قیام مردم خوزستان یک سیلی محکم بر بناگوش تمامیت نظام آخوندی است که با نابودی زیرساختهای کشور باد کاشت و اکنون طوفان قیامهای مردمی در مناطق مختلف کشور را درو میکند.
قیام مردم خوزستان ۶شب متوالی ادامه دارد و تاکنون رژیم بهرغم سرکوب نه تنها نتوانسته شعلههای خشم و خروش مردم را در شهرهای مختلف استان خاموش کند، بلکه حمایت مردم سایر استانهای کشور را هم به همراه داشته است.
خروش مردم با شعارهای مرگ بر خامنهای و مرگ بر دیکتاتور و هیهات مناالذله و استمرار آن رژیم آخوندی را به لرزه در آورده و باعث شده که در وحشت از نهایت کار، مهرههای رژیم یکی پس از دیگری به صحنه آمده و برای مردم خوزستان اشک تمساح بریزند و موضع اپوزیسیون بگیرند آنچنان که گویا مسبب این وضعیت کسانی هستند که از آسمان آمده بودند!
آخوندناصرینژاد در مجلس ارتجاع قالیباف را مورد حمله قرار داد و گفت: «آقای قالیباف که در سفرشان به خوزستان قول دادند که مشکل آب شرب خوزستان را حل بکنند چرا اجرا نشد؟. الآن در خوزستان وضعیت طوری است که باید همه بیایند اینجا جواب بدهند مسئولان اجرایی. آقایان واقعاً قضیه شوخی بردار نیست» (خبرگزاری مجلس ۲۷آبان ۱۴۰۰).
محمد مولوی عضو دیگر مجلس ارتجاع هم گفت: «خوزستان دارد له میشود و دارد نابود میشود چرا باید مردم به اینجا برسند؟» (همان منبع).
پاسدار حسن شاهوارپور سرکرده سپاه پاسداران خوزستان هم با وحشت از خیزش مردم استان با یادآوری کابوس قیام ۹۶ و ۹۸، هشدار داد: «با توجه بهوجود وضعیت کمآبی در استان خوزستان زمینه بحران اجتماعی در حال شکلگیری و بحران اجتماعی نیز پیشران بحران امنیتی است. اگر مدیریت نشود و درست حرکت نکنیم تبعات آن مانند بحرانهای سالهای ۹۶ و ۹۸ خواهدبود» (روزنامه همدلی۲۷تیر۱۴۰۰).
وضعیت بهغایت پریشان رژیم در برابر جامعه جوشان و آماده انفجار طوری است که آخوند فیروزی عضو مجلس ارتجاع اعتراف کرد «هیچ فرصتی برای آزمون و خطا و جود ندارد» (خبرگزاری مجلس ۲۷تیر۱۴۰۰).
پیش از این آخوند محمدی گلپایگانی رئیس دفتر خامنهای حکومت را آنچنان در خطر سرنگونی دانست که ناچار شد پردهها را کنار بزند و چنگ و دندان خونین اما پوسیده را به مردم نشان بدهد و بگوید «ما باید نظام را با چنگ و دندان نگهداریم».
اما با وجود همه تمهیدات رژیم برای مقابله با خیزش مردم، آنها با قیام خود در سوسنگرد، هویزه، ماهشهر، شوش، اهواز، حمیدیه، شادگان، ویس، کوت عبدالله، اندیمشک، دارخوین، خرمشهر، بهبهان، دزفول و ایذه فریاد محرومیت خود و خواستشان مبنی بر سرنگونی این رژیم را در برابر چشم همه جهانیان قرار دادند. خیزش و فریادی که بلافاصله در شهرهای خارج از استان از جمله تهران، کرج، خرمآباد، ازنا، یزدانشهر اصفهان و کرمانشاه مورد حمایت قرار گرفت و با مردم خوزستان اعلام همبستگی کردند.
در هراس از این وضعیت است که روزنامههای ۲۹خرداد بیشترین مطالب خود را به قیام خوزستان اختصاص دادند و وانمود کردند که مسایل در حال به اصلاح حل شدن است تا به این ترتیب به خیال خود آب روی شعلههای خشم مردم خوزستان بریزند و قدری آنرا آرام کنند.
اما ابعاد خیزش و آنچه طی هفت شب گذشت آنچنان عظیم است که رسانههای رژیم نیز در وحشت از آن ناگزیر به آن اعتراف کردند و به نظام هشدار دادند.
روزنامه آرمان۲۹ تیر ۱۴۰۰با یادآوری قیام سراوان و حوادث خونبار آبان ۹۸ هشدار دارد: «اگر امروز هم به راهحل کوتاه مدت یا قهری برای رفع اعتراضات در خوزستان بسنده شود و نه رفع مشکلات عدیده آنها یقینا حوادث تلخ تکرار و تکرار خواهند شد. امروز مردم روزبهروز به این اعتراضات اضافه میشوند باید صدای آنها را شنید».
بله باید صدای مردم را شنید، صدای مردم مرگ بر خامنهای، مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر اصل ولایت فقیه است. صدایی که بیانگر عزم مردم و جوانان بر کنار زدن این رژیم و سرنگونی آن است. صدایی که در استان خوزستان محدود نماند و بلافاصله در سایر نقاط کشور نیز شنیده شد. البته اگرهم این صدا و فریاد توسط نظام ولایت فقیه شنیده نشود که بر حسب معمول همه دیکتاتورها تا واپسین روزهای حاکمیت نحسشان شنیده نمیشود، مردم و جوانان شورشی منتظر آن نخواهند ماند و با همه عزم و توانشان این صدا و فریاد را با سرنگونی نظام به گوش خامنهای فرو خواهند کرد.