در توصیف بیاعتباری رئیس جمهور نظام ولایت فقیه همین بس که سرمقاله روزنامه حکومتی در مورد او مینویسد: «روحانی دستهایش را بالا برده!» و عضو مجلس هم پشت تریبون فریاد میزند: «مردم میگن خدا روحانی را لعنت کند».
آخوند روحانی اما برای لعنت فرستادن، آدرس کاخسفید در آمریکا را میدهد. با این همه وقتی مردم بخواهند خشم و اعتراض خود را بهخاطر شرایط معیشتی فاجعهبار نشان دهند، تنها آدرسشان، نظام ولایت فقیه و شخص رئیس دولت است.
«شیخ دیپلمات حسابی خسته شده است. خسته از شرایط کشور و اینکه به هر دری میزند تا قفلی باز شود اما باز آش همان آش است و کاسه همان کاسه. اینکه حسن روحانی به مرحله درماندگی رسیده است و خود میداند که مردم از او و دولتاش ناامید شدهاند. دولتی که با نام امید به سرکار آمد حالا تبدیل به نماد ناامیدی در کشور شده است. حرفهای روحانی را میشود اینگونه برداشت کرد که او دستهایش را بالا برده و منتظر پایان دوران تلخ دور دوم ریاست جمهوریاش است». (اخبار صنعت ۸مهر۹۹)
دو پرسش کلیدی
در همین رابطه دیگر رسانه حامی آخوند روحانی هم لعن و نفرینهای واشنگتن و آدرس غلط دادنش را به نقد کشیده است و مینویسد:
«اول اینکه همه مشکلات مربوط به کاخسفید نیست. بخش جدی و ماندگار مشکلات ریشه در داخل و عملکرد درونی خودمان دارد. (دوم اینکه) اگر مسئولیت وضعیت پیش آمده را متوجه دولت آمریکا بدانیم، از خودمان سلب صلاحیت کردهایم». (اعتماد. ۸مهر۹۹)
این نظریه که روحانی و باند همراهش از روز اول هم هیچ نقشه مسیری نداشتند و تنها روی ابر برجام، قالی سلیمان خود را حرکت میدادند، اجماع عمومی یافته است. گرچه از ویروس کرونا و تحریمهای آمریکا همچون پاشیدن خاک بر چشمان جامعه سوء استفاده شد اما تشت بیبرنامگی و ناتوانی و بیارادگی برای کاهش مشکلات مردم از بام پاستور بر زمین واقعیتها افتاد. دیگر حتی مانور با پروندههای فساد و اختلاسهای نجومی هم مددکار نیست و کسی این بازیها را جدی نمیگیرد.
فیل هواکردن رقیب و کیش دادن به روحانی
با مشاهده وخامت حال آخوند روحانی از سوی رقبای تازه نفسش در مجلس ارتجاع، طرح پشت طرح وارد صحنه تبلیغات رسانهها و تریبون مجلس و هیأت رئیسه شدهاست تا با سیاهبازیهای سنتی حریف را پیش از انتخابات سال آینده رئیس جمهوری کنار بزنند. بنابراین با عنوان کمک به معیشت میلیونها نفر مردم بهستوه آمده از کیسه خالی دولت خرج میکنند تا دیگر جایی برای باندی با رنگ بنفش در صحنه سیاست باقی نماند.
طرح حمایت معیشتی از مردم یا خروج از فشار سیاسی!؟
در طرحی که اعضای مجلس حامی قالیباف روی میز دولت گذاشتهاند هزینههای سرسام آوری را به آن تحمیل میکنند. تأمین کالاهای اساسی برای ۶۰میلیون نفر کار هیچ دولتی نیست. دولتی که رشد منفی اقتصادیاش مایه عبرت کشورهای جهان سوم است و نقدینگی و نرخ تورم آن به مدارهای فرازمینی نزدیک میشود و مهار رکود و بیکاری آن از دست همه خارج شده است. جالب آن است که شعارهای حمایت از زاغهنشینان و حلبیآبادها را کسانی سر میدهند که با دریافت خودروی دنا پلاس ۶۰۰ میلیونی، وام ۲۰۰ میلیونی برای اجارهخانه و واکسن آنفلوآنزا آنهم چند برابر، ماهیت واقعی خود را رو کردهاند.
آیا این نمایندگان آخوندی به این فکر کردهاند دولتی که غرق در بحران است و یک قلم با کسری بودجه بیش از ۱۵۰هزار میلیارد تومانی مواجه است و برای دادن حقوق کارمندان از بانکها وام میگیرد میتواند مخارج این طرحهای من در آوردی را تأمین کند؟ آیا بررسی کردهاند ارز ۴٢٠٠تومانی که برای تأمین کالاهای اساسی داده شده، واقعاً کالایی خریداری شده و اگر شده چرا به قیمت مناسب دست مردم نمیرسد؟
طرح از کجا کلید خورد؟
حاجی بابایی رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس و از بانیان این طرح میگوید:
«قرار است ماهانه برای هر نفر ۱۲۰هزار تومان یعنی برای یک خانوار ۵نفره ۶۰۰هزار تومان در کارت شارژ شود که این مبلغ برای ۲۰میلیون نفر بدون هزینه خواهد بود و برای ۴۰میلیون نفر باقیمانده ۵۰درصد پول از سوی آنها پرداخت میشود». (خانه ملت. ۷مهر۹۹)
پاتکهای کلید ساز ورشکسته
رسانههای حامی آخوند روحانی هم متقابلا دست به افشاگری نسبت به این طرحهای تو خالی زدند و «سوپرمن»های دروغین را متهم به ژست مردمدوستی کردند. آنها به طعنه به اعضای بیسواد رقیب در مجلس میگویند، جان هر کسی که دوست دارید، قبل از اظهارنظر در مورد مسائل اقتصادی، نیمچه درکی از کلمات کسری بودجه، پایه پولی، نقدینگی و تورم داشته باشید. اینگونه طرحهای پوپولیستی هم منجر به دلربایی نمایندگان جویای طرحهای نمایشی از دهها میلیون ایرانی که در «فلاکت اقتصادی» اسیر شدهاند، نخواهد شد!
ونزوئلاییکردن اقتصاد ایران با طرحهای سرکاری
علی مروی اقتصاددان حکومتی میگوید:
«طرح تأمین کالاهای اساسی متأسفانه در همان مسیر «ونزوئلاییکردن اقتصاد ایران» قدم برمیدارد . حتی اگر تخصیص هزینههای مربوط به طرحهای عمرانی نیمهتمام (بند ب) هم صفر باشد، این طرح به اندازه ۴۰هزار میلیارد تومان کسری بودجه را تشدید میکند؛ چرا که سمت منابع عملاً سرکاری است. بماند که دولت هم قبلاً با اتکا به همین منابع سرکاری، ۳۰-۴۰هزار میلیارد تومان (با طرح همسانسازی حقوق بازنشستهها) هزینه تراشیده بود.۴۰هزار میلیارد تومان کسری بودجه در این شرایط یعنی ۴۰هزار میلیارد تومان افزایش پایه پولی و آنهم یعنی بین۱۲ تا ۱۶درصد افزایش در نرخ تورم. در حالی که تورم بدون این شاهکارها هم به اندازه کافی بالاست». (آفتاب یزد. ۸مهر۹۹)
دولت کنترلی بر بازارها ندارد
با وجود همه این زد و خوردهای باندهای فاسد حاکم بر ایران، مشکل اصلی سر جای خود باقی است. بحران معیشت و در واقع گرسنگی و فقر طاقتفرسای میلیونها نفر از مردم ایران است. اعضای مجلس ارتجاع آن را با کلمات شیکی مانند «بهدلیل برخی سوءمدیریتها سفره مردم کوچکتر از گذشته شده است» و یا «در چند وقت اخیر دولت نتوانسته در تأمین معیشت و مایحتاج مردم ثبات ایجاد کند تا جایی که آرامش آنها از بین رفته است». بیان میکنند. بیانی که هیچ گرهای با آن گشوده نمیشود.
بهعنوان نمونه رئیس کمیسیون امور داخلی مجلس اعتراف میکند:
«تداوم وضعیت نامطلوب اقتصادی که منجر به مشکلات اساسی در معیشت مردم و کاهش ارزش پول ملی شده ... بهویژه در شرایطی که دولت در بسیاری از عرصههای اقتصادی مدیریت امور را از دست داده است و عملاً کنترلی بر بازار ندارد». (تسنیم. ۷مهر۹۹)
قیمت کالاها لحظهای افزایش مییابد
یک عضو مجلس ارتجاع نسبت به فسادها و گرانیهای ناشی از چرخه غارتگری اینگونه ترس خود را بیان میکند:
«هر روز قیمتها ساعتی و خودرو لحظهای گرانتر میشوند و سفره مردم کوچکتر میشود. دولت نه تنها به نیازمندان و دهکهای پایین جامعه توجه نمیکند بلکه حداقلهای زندگی آبرومند برای مردم را تأمین نمیکند از سوی دیگر برای کنترل بازار محصولاتی در حوزه پتروشیمی و فولاد که چرخه تولید آنها با ارز خارجی ارتباطی ندارد، برنامهیی نداشته و متأسفانه باندهای مافیایی و دلالان قیمت آنها را در بازار تعیین میکنند.دولت باید علت افزایش بیرویه قیمتهای لبنیات، لوازم خانگی و خودرو را بیان کند و بگوید برای مهار این وضعیت چه برنامهای دارد.» (تسنیم. ۷مهر۹۹)
کارگران فعلاً صبر کنند!
خط فقری که اردیبهشت سال گذشته ۸میلیون تومان برای یک خانوار ۴نفری اعلام شده بود، بر اساس گزارشهای منتشر شده در اردیبهشت سال۹۹ اکنون برای یک خانوار (۴ نفری) به ۹میلیون تومان رسیده است و در حال حاضر دارد ۱۰میلیون تومان را پشت سر میگذارد. با دریافت خوشبینانه حقوق ماهیانه سه میلیون تومان بهراحتی میتوان اثبات نمود که کارگران و خانوادههایشان در فقر مطلق به سر میبرند. در حالی که رشد اقتصادی دهه۹۰ حدوداً صفر بوده است و میانگین تورم در این دهه هم حدود ۲۳درصد برآورد میشود. با این حال عضو مجلس رژیم آخوندی وقاحت را به حد اعلا رسانده و میگوید:
«من مطمئن هستم که ما از این بحران انشاءالله عبور میکنیم بهشرطی که همه مردم از جمله کارگران اندکی صبر داشته باشند ... این شرایط کرونا اقتصاد تمام دنیا را کوچک کرده است پس ما نباید انتظار داشته باشیم که همه چیز عادی پیش برود» (آفتاب یزد. ۸مهر ۹۹)
ظریف: شرمنده مردم هستیم!
اگر عدهیی از کارگزاران رژیم آخوندی خود را پشت طرحهای من درآوردی پولپاشی از کیسه تهی بودجه دولتی و صندوق توسعه ملی غصبشده، پنهان کردهاند و با توصیه به صبر و مدارا، به زخم مردم دردمند نمک میپاشند، ظریف وزیر ویترینی نظام ولایی خود را داور منازعات باندها جا میزند و از آنان میخواهد منافع عمومی را در نظر بگیرند و با ژستی مهوع میگوید:
«ما شرمنده مردم هستیم ... آنچه را که باید در برابر آنها انجام میدادیم انجام ندادیم، ... باید بپذیریم که بدهکار مردم هستیم و باید بپذیریم این سخنان امام که مردم ولی نعمت ما هستند را نپذیرفتیم». (آفتاب یزد. ۸مهر۹۹)
با همه عجز و لابهها، حسابرسی در پیش است
ته کشیدن کلیدهای قلابی روحانی و دست بالا کردن او در قبال مشکلات مردم، طرحهای عوامفریبانه اعضای مجلس ارتجاع و حتی شرمندگی مزورانهٔ ظریف همدست و همکار قاسم سلیمانی دژخیم کارساز نیست و گره کور نظام ولیفقیه را باز نخواهد کرد. گره را مردم و جوانانی خواهند گشود که با گوشت و پوست خود تاوان همهٔ سیاهبازی و سیاهکاری رژیم را میدهند و جز بهزیر کشیدن هرم تباهی به چیز دیگری رضایت نمیدهند.