میدانید که تقویم در زندگی بشر نقش بسیار مهمی داشته و دارد. او برای انطباق خودش با طبیعت مجبور بوده که از تقویم استفاده کند. این نیاز در مورد کشاورزی دارای ارزشی دوچندان بوده است. تا بهحال شده که از خودتان سؤال کنید چرا ما باید تقویم و تاریخ مناسبتها را بدانیم؟ البته شاید شما هم مثل من از آن دسته آدمهایی باشید که نیازی به دانستن این موضوع نداشته نباشند. ولی هستند اشخاصی که تقویم و تاریخ برایشان خیلی مهم و حیاتی است. چون مستمر برنامهریزی میکنند. مثلاً اگر شما هم مثل من یک حقوقبگیر باشید مستمر در چوبخط کشیدن هستید که کی حقوق سر ماه را خواهید گرفت. یا اگر هم مثل اخوی بنده آدم یکلاقبا باشید و هشتتان همیشه در گرو نهتان باشد برنامهریزی بازپرداخت وام و قرضوقولههایتان را میکنید. و یا اگر قرار باشد جشن و مهمانی بزرگی بگیرید، با دانستن تقویم میتوانید بهترین روز را برای مهمانیها انتخاب کنید یا حتی روز مادر را بهخاطر میسپارید که برای مادرتان هدیه بخرید. از این سنخ نمونهها زیاد است که برایتان مثال بزنم که چرا شما به تاریخ و مناسبت و سررسید نیاز دارید. البته تا یک جاهایی من هم با شما موافق هستم. که بله کارآیی این تقویم به نوع کار و مسئولیت هم بستگی دارد. طبعاً هر چقدر این کار و مسئولیت مهمتر نیاز به این امر هم مهمتر و حیاتی تر. فرض کنید شما در کرسی یک اداره و یا یک وزارت نشستهاید. داشتن یک برنامه روزانه و هفتگی و ماهانه نیاز ضروری کار شماست. چرا که اگر کسی روز مادر را فراموش کند کسی او را بازخواست نمیکند که چرا برای مادرت هدیه نخریدهای؟ یا کسی از شما نمیپرسد که چرا روزی که بچهتان راهرفتن را یاد گرفت و زبان باز کرد را فراموش کردهاید! ولی اگر شما در مقام یک مسؤل باشید یا وزیر باشید یا استاندار باشید حتماً از شما حسابرسی میکنند که آقای فلانی! مگر نمیدانید امروز روز ارتش است! مگر نمیدانید امروز اولین روز بازگشایی مدارس است! مگر نمیدانید فردا روز پلیس است یا سیزدهبدر است پس چرا فلان تدابیر را برای این مناسبت نکردهاید؟ چرا برنامهریزی نداشتهاید؟ و هزار مناسبت دیگر.
به همین خاطر است که من میگویم من نیاز به تقویم ندارم ولی مسؤلان ما نیاز به تقویم دارند. حداقل یک سررسید رومیزی که هر روز که سر کارشان میآیند حتی برای خودشان هم شده یکبار این سررسید را ورق بزنند که زبانم لال رویام به دیوار! موعد حقوقشان از دست نرود. تاریخ و برنامهریزی مسافرتهای خارج کشوری و داخل کشوری فراموش نشود!
یک مثال بزنم تا منظورم را بفهمید. اگر من و شما ندانیم که ۲۷خرداد روز جهانی بیابان زدایی است چیزی از ما کم نمیشود و به تریج قبایمان برنمیخورد. ماکزیمم این است که تمبر پستی یادگاری آن را میخریم و در آلبوم خودمان جمع میکنیم. چون الکی که این روز را در تقویم جهانی ثبت نکردهاند. این روز را در تقویمها ثبت کردهاند که این مسؤل و این نماینده از دستش در نرود که خدای ناکرده تمام کشور ما ایران به بیابان و یا به شورهزار تبدیل بشود. حواسش جمع باشد که رودخانههای این مرز و بوم یکهو خشک نشوند. رودخانه زاینده رود و یا تالابهای ایران به این روز نیفتند. به جای اینکه برنامهریزی کنند و دشتهای خشک و کویرها را از بین ببرند با ندانمکاری خودشان دریاچه ارومیه را خشک نکنند یا سفرههای زیرزمینی و روزمینی همگی بخار نشوند و همه جای ایران تبدیل به کویر لوت شود.
حالا فهمیدید که چرا میگویم باید هر مسؤل برای خودش یک تقویم و یا سررسید داشته باشد؟ حالا فهمیدید که چرا میگویم اگر من روز تولد مادرم را فراموش کنم هیچ اتفاقی برای این مملکت نمیافتد. ولی اگر روز ۲۷خرداد فراموش شود نَفَس تالابها بند میآید. دریاچه هامون و ارومیه از بین میرود. مردم دچار بیآبی میشوند! بعد میریزند توی خیابانها و شعار میدهند که مسؤل بیعرضه نمیخواهیم، نمیخواهیم! این همه بیعدالتی هرگز ندیده ملتی» و بعد هم کوتاه نمیآیند شروع میکنند به شعارهای ضدنظام و سرنگونی و مرگ بر دیکتاتور... آخر؛ خدا را خوش میآید که بهخاطر یک ندانمکاری و اهمال یک وزیر؛ نظام مقدس ما به این روز بیفتد! چه میشد اگر یک بار این تقویم تاریخ را نگاه میکرد و روز ۲۷خرداد را بهخاطر میسپرد که این بلاها بهسر مملکت نیاید و مردم هم شعار سرنگونی ندهند. در اینصورت هم هامون را داشتیم هم ارومیه را داشتیم هم تالابهای ما از بین نرفته بودند و هم زاینده رود را داشتیم تمام زمینهای خشک تبدیل به آبادی شده بود. کویر نداشتیم. همه جا گل و بلبل بود. نظام مقدسمون هم حفظ میشد و کسی جرأت شعار ضدنظام نمیداد. آخر مگر قیمت یک تقویم در مقابل حفظ نظام ما چقدر است؟
بهقلم میرزا بشیر