روحانی و باندش) برای حفظ نظام خود نقشهها خواهند کشید اما واقعیت آن است که اکنون عامل جدیدی در صحنه هست که در دورههای قبلی چنین حضوری در صحنه سیاسی ایران نداشت و آن، «کانونهای شورشی» هستند که میتوانند صحنه را به نفع مردم تعیینتکلیف کنند.
آنچه اکنون نیاز است فقط تحریم انتخابات نیست بلکه حمایت فعال از مقاومت مردم ایران است، کاری که میتواند رژیم را از تعادل خارج کند.