728 x 90

روایتی از بیمار و پرستار در ایران

روایتی از بیمار و پرستار در ایران
روایتی از بیمار و پرستار در ایران

تصور زندگی، خیالی موهوم و بی‌مصداق

مقوله‌ای به‌نام زندگی با ضرورتها و الزامات ناگزیر آن در ایران تحت سلطهٔ حاکمیت ایران‌خواران، از مفهوم و واقعیت خود تهی شده است. تصور زندگی و معنای آن برای وجودی ذی‌حیات به‌نام انسان، بدل به خیالی موهوم و بی‌مصداق گشته است.

در سلطه‌گری ایران‌خواران آخوندی مقولاتی چون علم، مدیریت، قانونمندی و تخصص، هیچ محلی از اعراب برای سهولت بخشیدن و کارآیی و کیفیت دادن به سطح زندگی و معیشت مردم ندارند.

 

انسان ایرانی کسیت؟

در نگاهی به مشکلات مشترک مردم ایران برای تأمین نیازهای اولیهٔ زنده بودن، همواره این پرسش مطرح می‌شود که انسان ایرانی از منظر حاکمیت ولایت‌فقیه کیست و چه تعریفی شده است؟ پاسخ را واقعیت ۴۰ساله این‌طور تعریف می‌کند: در سلطه‌گری ایران‌خواران فقاهتی مفهوم و وجودی به‌نام انسان، همان‌قدر ارزش و معنای حقوقی و اجتماعی می‌یابد که در خدمت سلطه‌گر فقیه و پیشبرد سیاست مذهبی آن باشد. جامعه‌ای که حتی یک قدم خارج از این مدار تعریف شدهٔ فقاهتی باشد، تأمین مبانی و کف معیشت و زندگی هم برایش غولی کمرشکن و هیولایی بی‌هماورد می‌شود. در جامعه‌ طبقاتی با ضریب بسیار بالایی که آخوندها ساخته‌اند، ناتوانی در هماوردی با غول معیشت و زندگی توسط ایرانیان ـ به‌طور خاص طبقات محروم ـ همهٔ‌ اقشار مردم ایران را در بر می‌گیرد.

 

«محرومیت»، صفت مشترک اقشار ایرانی

یکی از اقشار مهم از منظر محرومیت حقوقی و اجتماعی و صنفی، پرستاران و موضوع پرستاری و بیماران هستند. قشری و موضوع کاری که سر و کارش با حیات و بود و نبود انسان‌هاست. با این حال این شغل حیاتی هم در زمرهٔ آسیب‌دیده‌ترین‌ها در نظام ولایت‌فقیه گشته است. یادآوری می‌شود که پرستاران همواره فریادگر دادخواهی حقوق و توجه به جایگاه مهم شغلی‌شان بوده‌اند؛ اما بر طبق تعریفی که از انسان ایرانی از منظر حاکمیت آخوندی ارائه شد، این فریادها و دادخواهی‌ها شنونده‌ای ندارند و پاسخی نمی‌گیرند. البته یک پاسخ مدام مورد توجه و اعمال واقع می‌شود و آن بالا بردن ضریب محرومیت حقوقی و صنفی اقشار گوناگون مردم ایران است!

 

رژه‌ای از بی‌درمانی و بی‌دادرسی

در آخرین نمونه از وضعیت پرستاران و بیماران ایران و قوانین و طرح‌هایی که صادر کنندگان آنها ارائه می‌کنند، با چنین عنوانی در شمارهٔ ۲۳مرداد ۹۸روزنامه مردم‌سالاری مواجه می‌شویم:

«به‌دلیل کمبود پرستار، فقط ۵۰درصد نیاز درمانی بیماران رسیدگی می‌شود».

در یک تیتر، چراغ هشداریِ دو معضل بزرگ برجسته می‌شود: بیکاری پرستاران و کمبود کادر درمانی / بیمارانی که نیمی از مشکلات و دردهایشان بی‌سرانجام به‌حال خود رها می‌شود و به هیچ چاره‌جو و درمانگر و دادرسی هم دسترسی ندارند.

همین بی‌درمانی و بی‌دادرسی را در مقوله‌های گرانی و بیکاری و ترک‌تحصیلی و رژه‌ای از مشکلات زیستیِ مردم ایران را می‌توان نام برد. در نگاه به این بی‌درمانی‌ها و بی‌دادرسی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که به‌راستی اگر حیات اولیه و معیشت مسلم و ناگزیر مردم ایران مسأله و ضرورت این حاکمیت نیست، پس ضرورت زندگی از منظر حاکمیت جمهوری اسلامی چیست؟ مسلم است که پاسخ فقط این است که حفظ نظام و هزینه کردن خاک و هوا و محیط‌زیست و حیات انسان‌ها برای آن، ضرورت مقدم بر هر موضوعی اعم از معیشت و بیمار و پرستار است!

 

بیماران بیرون از حریم حقوق و مدنیت

بیماران که در هر جای دنیا مورد بیشترین محبتها و توجهات و رسیدگی‌های صنفی و حقوقی قرار می‌گیرند، در ایران ایران‌خواران فقاهتی، با بی‌شرمی تمام از حریم حقوقی و مدنی هم بیرون گذاشته شده‌اند. در نگاه به معضل امروز پرستاران و بیماران، به اظهارات معاون توسعه و مدیریت منابع انسانی سازمان نظام پرستاری که توجه می‌کنیم، سر کوه یک درد بزرگ بیماران ایران و پرستارانشان پیدا می‌شود:

آبان ۹۷سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس رژیم تصریح کرد:

«هم‌اکنون در ایران به ازای هر ۱۰۰تخت بیمارستانی تعداد ۱۰۰پرستار وجود دارد و ضریب ما نزدیک به ۱/۱و برخی جاها ۹/۰است که باعث افزایش فشار کار به پرستاران می‌شود، ضمن این‌که آنها را مجبور می‌کنند تا اضافه کار هم بایستند که موجب کاهش کیفیت خدمات پرستاری شده است و در نهایت بیمار با عوارض ناشی از کمبود کادر پرستاری مواجه می‌شود». (کمبود پرستار با ۲۰هزار پرستار بیکار؟)

۲۳مرداد ۹۸رسانهٔ حکومتی مردم‌سالاری از قول معاون توسعه و مدیریت منابع انسانی سازمان نظام پرستاری نوشت:

«... نرم این است که ۵تا بیمار یک پرستار داشته باشند و در کشور ما ۳۰بیمار به ازای یک پرستار است. این کمبود در کادر پرستاری در حالی است که ما ۲۰هزار پرستار بیکار در کشور داریم و دو سال است که منتظریم تا ۱۰هزار پرستار استخدام شوند».

 

جامعهٔ ابزاری بدون «منشور شهروندی»!

همه‌چیز گواه جامعه‌ای است که از منظر تأمین اجتماعی و نیازهای مبرم حیاتی، بی‌سرپرست وبی‌پشتوانه به‌حال خود رها شده است. جامعه‌ای که فقط برای نمایش انتخابات حکومتی، عوام‌فریبی‌های تبلیغاتی و مکیدن سرمایه و زندگی‌اش برای سرپا نگه‌داشتن نظام، جامعه اطلاق می‌شود و لاغیر. جامعه‌یی برای استفادهٔ ابزاری حاکمیت، جامعه است! جامعه‌یی که دولت فقاهتی حتی حاضر نیست برای جلوگیری از خسارات جانی شهروندانش، حقوق قشر پرستار را تأمین کند تا هم هزینهٔ درمان مردم کاسته شود، هم بیکاری پرستاران رفع گردد و هم سلامت جسمی و روحی و روانی جامعه تأمین شود.

کارنامهٔ دولتی که «منشور شهروندی» را برگهٔ تبلیغاتی می‌کند، توجهش به پرستار شهروند و بیمار شهروند، چنین نمراتی را دریافت می‌کند که حتی هزینه‌اش را در بودجه دولت هم در نظر نمی‌گیرد:

«سالانه ۴هزار پرستار بازنشستی داریم. حقوق پرستاران معمولاً ۲تا ۳میلیون تومان است و اگر بخواهند ۱۰هزار پرستار استخدام کنند، سالانه ۶۰۰میلیارد برای دولت هزینه خواهد داشت که می‌تواند جلوی بسیاری از خسارات به مردم را بگیرد». (مردم‌سالاری ۲۳مرداد۹۸)

با چنین ادوار دولتهای جمهوری اسلامی است که ایران به‌غیر از نقض کامل منشور بین‌الملل حقوق بشر،‌ همیشه باید عقب‌تر از جهان در تمامی نمونه‌های استاندارد شده باشد:

«در کشورهایی که رشد اقتصادی ۱۰برابر ما دارند، با تقویت بدنهٔ پرستاری خود، هزینه‌های بیماران را کاهش می‌دهند. چه نیاز است آن خدمت را پزشک انجام بدهد و پول آن از جیب مردم برود؟ آن هم خدماتی که به‌راحتی توسط پرستاران انجام می‌شود». (همان منبع)

به‌راستی دست روی هر موضوع اجتماعی و صنفی مبتلابه اقشار گوناگون مردم ایران که می‌گذاریم، تأمل پیرامون آنها نفس‌گیر است. تصور ۲۰هزار پرستار بیکار بدون حقوق و مابه‌ازای آن رشد مرگ و میر ناشی از نبود کادر درمانی با کدام استاندارد اولیهٔ «منشور شهروندی» قابل فهم است؟

 

تنها راه ایران بیمار و بی‌پرستار

پیداست که همهٔ‌ این معضلات بی‌سرانجام که مردم و هر خانواده‌ای را محاصره کرده‌اند، ریشه در چگونگی هزینه کردن پول و سرمایه ایران دارد. پول و سرمایه‌یی که کلید بانک و صندوقش نزد ولی‌فقیه ارتجاع آخوندی است.

همین بررسی کوتاه نشان می‌دهد که موضوع فقط پرستاران و بیماران ایران نیستند. همین بررسی نشان می‌دهد که کل ایران بیمار است و پرستاری ندارد. پرستاران و بیماران و تمام اقشار مردم ایران برای خلاصی از این جهنمی که جمهوری اسلامی برایشان ساخته‌ است، فقط یک راه دارند و بس: اتحاد، تشکل، سرنگونی بختک نظام ولایت فقیه...

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3fc2a30a-33b1-4ce2-9a52-d8332d83ca0a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات