«صدای معلم خاموششدنی نیست، آنکه باید خاموش شود، صدای دیکتاتور است!»؛ هنگامی که یکی از معلمان در شیراز، با فریاد این گفته را بیان کرد، با همراهی پرشور سایر مردم و معلمان روبهرو شد.
خیزش سراسری ۱۱اردیبهشت معلمان در دستکم ۵۵شهر میهن، باز هم ارکان رژیم آخوندی را لرزاند. تا جایی که همان موقع در مجلس ارتجاع به پاسدار قالیباف هشدار دادند «در رابطه با رتبهبندی معلمان» اگر «بیتوجهی بشود، به نارضایتیها دامن زده خواهد شد»؛ رسانههای رژیم هم با حمله به دولت رئیسی جلاد با اشاره به توخالی بودن وعدهها و شتاب «قطار گرانیها» و «واکنش دولت» که «سکوت است و تماشا» از استمرار و گسترش خیزشها ابراز وحشت کردند که «طاقت مردم طاق شده و کارد به استخوان رسیده!»(اطلاعات ۱۱اردیبهشت).
پاسدار قالیباف که پیش از این ژست دفاع از خواست معلمان میگرفت و میگفت: «هدف ما رتبهبندی و ارتقا منزلت و جایگاه معلم است»(آذر ۱۴۰۰)، اینبار توپ را در زمین رئیسی جلاد انداخت که «دولت در اجرای قانون رتبهبندی معلمان تسریع کند!». به این ترتیب نشان داد سیاست چند سالهٔ پاسکاری رتبهبندی معلمان بین دولت و مجلس ادامه دارد و کماکان در بر همان پاشنهٔ پایمال کردن حق و دسترنج معلمان خواهد چرخید.
اما خیزش بزرگ ۱۱اردیبهشت معلمان، آن هم تنها ۱۰روز پس از خیزش بزرگ قبلی، نشان داد برخلاف خواست غارتگران حاکم، این مردم ایران هستند که مشخص میکنند در آینده در بر چه پاشنهای میچرخد.
در ادامه و استمرار حرکتهای اعتراضی و خیزشهای سال ۱۴۰۰ که سرآمد بود، طی ۴۰روزی که از آغاز سال جدید میگذرد، شاهد وقوع چشمگیر حرکتهای اعتراضی اقشار مختلف مردم در سراسر کشور هستیم.
همپا با گسترش خیزشها و کمشدن فاصلهٔ زمانی آنها، شعارهای فریادشده نشان از روند تعمیقشونده و رادیکالیسم رو بهرشد قیامها دارد. شعارهای «رئیسی بیسواد، این آخرین پیام است، جنبش فرهنگیان آمادهٔ قیام است!» و «معلم زندانی، آزاد باید گردد!» و بهویژه شعار «جای ظالم ایران نیست!» که در خیزش ۱۱اردیبهشت فریاد شد، نشان میدهد که مردم و اقشار مختلف، راه برونرفت از وضعیت سیاه کنونی را در یک دگرگونی بنیادین، یعنی سرنگونی تمامیت رژیم غارت و چپاول آخوندی میبینند.