این روزها شنیدن پیامهای هموطنانم در بیستوسومین گلریزان همیاری، مرا به یاد خاطرهای دوردست انداخت.
سال ۱۳۶۶ پس از آزادیام از زندانهای قرونوسطایی رژیم آخوندی، در اوج اختناق و از زیر پارازیتهایی که رژیم روی صدای مجاهد میانداخت، صدای برادرم مسعود کلانی برایم خروشی بود برای بپاخاستن و قیام، فراخوانی بود که میگفت نباید و نمیتوانیم یک لحظه خاموش باشیم. این صدا در گوش جانم ندای آزادی و رهایی مردم اسیرمان بود و مرا امیدوار و سراپا عزم کرد. دستم را به عاشقان آزادی داده و به دریای مقاومت ایران پیوستم. و اینک پس از عبور از هفت دریا خون و هفتخانهای رنج و درد و ابتلا، داشتم این مسیر پرشکوه را بازخوانی میکردم. نقشی که صدای مجاهد در آن زمان و پس از آن، سیمای آزادی از سالیان پیش ایفا کرده، برای بسیاری دیگر از همرزمان دیگرم بیان واقعیتی مشهود است. و کسی که در آن موقعیت قرار داشته باشد معنی این حرف را خیلی خوب میفهمد.
سیمای آزادی زبان گویای مقاومت قهرمانانه دلاورانی است که هیچ مانعی را در مسیر سرنگونی رژیم ولایت فقیه بهرسمیت نشناختند، هفت کلاه و کفش آهنین بر تن، از زندانها و شکنجهگاهها و تیرکهای اعدام سرفرازانه گذشتند، دور از وطن اما یگانه با خلق خویش طریق عشق را در خیابانهای سراسر جهان پیمودند و با افشاگری و روشنگریهای بیامان خود جهانی را علیه عمامهداران حاکم برانگیختند و چون شهابی در تیرهترین شبهای حاکمیت ملاها درخشیده و راه را روشن کردند.
سیمای آزادی پژواک صدای بیصدایان، صدای حقطلبانه قشرهای زیر ستم و سرکوب، صدای کودکان کار، صدای گورخوابها، صدای فروشندگان اعضای بدن، صدای کارگران هفتتپه و فولاد اهواز، صدای کشاورزان قهدریجانی، صدای غارتشدگان مؤسسات وابسته به سپاه، صدای زنان سرکوب شده و بالاخره صدای زندانیان قهرمان محبوس در زندانهای رژیم ددمنش آخوندی... است.
سیمای آزادی رسانه ملی مقاومتی است که بهدلیل ماهیت عمیقاً مردمی خویش، تا بن استخوان به استقلال ایران پایبند و متعهد است. مقاومتی که همواره سیاست و حرکتهایش را با شاقول استقلال سیاسی و در کف و پایه آن خودکفایی و استقلال مالی طراحی و پیش برده است. در زمانهای که پول و مضیقه مالی بسیاری از جنبشها را به بنبست و یا حضیض کشانده، این مقاومت ماست که همه سختیها و موانع را به جان خرید اما چشم به سوی هیچ قدرتی ندوخت، به سراغ هیچ ناکسی نرفت و دست خویش را تنها به سوی مردمش دراز کرد. این همان راز استقلال مقاومت مردم ماست، نیازمندی مطلق به مردم ایران.
رژیم دزد و چپاولگر حاکم با جنگ تبلیغاتی گسترده یک دم از لجن پراکنی علیه منابع و استقلال مالی مقاومت دست برنمیدارد، این البته در مورد رژیمی که غرقه در بحرانهای داخلی و بینالمللی در سراشیب سرنگونی است، طبیعی مینماید. اما همانطور که برادر مسعود گفتند: «قضاوت درباره آزادیخواهی و اصالت و استقلال این مقاومت در صلاحیت مردم و تاریخ ایران است».(۱۲تیر ۱۳۸۶*
همیاری با سیمای آزادی صحنه درخشانی است که از یکسو بیانگر پایگاه گسترده مردمی مقاومت و از سوی دیگر اثباتگر استقلال آن است. اما امسال این همیاری نقطه وحدت و همگرایی است میان کانونهای شورشی و رزمندگان آزادی مردم ایران در اشرف ۳، میان زنان ایران با ۱۰۰۰زن قهرمان در شورای مرکزی مجاهدین، میان کارگران و زحمتکشان بپاخاسته با ایرانیان و پناهندگان در خارج کشور و بالاخره میان تمامی یک خلق که عزم جزم کرده تا به هر قیمت دیکتاتور را به زیر بکشد.
پس پیام بیستوسومین همیاری با سیمای آزادی به ولیفقیه رژیم در گل مانده و تمام آخوندهای با عمامه و بیعمامه حاکم بسیار گویا و شفاف است، پیامش همبستگی ملی و بیان ارادهٔ خللناپذیر مردم ما برای سرنگونی استبداد دینی است. لحظات شور و شوق ملی و میهنی که این روزها شاهد آن هستیم گدازههای عشق، عاطفه، ایثار، مایهگذاری و پرداخت، همه و همه از آتشفشانی خبر میدهد که تا سرنگونی تام و تمام رژیم منحوس آخوندها سر بازایستادن ندارد.
پس هزار سلام و درود بر مادری که با فروش خانه مسکونی خود تاریخ آینده ایران را در یک آزمون تاریخی رقم میزند،
بر کارگر دلاوری که با پرداخت هزینه خوراکی روزانه فرزندش به گلریزان همیاری میپیوندد،
بر هموطن فقیری که قوت یکروز خویش را که نان خشکی بیش نیست تقدیم میکند،
پایان کلام، دست مریزاد و خداقوتی است به همه اشرفنشانانی که با کار ستایشبرانگیز کمکرسانی به سیمای آزادی مقاومت ۴۰ساله مردم ایران را پایدارتر و سپیده و سحر ایرانزمین را نزدیک و نزدیکتر میکنند.
دست مریزاد سپیده ز سحر سر زدی
نقره خونرنگ سحر را تو به خاور زدی
معصومه اقبال