پتکهای کوبنده مبارزات مردم ستم دیده ایران از ۱۳۹۶ تا ۹۸ و از آنجا تا قیام شکوهمند ۱۴۰۱ بر سر خامنهای چنان بود که همچنان تلوتلو میخورد. تحریم نمایش انتخابات مجلس ارتجاع در ۱۳۹۸ و انتخابات رئیسجمهوری۱۴۰۰ و آخرینش حماسه! ۸ درصدی مجلس آخوندی از سوی مردم شجاع ایران، سرگیجه فاشیسم مذهبی را دوچندان کرد. پس از سقوط مرگبار رئیسی، حجت برای عمود خیمه تمام گردید که قهر و خشم ملت ایران در آستانه ضربه نهایی به ارکان رژیم جنایتکاران و غارتپیشهگان است. چاره در فرستادن پیام «sos» (Save Our Ship=کشتی ما را نجات دهید) به اصلاحطلبان قلابی است که دستمزدتان محفوظ است. بیایید تنور انتخابات را گرم کنید و مرا از غرق شدن نجات دهید. همه در یک کشتی نشستهایم... بیچاره در پارانویا هم مراحل روان پریشی را بهسرعت پشت سر گذاشته است. گویی «الغریق یتشبث بکل حشیش» را راه نجات میداند. خیال کرده است اگر هویدایش نیست، آموزگار را به کار گیرد. نسخه به روز شده شریف امامی رئیس مجلس هم نامزد ریاست جمهور است! ازهاریهای سپاه قدس هم در پشتبام بیت، نوار میشنوند... .
«زین خوان چپاول شده امید چه داری؟»
در گرماگرم حماسه سازی دیگری از سوی مردم و جوانان دلیر میهن چه در کف خیابان و چه در دانشکده فنی دانشگاه تهران، به مهره درجه سه بیت گفتند: از این خوان ویران و غارت شده چیزی به تو نمیرسد، جز بدنامی و رسوایی آن هم در گرداب بحرانها و ریزشها و فروپاشی.
مسعود پزشکیان به دانشگاه تهران رفت و گمان میکرد دانشجویان فراموشکارند و به یاد ندارند که همکلاسیهایشان در زندانهای فاشیسم مذهبی در زیر شدیدترین فشارها هم دست از آرمان آزادی نمیکشند. دختران دلیر و پاک میهن به قیمت آزارهای گشت ارشاد آخوندی به حجاب اجباری گردن نمیگذارند و به نمایشات صندوق پرکن اعتنایی نمیکنند: «البته که در همان شروع، مجری نشست اشاره کرد: «این یک نشست تبلیغاتی برای حمایت از یک نامزد خاص نیست. امروز دانشجو شرافتمندانه اجازه نمیدهد از امتیاز مطالبهگریاش برای تبلیغ و ستاد استفاده شود. این مسأله در طول نشست نیز بهخوبی خود را نشان داد بهگونهیی که در سالن زمانی که در سؤالات دانشجویان صحبت از اعتراضات دی ۹۶، آبان ۹۸ و پاییز ۱۴۰۱، آزادی زندانیان سیاسی، بازداشت و محرومیت دانشجویان میشد، بیشترین حمایت و تشویق توسط دانشجویان حاضر را شاهد بودیم» (شرق۲۹خرداد۱۴۰۳)
او در پاسخ گفت: «راه و برنامهیی برای حل مسائل کشور مورد نیاز است که پشتوانه علمی داشته باشد». در جای دیگری هم گفته بود: «من میگویم از کارشناس و روش علمی استفاده نکنیم، کار درست انجام نمیشود». خوب است بدانیم که در حوزه اقتصاد ورشکسته و به فلاکت رسانده مردم مصیبتزده ایران، مسائل و راهحل مسائل کمرشکن از سوی اقتصاددانان مورد تأیید حضرات چگونه است؟
از «ابرچالش» به «فاجعه» رسیدهایم
سرمقالهنویس جهان صنعت (۲۹خرداد۱۴۰۳) مینویسد: «گروهی از اقتصاددانان ایرانی در دهه ۹۰ یادآور شدند اقتصاد ایران با ناترازی روبهرو شده است. آنها درباره ناترازی مالی، ارزی و پولی و پیامدهای آنها به مدیران کشور هشدار دادند اما سخنانشان به جایی نرسید». وضعیت بحرانی چندی پیش اقتصاد را مسعود نیلی با ابداع «ابرچالش» به تصویر کشید، ولی وی در حال حاضر ابر چالش را گویا نمیداند! «نیلی، پا را از این فراتر نهاده و میگوید از «ابرچالش» به «فاجعه» رسیدهایم». آمارها و مستندات او تکاندهنده است. «سرمایه موجود در صنعت نفت ایران بهدلیل فقدان سرمایهگذاری تازه در این صنعت در سال ۱۴۰۱ نسبت به قبل ۳۰درصد کاهش دارد. به عبارت دیگر در این سالها نهتنها در مهمترین بخش اقتصاد سرمایهگذاری نشده بلکه سرمایه موجود نیز مستهلک شده است. یکی دیگر از فاجعههایی که باید به آن اشاره کرد رشد بدهیهای دولت است که با شتاب بالایی به سمتی میرود که دولت ایران را یک دولت ابربدهکار کند. تورمهای۵۰ درصدی و پایدار نتیجه همین افزایش بدهیهای دولتی است. از سوی دیگر متوسط درآمد کارمندان دولت نسبت به میانگین نرخ تورم با کاهش حدود ۴۰درصدی مواجه شده است. آیا به این ارقام و به فاجعهیی که میتواند ایرانیان را به ته دره تهیدستی پرت کند توجه خواهد شد؟»
همین چند آمار فاجعهبار نشان میدهد که نامزدهای مورد تأیید خامنهای برای دور شدن از پرتگاه هلاکت رژیم آخوندی آب در هاون میکوبند. سرمقالهنویس هم اذعان دارد که «دقت در بحثهای کاندیداهای موجود برای اداره قوه مجریه نشان میدهد که آنها نیز بخشی از فاجعه به حساب میآیند. کاندیداهایی که سخنانشان هرگز نشان نمیدهد ابعاد فاجعه اقتصادی را درک کرده باشند»!
حالا نمایندگان دلواپسان نظام مطلقه ولایت فقیه هشدار میدهند «اگر دست روی دست گذاشته شود و در اصلاحات ساختاری و نیز در پوستاندازی کامل بیش از این درنگ شود، فاجعه پشت فاجعه میآید و ابعادش به اندازهای خواهد شد که تابآوری را از ایرانیان میگیرد».
ترس و وحشت خامنهای با آوردن مهرههای گنگ و گیج بیتش به نمایش انتخابات هم از گذشتن کاسه صبر مردم و به پایان رسیدن «تاب آوری» ملت است. او مرتب میگوید با «مشارکت مردم» در نمایش انتخابات، در برابر جامعه جهانی عرض اندام میکنم. روان پریشی خامنهای و شش شلولبند رژیمش، پاسخ قهر و انفجار مردم به جان آمده و «فاجعه» اقتصاد ورشکسته و انزوای جهانی را در شعبده انتخابات میبینند. از یاد بردهاند که آتش انقلاب خلق به وقت شعلهور شدن مجال و فرصتی به ترفندهای پوشالی نمیدهد.
آخرین باریابی من نزد شاه
فریدون هویدا برادر نخستوزیر شاه و آخرین نماینده پیش از انقلاب ایران در سازمان ملل در کتابش ضمن انتقاد شدید از راه و روش شاه که کشور را به پرتگاه انقلاب کشاند و در خاطراتش مینویسد: «روزی که شاه برای نخستین بار تصمیم خود را در مورد برگزاری انتخابات آزاد در ایران زیر نظارت بینالمللی با من در میان گذاشت آخرین باریابیام نزد او بود. شاه گفت زمان آن که ما از صحنه خارج شویم فرا رسیده است... شاید بعد از اتمام این دوره مجلس، در تابستان ۱۳۵۷ انتخابات آزاد مجلس با شرکت همه احزاب برگزار شود... بدون تردید چیزی دستخوش تغییر شده بود. اما دیگر خیلی دیر بود».