شعلههای خشمی که جمعه ۲۴آبان آغاز شد، بعد از شش روز نه تنها خاموش نشده بلکه سراسر ایران را فراگرفته است و یک نقطه عطف غیرقابل برگشت را در ایران رقم زده است.
بعد از ماهها تردید و سبک سنگین کردن، در سراشیب فروریزی اقتصاد بیقوام و بیمقاومت خود، رژیم لرزان ولایت فقیه چاره را در چپاول بیشتر مردم ستمزده ایران یافت و قیمت بنزین را افزایش داد. اما این قطرهای بود که صبر مردم به جان آمده از بیش از چهار دهه ظلم، سرکوب و چپاول، را لبریز کرد و جرقه قیامی را زد که ریش و ریشه خامنهای و روحانی و رژیم منحوس شان را می سوزاند.
آنها تصور میکردند که این بار میتوانند از این مهلکه جان سالم بدر ببرند چرا که از یکسو به عمق تعارض میان جامعه و رژیم کم بها میدادند و از سوی دیگر تصوری نداشتند از اینکه استراتژی قیام و سرنگونی تا کجا در دل جامعه جوانه زده و رشد کرده است. معروف است که دیکتاتورها در پایان عمر نظام خود دست به اشتباهات ابلهانهای میزنند که سرنوشتشان با آن رقم میخورد.
سرعت و شدت حوادث بعد از این تصمیم، نه تنها حامیان و مخاطبین خارجی رژیم را غافلگیر کرده بلکه سراپای رژیم را در یک شوک مرگباری فرو برد.
مگر چه شده است؟ در حالیکه بیش از یک ماه بود که قیامهای مردم عراق و لبنان جهان را خیره کرده بود و پایههای صدور ارتجاع رژیم را بهلرزه در آورده بود، بناگاه در شهرهای ایرانزمین بغض عظیمی ترکید و همه خوابهای خوش بازمانده سردمداران رژیم را در کام خود برد.
آنچه که اتفاق افتاد به واقع خیرهکننده بود. در عرض ۶روز ۱۴۴شهر ایران از جمله شهرهای بزرگی چون شیراز و مشهد و اصفهان و تبریز گرفته تا تهران صحنه قیامهای پر خروش مردم قهرمان ایران شد. جوانان در عرض یک شب صدها پمپ بنزین و مقر بسیج و پاسگاه و بانک و حوزههای دجالیت و فرمانداریها را به آتش کشیدند. شاهراهها و کمربندیها با خودروهایی که به اعتراض ایستادند مسدود شد. جوانان شهر بخشهای عظیمی از شیراز و اصفهان و کرج و شهریار و صادقیه و قدس و رباط کریم تهران را منطقه آزاد شده اعلام کردند. بهسرعت چشم به هم زدن خواسته اصلی مردم ایران رو آمد: سرنگونی نظام ولایت فقیه. شعارهای « مرگ بر دیکتاتور»، مرگ بر خامنهای »، «مرگ بر روحانی»، در همه جا طنین افکند. کانکسها و ماشینها و اتوبوسها و موتور سیکلتهای نیروی انتظامی و سپاه هدف اصلی خشم مردم گردید. در سراسر کشور یک همبستگی بیسابقه بین مردم شکل گرفت.
ولیفقیه ارتجاع سراسیمه در ۲۶آبان در جلسه درس خارج، از تصمیم حکومت دفاع کرد و بهمزدورانش برای سرکوب آتش به اختیار داد. او در همین جا با اعترافی ضمنی به شرکت مردم در قیام و پیوند آنها با مجاهدین با نگرانی گفت: « هیچکس به این اشرار کمک نکند» و با تهدید گفت: « هیچ انسان عاقل و شایستهای که به کشور خودش علاقهمند است، به زندگی راحت خودش علاقهمند است، به اینها نباید کمک بکند». (سایت خامنهای(رژیم) ۲۶/۸/۹۸)
در پی آن، وحوش بسیجی و پاسدار خود را به جان مردم انداخت و بیدنده و ترمز و وحشیانه دست به کشتار زدند. در عرض پنج روز بیش از ۲۰۰تن از قیام آفرینان را بهقتل رساندند. و بهطور بیسابقهیی کل شبکه اینترنت کشور را قطع کرد که مانع هر گونه ارتباط با خارج ایران شده و از افشای جنایات خود ممانعت کنند. اما از دبیرکل سازمان ملل تا عفو بینالملل و یک به یک دولتهای غربی شروع بهمحکوم کردن این کشتار کردند. در کشور نیز بهرغم این سرکوب وحشیانه قیام فروکش نکرد و مردم مصممتر از قبل به مقابله پرداختند. به حمله به مقرات جرم و جنایت و چپاول رژیم ادامه دادند و شماری از فرماندهان و مزدوران سپاه و انتظامی و بسیج توسط مردم به سزای اعمالشان رسیدند.
مقامات ریز و درشت رژیم از روحانی تا علی لاریجانی سراسیمه نسبت به « سوء استفاده» و « همگرایی» با « تروریستها» و « منافقین» هشدار دادند. سر دژخیم رئیسی هم به صحنه آمد تا تهدیدکند که« در مورد اشرار، وابستگان به جریانهای ضد انقلاب و نفوذیهایی که با اقدامات خرابکارانه در راستای خواست دشمنان، امنیت مردم و جامعه را هدف قرار دادهاند با همکاری نیروهای انتظامی و امنیتی با قاطعیت اقدام قانونی» میشود. (خبرگزاری میزان(رژیم) ۲۶/۸/۹۸)
چاقو کش نظام علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی نیز در جلسه غیرعلنی مجلس شورای اسلامی گفت که «تعدادی از افراد که اقدام به تحریک مردم در خیابانها میکردند، شناسایی شدند. مشخص شد که آنان با سازمان منافقین در ارتباط هستند. » (سایت قدس آنلاین ۲۶/۸/۹۸)
اشتری فرمانده نیروی انتظامی نیز اعتراف کرد که: « بررسیهای ما حاکی از خط دهی سازمانهای ضد انقلاب و منافقین در پس پرده این تحرکات است». (تلویزیون شبکه خبر(رژیم) ۲۶/۸/۹۸)
نماینده ملایر در مجلس همچون کسی که در تاریکی ترسیده و با خود حرف میزند گفت « مردم بصیر ایران هرگز خود را با شبکه ضد انقلاب و منافق همرنگ نخواهند کرد ». (سایت شهدای ایران(رژیم) ۲۶/۸/۹۸)
آخوند دژخیم ریشهری اولین وزیر اطلاعات رژیم خمینی هم به صحنه آمد و گفت «اغتشاشات ایجاد شده توسط مردم نبود... توسط مجاهدین و ضد انقلابها صورت گرفت.... مجاهدین از چند ماه گذشته برای ایجاد اغتشاش برنامهریزی کرده بودند.» (دفاع پرس ۲۷آبان ۹۸)
اینهمه نگرانی بیان غافلگیری است. آنچه که رژیم به حساب نیآورده بود تعمیق و گسترش استراتژی قیام از طریق هزار کانون شورشی بود که راه خود را در جامعه باز کرده است.
از سال ۹۲آقای مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران، استراتژی تازهیی بهنام «هزار اشرف» را اعلام کرد. برحسب این خط، تشکیل کانونهای شورشی در تمام شهرهای ایران برای برپایی قیام در دستور مجاهدین قرار گرفت.
در سخنرانی خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت در گردهمآیی بزرگ مقاومت در پاریس در تیر ۹۵تحت « هزار اشرف؛ هزار کانون نبرد» وی گفت: « امروز، پرسش این نیست که آیا حکومت ولایت فقیه در شرایط سرنگونی هست یا خیر؟ پرسش این است که از چه راههایی میتوان زودتر به این هدف رسید. پاسخ ما، برپایی هزار اشرف است. یعنی هزار کانون نبرد علیه استبداد مذهبی».
در قیام ۱۳۹۶اولین دست آوردهای این استراتژی به گل نشست. آن اعتراضها یک گسست رادیکال از جنبشهای اعتراضی پیشین بود و با شعار « اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا»، هر دو جناح رژیم را برای همیشه مردود شمرد.
در قیام آبان ۹۸یک جهش کیفی دیگر در راستای سرنگونی اتفاق افتاده است. روزنامه سیاست امروز از قول یک نهاد امنیتی رژیم که کانونهای شورشی را « هستههای خشونت » میخواند، مینویسد: بررسی رفتار میدانی آشوبگران در چندین شهر حکایت از آن دارد که مدل رفتاری این افراد در اعتراضات اخیر نسبت به حوادث قبلی تغییرات عمدهیی داشته است و «هستههای خشونت» آرایش سه لایه گرفتند. در اغتشاشات اخیر، افراد آموزش دیده در گروههای ۵تا ۷نفره سازماندهی شدهاند..... این بار مردانی که اکثراً قوای جسمانی بالایی دارند در این «هستههای خشونت» نقش آفرینی میکنند..... آنها توسط یک یا چند موتورسوار مسلح با سلاح گرم در لایه دوم پشتیبانی میشوند. همچنین در لایه سوم زنان جوانی وظیفه تهییج مردم حاضر در میدان بهویژه جوانان را برعهده دارند، آنها را برای پیوستن به اقدامات خرابکارانه تشویق میکنند.» این گزارش میافزاید: «یکی از نکات قابل توجه، سرعت بسیار بالای گروههای تخریبی است که در کوتاهترین زمان ممکن با استفاده از ابزارهای همراه خود در محل مورد نظر وارد شده، اقدام به تخریب و آتش زدن کرد». (روزنامه سیاست روز(رژیم) ۲۸/۸/۹۸)
در قیام آبان ۹۸یعنی فقط به فاصله دو سال از قیام قبلی آنالیز شعارها و جهتگیری و رفتار قیام آفرینان، ترکیب اجتماعی آنها این نتیجه را میدهد که نیروی برانداز کاملاً با مردم پیوند خورده و سرنگونی تمامیت رژیم همین حالا تبدیل به یک خواست عمومی شده است. کانونهای شورشی امروز الگوی همگان در شهرهای شورشی شده و امان از رژیم و مزدورانش را گرفته است. آن بلندگوهای رژیم در داخل و خارج که مدعی بودند که مجاهدین در داخل ایران نیستند دیگر رسوای عام و خاص شدهاند.
کسانی که جامعه ایران را پاسیو و تسلیم شده تلقی میکنند از چنین وقایعی شگفتزده میشوند. کسانی که این پیوند عمیق پیشتاز و مردمش را نفی میکنند حق هم دارند که غافلگیر شوند ولی آنها نمیتوانند مانع از این شوند که دیکتاتوری آخوندی در شعلههای آتش خشم شهرهای شورشی بسوزد.
بله هدف مجاهدین که همانا خواسته عموم مردم ایران است، چیزی کمتر از سرنگونی رژیم ولایت فقیه نیست. این خط مشی سرنگونی بهدست مردم ایران و ارتش آزادی با همین کانونها و شهرهای شورشی خواه امروز خواه فردا محقق میشود. این مطمئنترین و کوتاهترین مسیر برای رسیدن به آزادی، دموکراسی، حاکمیت جمهور مردم و برابری است.