سخنرانی مهمانان در کهکشان برایم خیلی پیام داشت. خیلیها ساخت و ساز اشرف۳را یک معجزه میدیدند. چه احساس زیبایی، اما واقعیت این است که دوران معجزه سپری شده است. خیلی از مهمانان اشاره میکردند به روحیه شاد و بشاش مجاهدین و برق و درخشندگی چشمانشان، اینهم خیلی واقعی بود. اما هیچکس نمیدانست پشت اینهمه زیبایی و درخشندگی چیست؟ به جز مجاهدین که خودشان با تمام وجود از آن عبور کرده و تجربه کردهاند. البته مجاهدین این همه را در پرتو انقلاب خواهر مریم میبینند. باید بگویم وقتی به داستان مجاهدین فکر میکنم درخشندگی خورشید در ذهنم تداعی میشود.
آخرین باری که به بالا نگاه کرده اید و متوجه نور درخشان و بسیار گرم کره عظیم الجثه خورشید شدید چه زمانی بود؟ خورشید، نزدیکترین ستاره به کره زمین است و اگر نبود احتمالاً ما هم نبودیم.
این ستارهٔ درخشنده، تأمین نور و گرمای کره زمین را در طول روز به عهده دارد و بیشتر قسمتهای کره زمین در طول روز ساعات کثیری از وجود آن بهرهمند میشوند. تصور کنید درون این ستاره، هر ثانیه به میزان یک تریلیون مگاتون، انرژی آزاد میشود و زمین چندان از آن دور نیست.
با توجه به استانداردهای گیتی، خورشید یک ستاره معمولی و شاید حتی کوچک به حساب بیاید اما نزدیک بودن آن به کره زمین، بر اهمیت اش افزوده است.
آری سازمان مجاهدین هم تقریباً همین وضعیت را دارد. نسبت به دشمنی که پیش رو دارد یعنی نظام ولایتفقیه که در حال بلعیدن خاورمیانه است و خودش را ولی مسلمین جهان میداند شاید گروه کوچکی در ذهن افراد تداعی کند. اما سازمان مجاهدین با هدف و آرمان والایی که دارد اصلیترین آلترناتیو برای نظامی محسوب میشود که تروریسمش جامعه جهانی را به ستوه آورده است. آری مجاهدین ارادههایشان را برای سرنگونی این نظام پلید به کار گرفتهاند.
آنها از رهبران عقیدتیشان یاد گرفتهاند که با تکیه به هم و فدا برای همدیگر انرژیهای عظیم انسانی خود را آزاد و در مسیر آزادی مردم به کار بگیرند. یعنی فراتر از اتحاد. آری این یک تجربهٔ زیباست ما با شنیدن همدیگر و دیدن و بیان مثبتات همدیگر در هم ضرب میشویم. البته هرجا هم انتقادی باشد چه در رابطه با خود و چه دیگری صادقانه بیان میکنیم. اینگونه با بیان صادقانه و شرافتمندانه پلیدیهای دنیای فردگرایی را از خویش دور میسازیم و از خواستههای فردی خویش به سود جمع می گذریم.
داستان نبرد انسان با پلشتی برای رسیدن به نیکی با واژههای مختلفی بیان شده است. مانند نبرد بین خیر و شر، که در اسلام حضرت محمد نام جهاد اکبر بر آن نهاده است. یعنی بالاترین و بزرگترین نبرد که در ظاهر نمود بیرونی ندارد و انسان باید مستمر در درون خودش درگیر این نبرد سنگین باشد. اما مجاهدین به یمن هدایتهای بیدریغ خواهر مریم توانستهاند این نبرد را از درون فرد بیرون کشیده و آن را جمعی کنند یعنی دیگر فرد خودش در مقابل آن دستگاه شر تنها نیست. بلکه به یاری دیگر خواهران و برادرانش میتواند جلو آن سد ببندد.
این رمز ماندگاری مجاهدین در این ۳۰سال گذشته و بهطور خاص در ۱۴سال پایداری پرشکوه در اشرف بوده است. مجاهدین با قوانین تکامل حرکت میکنند. هرجا شرایط سختتر و پیچیدهتر میشود آنها بیشتر بهقول مجاهدین دست میدهند و دست میگیرند. یعنی هرجا خودشان نیاز به کمک دارند دستشان را برای کمک گرفتن از دیگر خواهران و برادرانشان دراز میکنند و هر جا میبینند که همرزمشان کمک نیاز دارند بیچشمداشت به او کمک میکنند. یعنی مستمر از کار و خواسته خودشان میگذرند و برای پیشرفت دیگری تلاش میکنند. چیزیکه همواره باعث میشود عزم مجاهدین برای نبرد جزمتر شود همان عشق است. عشق به مردم و عشق به میهن، بیدلیل نیست که ۳۰هزار مجاهد برای واژه مقدس آزادی بینام و نشان طناب دار را بوسه زدند. آری مجاهدین باتمام قوا برای آزادی میهن تلاش میکنند. واژه زیبای حاضر حاضر آنها دیگر به یک واژه بینالمللی تبدیل شده است به یک ارزش برای ایستادگی تا رسیدن به خواسته و حقوق مردم.
مریم رجوی سمبل فدا و صداقت و عشق و بخشش و مهربانی و فروتنی است. کسی که هرگز هیچ چیز را برای خودش نخواسته و نخواهد خواست. او کمر به عدالت و آزادی آدمی بسته و ما هم با او حاضر حاضر گفتهایم. که این شب وحشت را با یاری کانونهای شورشی و یاران مقاومت درهم بشکنیم. و آزادی ایران رقم بزنیم.
اینگونه معجزه امکان پذیراست. معجزهای که با دستان جمعی جان برکف صورت میگیرد و هر ناممکنی را ممکن میکند.
ژیلا. ط
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است