728 x 90

رادیکالیسم ستودنی شعارها در قیام مردم زاهدان

شعارهای جمعه زاهدان ـ ۱۶ دی ۱۴۰۱
شعارهای جمعه زاهدان ـ ۱۶ دی ۱۴۰۱

در صد و سیزدهمین روز قیام سراسری، طنین شعارهای مردم زاهدان در جنوبی‌ترین خطهٔ ایران، گویاترین نشان فروزان بودن شراره‌های انقلاب در نهاد آتشفشانی ایران است. انقلابی که شیخ برای فرونشاندن آن هر دسیسه و شیادی که در جبه داشته از آستین بیرون آورده ولی بور و کور شده است.

مروری بر شعارها و پلاکاردهای مردم زاهدان تصویر دیگری از قیام سراسری را در صد و سیزدهمین روز به ایران و جهان می‌نمایاند:

«از زاهدان تا ایذه / خون از وطن می‌ریزه»

«یا شهادت/ یا پیروزی»

«مرگ بر خامنه‌ای»

«مرگ بر خامنه‌ای/ لعنت بر خمینی»

«استاندار بسیجی نمی‌خوایم نمی‌خوایم»

«نه سوختبری نه کولبری/ آزادی و برابری»

«نه سلطنت نه رهبری/ دموکراسی برابری»

«نه تاج و نه عمامه/ آخوند کارش تمامه»

«مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر»

«ما همه اهل جنگیم/ بجنگ تا بجنگیم»

«می‌کشم می‌کشم آن‌که برادرم کشت»

«ما را با ربوده‌شدن جوانان‌مان تهدید نکنید / فردای پیروزی نوبت ماست»

«سکوت ما بردگی است، مقاومت یعنی زندگی»

معنای این شعارها و پلاکاردها این است که شهرهای به‌پاخاسته ایران به‌طور عام و بلوچستان به‌طور خاص، آرمانهای یک انقلاب دمکراتیک را بر دستها و شانه‌های خود حمل می‌کنند. این انقلابی است که نه به گذشته‌های ارتجاعی و سلطنت مدفون چشم دوخته و نه دل در گرو وسوسه‌های شیخ خناس دارد. تنها و تنها به آینده تابناک نظر دارد و می‌خواهد این آینده را با نفی شاه و شیخ به‌دست بیاورد. برای آن حاضر است تا مرز شهادت پیش برود؛ زیرا می‌داند نظم ننگین موجود جز به بردگی فرانمی‌خواند.

این مرزکشیدن ستودنی با شاه و شیخ و نفی هر گونه ستمگری، انقلاب دمکراتیک مردم ایران را از آفتها و جلبک‌ها حفظ و حراست می‌کند و طمع‌ورزی فرصت‌طلبان را نقش بر آب می‌سازد و با پررنگ کردن عنصر «جنگندگی»، هر نوع بی‌هزینگی را با اسم شیک و گمراه‌کنندهٔ «پرهیز از خشونت‌طلبی» باطل اعلام می‌کند. آزادی هیچگاه در سینی طلایی به خلقی تقدیم نشده است. برای تحصیل آن باید فدا کرد و پای در آتش نهاد.

این خلق شکوهمند، «مقاومت» را عین «زندگی» و «زنده‌بودن» می‌داند. شگفتا که مقاومت ایران نیز با همین اسم رمز تاکنون مشعل آزادی را برافروخته و برافروخته است.

«یا شهادت یا پیروزی»

مشابه این جمله را از دیگر آزادیخواهان و سربرداران نیز شنیده‌ایم:

کلنل محمدتقی‌خان پسیان:

«مرا اگر بکشند قطرات خونم کلمه ایران را ترسیم خواهد کرد و اگر بسوزانند خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد. ». .

***

شعار «مرگ بر خامنه‌ای لعنت بر خمینی» مردم زاهدان در شرایطی در زیر آسمان این شهر طنین انداخت که خامنه‌ای برای بازگرداندن ریزشی‌های حکومت، به جنازهٔ بخارشدهٔ قاسم سلیمانی دخیل بسته است. او برای سراپا کردن بت شکستهٔ ولایت فقیه حتی به مهره‌های سوخته نیز متوسل می‌شود تا به «خواص ساکت» نیش و کنایه بزنند و آنها را از سوراخ کردن کشتی حکومت و غرق شدن «همه با هم» بترسانند.

رادیکالیسم شعارهای مردم زاهدان، از رادیکالیسم قیامی سخن می‌گوید که سربازایستادن ندارد. این رادیکالیسم در صد و سیزدهمین روز در قالب گسترش آتش و سازماندهی خود را به رخ می‌کشد و با به آتش کشیدن مجسمه و بنرهای قاسم سلیمانی در سرتاسر ایران روحیهٔ جنگاوری و سلحشوری می‌پراکند.

این رادیکالیسم، برآمده از جوشش خونهای پاکی است که بر کف خیابانهای ایران ریخته است.

این خونها در هیأت توفانی از آتش برخاسته‌اند تا خامنه‌ای و همریشان او را از میهن شیر و خورشید جارو کنند.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f2f2a818-c55a-495a-88ed-5970fb1976e3"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات