728 x 90

رابطه «کنسرت» با موجودیت نظام!

لغو کنسرتها در شهرهای ایران
لغو کنسرتها در شهرهای ایران

با افزایش بحران بین‌المللی رژیم و تشدید حلقات انزوا و تنگنای ناشی از تحریم‌ها، رژیم هر روز به ابعاد جدیدی از سرکوب و انقباض داخلی روی می‌آورد.

ولایت‌فقیه همراه با ارگانهای سرکوبگر خود، در ایجاد فضای خفقان تا بدانجا پیش رفته‌اند که «مردم برخی از شهرهای ایران بر اساس یک قانون نانوشته حق برگزاری کنسرت را ندارند». (روزنامه حکومتی همدلی ۲۳تیر ۹۸)

البته نانوشته‌ بودن این قانون هم دلیل دارد. این رژیم از طرفی با جوشش مطالبات مردم و فریادهای آزادیخواهانه آنها همگام با پیشرفت زندگی اجتماعی در کل جهان مواجه است و دیگر نمی‌تواند مثل ۴۰سال گذشته به سرکوب عریان روی بیاورد و از طرف دیگر به‌دلیل ماهیت قرون‌وسطایی‌اش، ظرفیت ایجاد حداقل فضای باز را هم برای شادی مردم و جوانان ندارد. نتیجه این دو وجه متناقض این می‌شود که رسما چیزی را ممنوع نمی‌کند ولی در عمل نیروهای مختلف و نهادهای متعدد سرکوبگر وارد شده و ممانعت می‌کنند یعنی «نهاد مربوطه- که وزارت ارشاد است- مجوز برگزاری کنسرت را می‌دهد ولی یک نهاد دیگر می‌آید و کنسرت را به هم می‌زند». (سایت حکومتی اعتماد – ۳۱تیر ۹۸)

 

کنسرت، «ضد انگیزه» پاسداران ولایت!

در حاکمیت قرون‌وسطایی برای ایجاد انگیزه در پاسداران و نیروهای وحشی و هار رژیم، همیشه باید به‌جای جشن و سرور و شادی، مجالس عزا و هیأت‌های حکومتی با صحنه‌گردانی مداحان وصل به «بیت آقا» برپا باشد. عوامل درنده رژیم از این نوع محافل است که روحیه و انگیزه می‌گیرند و هر گونه مناسبتی حتی در حد یک کنسرت که فضای هنر و فرهنگ و امید و آزادی و رهایی داشته باشد برای این جماعت حکم «ضد انگیزه» را دارد.

این حقیقتی است که فریدون عباسی رئیس انجمن هسته‌ای رژیم و رئیس سابق انرژی اتمی در لابه‌لای صحبت‌هایش درباره برجام و سرکشیدن جام‌زهر اتمی به آن اعتراف کرد: «نیروی انسانی اینجوری نیست که بماند شما هر کار سیاسی فرهنگی هنری آشوب کنسرت هر چه توی مملکت خواستید راه بیندازی نیروی انسانی دوباره برگردد در حالت عادی اگر نیروی انسانی به نظام پایبند نباشد و نظام انگیزه و امید به اون نیروی انسانی ندهد راحت نمیشه برگشت به گذشته» (تلویزیون حکومتی افق ۱۸تیر ۹۸)

 

رابطه کنسرت با دشمنان اصلی نظام!

از دید کارگزاران رژیم همان‌طور که هر حرکت فرهنگی برای نیروهای رژیم نقش «ضد انگیزه» دارد از آن طرف و در بعد سیاسی قضیه، هر گونه مراسم هنری و فرهنگی می‌تواند زمینه‌ای خطرناک برای تغییرات و مطالبات سیاسی مردم و رو آمدن دشمنان اصلی نظام یعنی مجاهدین باشد.

اگر محمدعلی نکونام امام‌جمعه رژیم در شهرکرد «برگزاری کنسرت‌ها» را فقط «فتنه‌های فرهنگی» برای «استحاله انقلاب اسلامی» ذکر کرد (خبرگزاری سپاه موسوم به فارس ۲۵خرداد ۹۸) آخوند مظفری، سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه مشهد گامی فراتر نهاد و پس از شکوه و آه و ناله و اسم بردن از مجاهدین که «دست به اقدام مسلحانه زدند» زنان میهنمان را متهم کرد که در «این جلسات با نام کنسرت... دارند با نظام مبارزه می‌کنند»! (تلویزیون موسوم به آستان رضوی ۷تیر ۹۸) یعنی یک شرکت در کنسرت هم می‌تواند به‌نوعی همسویی با دشمنان اصلی نظام تلقی شود!

ولی در نهایت حرف آخر را عباسعلی جیرانی امام جمعه رژیم در دامغان زد که بدون هر گونه صغری و کبری چیدن و مقدمه و مؤخره یک‌راست سر اصل مطلب رفت و رابطه ممنوعیت یک کنسرت را با دشمنان نظام این‌طور خلاصه و تبیین کرد: «در سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد یعنی سوم مرداد سال ۶۷و نقش بارز رزمندگان تیپ ۱۲قائم (عج) استان سمنان در این عملیات را نباید نادیده گرفت از این‌رو به خواست خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران برگزاری کنسرت در این شهرستان می‌بایست لغو شود». (خبرگزاری وزارت اطلاعات موسوم به مهر ۵مرداد ۹۸)

 

سرنوشت این «ممنوعیت‌»ها؟

واقعیت این است که دشمنی این رژیم عقب‌مانده با مردم ایران یک دشمنی عام و فراگیر است. و از آنجا که این نظام ضدانسانی به‌دلیل ماهیت ارتجاعی‌اش از اساس با هر نوع هنر و زیبایی واقعی که موجب ارتقا و گشایش روح و روحیه مردم باشد مخالف است، فرقی هم برایش نمی‌کند که موضوع دعوا هنر چندم است و از شعر و ادبیات و سینما گرفته تا مجسمه‌سازی و نقاشی و هر هنر دیگری به‌مثابه یک تهدید برای اصل نظام است. اساساًً به‌جای ترویج هر گونه امر هنری و فرهنگی، باید ممنوعش کرد و از آن متنفر بود یعنی همان واقعیتی که روزنامه‌های خود رژیم به آن اذعان دارند: «از روز روشن‌تر است که صدا و سیما و گردانندگان آن از نیما یوشیج، رضا براهنی، شفیعی کدکنی، هوشنگ ابتهاج، یدالله رویایی، فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان متنفر هستند و داده نشدن حتی یک دقیقه از تریبون رسانه‌های رسمی کشور مثل صدا و سیما به این شخصیتها اثبات‌کننده این دشمنی و نفرت است». (روزنامه حکومتی جهان صنعت - ۵مرداد ۹۸)

و بدیهی است وقتی تنفر به حیطه هنر کشیده شود حتی جشنهای خصوصی افراد و «عروسی‌ها» هم باید با «رصد اطلاعاتی»! زیر نظر گرفته شود و یک «قطار گردشگری» و «آب‌بازی جوانان» را هم تحمل نکرد و «قایق‌های بادی» را به بهانه‌ اختلاط زن و مرد جمع‌آوری کرد.

ولی به حکم تجربه سرنوشت همه دیکتاتورهای تاریخ پیشاپیش مسلم است این سرکوب و خفقان بالاخره حدی دارد و این زنجیر ۴۰ساله کنترل و مهار آزادی‌ها در نهایت روزی پاره پاره خواهد شد. «تردیدی نیست وقتی شادی کنترل می‌شود، غم سر بر می‌آورد و از غم، ناراحتی و خشونت تولید می‌شود» (روزنامه حکومتی همدلی – ۲۳تیر ۹۸) و این خشونت همان قیام خلقی بپا خاسته است که دودمان رژیمی متحجر و قرون‌وسطایی را به باد خواهد داد.

 

ب. علیرضایی

مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/737429e8-bc68-4898-8ce9-f2c7712003b7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات