مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه دیگری در محکومیت نقض حقوقبشر در ایران را تصویب کرد. در این قطعنامه به بازداشتهای خودسرانه، اعدام، شکنجه و بسیاری موارد نقض حقوقبشر در ایران پرداخته شده است. کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل پیشنویس این قطعنامه را با ۸۰ رأی موافق در آبان سال جاری تصویب کرده بود. این شصت ونهمین باری است که سازمان ملل متحد نقض حقوقبشر در ایران را محکوم میکند.
«از جمله مواردی که قطعنامه به آنها اشاره کرده، صدور بالای حکم مجازات اعدام است که حتی برای افرادی که هنگام ارتکاب جرم کودک بهشمار میروند، صادر میشود. سازمان ملل متحد از ایران خواسته است، به فشار و اعمال محدودیت علیه زنان، اقلیتهای مذهبی و قومی، از جمله بهائیان و ایجاد محدودیت آزادی بیان چه در فضای مجازی و چه واقعی پایان دهد و بازداشت شدگان در اعتراضات عمومی را آزاد کند» (دویچه وله۲۶آذر۱۴۰۱)
فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران بیش از ۴دهه همواره دستاندرکار جنایت علیه بشریت و حتی نسلکشی بوده است. از دهه خونین ۱۳۶۰ و با اعدام دستجمعی زندانیان سیاسی، بیرحمانهترین کشتار مخالفان را آغاز کرد. در کردستان حمام خون به راهانداخت. سرکوب سراسری این رژیم با فرمانهای متوالی خمینی هیچ قشر و گروه اجتماعی و اقلیتهای قومی و مذهبی و بهخصوص زنان را بینصیب نگذاشت. تا اینکه فتوای قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز، پس از شکست حکومت در جنگ ضدمیهنی اجرا گردید. هزاران زندانی سیاسی در کوتاهترین زمان ممکن حلقآویز شدند تا استبداد قهار، جنون آدم کشی را به بالاترین حد و اندازه خود نشان داده باشد. دهه پشت دهه این کشتارها ادامه داشت تا در قیام کنونی جوانان آگاه و دلیر ایران، صدها شهید سرفراز تقدیم راه آزادی میهن گردد. کشتاری که ۷۰ کودک و نوجوان جسور مردم ایران را نیز به خاک و خون کشید.
چرا این محکومیتها مهم و ضروریاند
آنانی که در پیکار علیه استبداد خونریز خمینی و خامنهای شرکت داشته و دارند، همواره یک پایشان در راهروهای مجامع بینالمللی حقوقبشر و نهادهای سازمان ملل متحد بوده است تا بتوانند جنایات و سرکوب وحشیانه رژیم آخوندی را افشا کرده و از اعضای این نهادها بخواهند که نظام ولایت فقیه را محکوم کرده و در برابر اقدامات ضدانسانی آن دست بهعمل بزنند.
نخستین تصویب قطعنامهٔ محکومیت نقض حقوقبشر در ایران، در پاییز ۱۳۶۴ بهواسطهٔ تلاشهای شبانهروزی و خستگیناپذیر دکتر کاظم رجوی انجام شد. محکومیتی که خشموکین خمینی را تا آنجا برانگیخت که فرمان قتلش را صادر کرد. از همان زمان تیمهای ترور خمینی بهموازات سلسهیی از کارزارهای حقوقبشری که توسط کاظم رجوی هدایت میشد فعال شدند و سرانجام ۵سال بعد در تاریخ ۴اردیبهشت ۱۳۶۹ جوخههای مرگ و آدمکشی خامنهای خون پاکش را بر زمین ریختند.
اینچنین بود که دکتر کاظم رجوی تجسم عینی جملهٔ معروفی شد که خودش گفته بود: ما تاریخ حقوقبشر را با خونمان مینویسیم»
و اکنون زمان آن است که رژیم آدمکش و قرونوسطایی ولایت فقیه، همچنان که از کمیسیون «مقام زن» ملل متحد اخراج شد از ملل متحد و سایر ارگانهای آن اخراج و پروندهاش به شورای امنیت ارجاع شود
عقبنشینیهای ناگزیر نظام ولایت فقیه
آنانی که رژیم آخوندی را بهخوبی میشناسند میدانند که این رژیم نه میتواند و نه میخواهد دست به رفرم و اصلاح بزند. سرشت و بنیان این نظام با سرکوب و ایجاد رعب و وحشت نسبت به مردم شکل گرفته است اما در عینحال بهدلیل رفع نیازها و خواستهایی که برای ادامه حیاتش ضروری است، همواره تلاش کرده است با مانورها و فریب کاریهایش از فشارهای برخاسته از محکومیتهای سازمانهای بینالمللی خلاصی یابد. چنانچه جامعه بینالمللی دست از مماشات و امتیاز دادن به نظام ولایت فقیه بردارد، فاشیسم مذهبی نمیتواند رویهٔ معمول خود را در جنایت و سرکوب دنبال کند.
بازگشت به دهه شصت محال است
خامنهای و پاسداران جنایتکارش همه تلاشهای خود را در برابر قیام جوانان و دختران گرد آفرید میهن بکار میبندند تا به دهه سرکوب وحشیانه شصت خمینی و فضای مماشاتگرانه بینالمللی برگردند. اما حماسه جنبش انقلابی و حضور بلاوقفه نسل شورشی در خیابانها و مقاومت سرفرازانه زندانیان تا مرز شهادت و اعدام از یکسو و دیپلماسی انقلابی مقاومت برای بسیج وجدانهای بینالمللی از سوی دیگر، فاشیسم را وادار به عقبنشینی میکند.
تحت تأثیر قیام سراسری و چنین مقاومتی است که اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، کشوری با بیشترین حجم تجارت با رژیم آخوندی برای دومین بار، نقض حقوقبشر توسط این رژیم را محکوم میکند و میگوید: «رفتار دولت ایران غیرقابل قبول است. چه کسی به مردم خود شلیک میکند؟ این کاری است که دولت ایران دارد انجام میدهد، بنابراین موضع ما صریح خواهد بود». (رویترز۲۴آذر۱۴۰۱)
هر رأی مثبت به مردم ایران، قدمی برای ذخیره کردن خون جوانان
این اقدامات و صدها فعالیت و اقدام داخلی و بینالمللی در حفاظت از آسیب رساندن به جوانان و عموم ملت ایران، باعث جلوگیری از خونریزی بیشتر به دست فاشیستها خواهد شد. هر چه آسیب کمتری به رزمندگان راه آزادی وارد شود، توان و نیروی با نشاط تری در میدان مبارزه حضور مییابد تا روز پیروزی را نزدیکتر سازد؛ و اینچنین خواهد شد.