728 x 90

یک دوراهی با ۲بن‌بست!

سخن روز
سخن روز

حرف دیروز روحانی که خطاب به آمریکا گفت با دم شیر بازی نکن، واکنش زیادی هم در بیرون و هم در درون رژیم داشت از جمله، برخی‌ها این حرف را نشانه استراتژی دوگانه روحانی دانستند. علت این دوگانگی چیست؟

 

کدام استراتژی؟!

رژیم در نهایت استیصال و در محاصره بحران‌هایی که از درون و بیرون احاطه‌‌اش کرده‌اند، بسیار ناتوان‌تر از آن است که بتواند از استراتژی و از یک طرح و برنامه و نقشه‌مسیر حساب‌شده‌ بلندمدت برخوردار باشد. این چیزی است که این روزها کارشناسان رژیم در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به‌وفور به آن اعتراف می‌کنند.

به اعتراف خود رژیم، از اول عمر این رژیم تاکنون یعنی به مدت ۴۰سال است که مسأله رابطه با آمریکا مسألهٔ‌ لاینحل روی میز رژیم است و نتوانسته آن را حل کند. از یک طرف به‌شدت نیازمند رابطه با آمریکا و مذاکره با آمریکاست، از طرف دیگر زندانی و گروگان شعارهای دجالگرانه خودش و شعار مرگ بر آمریکاست. و این مسأله لاینحل که اکنون دوباره روی میز آمده این سرگردانی استراتژیک را برجسته کرده است.

 

کلاف سردرگم استراتژی!

نگاهی به رسانه‌های حکومتی این مسأله را به‌خوبی نشان می‌دهد:

سایت حکومتی دیپلماسی ایرانی ۲۶تیر نوشت:

«مسیر دشوار صلح

آقایان در ایران دچار سرگردانی استراتژیک شده‌اند

۴۰سال است مرگ بر آمریکا، مرگی را برای آمریکا به‌بار نیاورده در روابط میان تهران و واشنگتن شیفتگی و نفرت حاصل نگاه سیاه و سفید به صحنه سیاست است و برای رهایی از آن باید برای نگاه خاکستری عرصه‌‌یی باز کرد...

اگر تصمیم به مذاکره باشد که به‌نظر می‌رسد که این راه نیز در دستورکار است نگذاریم راه صلح سخت شود. نباید گفتگوها را به خط پایان گذاشته و دوباره به دیپلماسی اضطرار تن داد. باید به جای واسطه‌ها که هر یک از میانجیگری برای خود سهمی می‌گیرند خود وارد عمل شده و بر اساس برد- برد مذاکره کرد».

 

بنابراین حرف‌های روحانی و خامنه‌ای را هم باید در چنین فضا و زمینه‌یی دید و سنجید. روحانی یک روز برای خودشیرینی خودش نزد باند مقابل و برای روحیه دادن به نیروهای روحیه باخته رژیم، از بستن تنگه هرمز صحبت می‌کند و چند روز بعد به زبان خودش شروع به «غلط کردم گویی» می‌کند و می‌گوید: «منظور من از بستن تنگه، تنگه هرمز نبود، تنگه‌های زیاد دیگری هست! منظورم آن تنگه‌هاست»! حرفی سست و مسخره!

روحانی روز ۳۱تیر باز با همان انگیزه‌ها آمریکا را تهدید کرد که با دم شیر بازی نکن! حرفی که از یک طرف باعث واکنش تند و سریع رئیس‌جمهور آمریکا شد و از طرف دیگر صدای باند خودش را هم درآورد که آخر در چنین شرایطی این حرفها چیست؟ به‌نظر می‌رسد به‌قول معروف، دوزاری سردمداران رژیم خوب نیفتاده که یک چیزی ورق خورده، سیاست مماشات کنار رفته و در این شرایط جدید دیگر رژیم نمی‌تواند مثل سابق «شلتاق پلتاق» کند و از این قبیل حرف‌های پوچ و بسیجی رنگ کن بزند! اکنون از صدر تا ذیل دستگاه آخوندها فهمیده‌اند که این حرف‌ها در شرایط کنونی برای رژیم هزینه‌های غیرمتعارف و سنگینی دارد.

 

استقبال رسانه‌های باند خامنه‌ای از حرف‌ روحانی

بر خلاف باند روحانی،‌ رسانه‌های وابسته به خامنه‌ای از گفته‌ اخیر روحانی و شخص روحانی به‌علت همین موضع‌گیری‌ها و حرف‌ها تعریف و تمجید کردند و همین مسیر را مسیر درست قلمداد کردند. حرکتی که این شبهه را القا می‌کند که این‌ قبیل حرف‌ها به‌عنوان یک استراتژی در درون رژیم مطرح است.

اگر دقت کنیم، خود خامنه‌ای در حرف‌های روز ۳۰تیر ضمن دود و دم فراوان گفته بود که مذاکره با اروپا را قطع نکنید اما از نظر اقتصادی کشور را پشت آنها نگه ندارید. در همان حرف‌های خامنه‌ای هم نظیر این دو‌گانه‌گویی‌ها را می‌توان دید. دوگانه‌گویی‌هایی که ریشه در بن‌بست و به‌قول کارشناسان خود رژیم، ریشه در سرگردانی استراتژیک رژیم دارد.

 

کارشناسان رژیم چه می‌گویند؟

در حالی که عربده‌های عزت و کرامت و... رژیم گوش فلک را کر می‌کند، همگان شاهدند که مهره‌های رژیم و کارشناسانش حرف‌های دیگری می‌زنند. نگاهی به چند قلم از این قبیل حرف‌ها، واقعیت وضعیت آخوندها را روشن‌تر می‌کند.

یکی از اعضای مجلس با چه ذلتی از ماهیت رابطه رژیم با روسیه یا در واقع ماهیت به‌اصطلاح استراتژی نگاه به شرق صحبت می‌کند. هدایت‌الله خادمی، عضو مجلس ارتجاع، ۲۵تیر گفت:

«در شرایطی که به ما اجازه نمی‌دهند نفت بفروشیم و کالای مورد نیازمان را وارد کنیم، ممنون روسیه هم هستیم که به ما کالا می‌دهد تا از گرسنگی نمیریم. در حال حاضر وضعیت ما به‌گونه‌یی است که باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم، باید بین این‌که نفت به روسیه بدهیم و در قبال آن مواد روزانه‌مان را تأمین کنیم»!

این از خط نگاه به شرق!...

از آن طرف یک نمایندهٔ باند خامنه‌ای در مجلس ارتجاع در مورد آخر و عاقبت خط باند مقابل برای آویختن به غرب نکات جالب‌تری می‌گوید. غلامعلی جعفرزاده، عضو مجلس ارتجاع، ۲۵تیر گفت:

«کسانی که پیشنهاد مذاکره میدهند بدانند که حذف سپاه پاسداران و حذف جایگاه اصل ولایت فقیه به‌عنوان دستاورد ۴۰ساله انقلاب، ۲شرط از شروط  ۱۲گانه دشمن است».

از سوی دیگر درباره خط مذاکره هم یکی از مشاوران روحانی به نام ترکان گفت:

«اصطلاحاتی در ورزش کشتی وجود دارد که برای آسان‌سازی موضوع می‌گویم وقتی کسی روی پل رفته است موقع گفتگو و مذاکره نیست، مذاکره باید در سر پا باشد الآن ما در وضعیتی هستیم که باید مقاومت کنیم».

با این اوصاف روشن است وقتی گفته می‌شود «رژیم در موقعیتی نیست که بشود از خط و استراتژی و نقشه‌مسیر در مورد آن حرف زد»! مبالغه نیست. مهره‌های بالای رژیم این وضعیت را با تمثیل‌های گویایی به‌روشنی بیان کرده‌اند.

 

آیا راه دیگری هم برای رژیم وجود دارد؟

فراتر از آنچه که گفته شد،‌ یک راه‌حل دیگر هم در درون رژیم مطرح است:

راه‌حلی که علی لاریجانی مطرح کرد و گفت راه نجات این است که اختلافات را کنار بگذاریم و به توسعه درونی بپردازیم. هدف علی لاریجانی که خودش سرکرده مجلسی است که محل رویارو شدن وحوش نظام با یکدیگر است این است که وانمود کند گویا باندهای رژیم می‌توانند اختلافات را کنار بگذارند و «همه با هم»‌ یک مشی مشخص را در مقابل بحران‌هایی که رژیم را به‌لرزه در آورده است در پیش بگیرند.

برای اثبات این‌که چنین به‌اصطلاح راه‌حلی در میان باندهایی که هر کدام بر سر سهم بیشتری از غارت و چپاول می‌جنگند واقعی نیست، نیاز به تلاش زیادی نیست. لاریجانی در ادامه خودش به موانع آن، یعنی به موانع غیرقابل‌عبور در این رژیم اعتراف کرده و می‌گوید:

« لازمه توفیق در این دوره این است که اولاً تحلیل مشترک در کشور وجود داشته باشد و به جای تحلیل‌های سطحی سیاسی و خط‌بازی، به توسعه درونی کشور توجه شود».

یعنی این‌که اگر رژیم از همه موانعی هم که گفتیم، به سلامت عبور کند! تازه در اجرای هر برنامه‌‌یی به تضاد و تصادم منافع باند‌ها برخورد می‌کند که خودش را به‌صورت خط‌های متعارض نشان می‌دهد و اجازهٔ پیشبرد هیچ خطی را نمی‌دهد! به این می‌گویند بن‌بست در بن‌بست!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/690f98eb-6d68-4f83-80de-1df880582019"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات