728 x 90

زندگی برده‌وار یا مرگ با شرافت؟

قیام بلوچستان
قیام بلوچستان

ممکن است نظام ولایت فقیه هم‌چنان اظهار تجاهل کند یا هم‌چنان دست به سانسور اخبار قیام هموطنان بلوچ بزند اما برگی چرخید و این چرخش را بیش از همه حکومت احساس کرد. پیام قیام سوخت‌بران به همه جا رسید. الآن رسانه‌های حکومتی اعتراف می‌کنند که ما با دست خودمان فقر را یک موضوع امنیتی کرده‌ایم. اعتراف می‌کنند که در مناطق فقیرنشینی مانند سیستان و بلوچستان برای مردم چیزی باقی نگذاشته‌اند جز فروش سوخت. سوخت‌بر یعنی کسی که با حمل سوخت و فروش آن امرار معاش می‌کند، وقتی این را از او بگیری، یعنی حق برخورداری از یک نان بخور و نمیر را از او سلب کرده‌ای؛ یعنی به او گفته‌ای که از این به بعد او و خانواده‌اش حق زندگی ندارد. آیا انتخاب دیگری برای او باقی می‌ماند جز این‌که به سیم آخر بزند؟

 

تفسیر زنده از مرگ و زندگی

«سلام بر ملت شریف ایران من یک جوان۱۷ساله بلوچ هستم که قیام کرده‌ام. امروز روز جنگ است اگر امروز جنگیدی فردا مال شماست ولی اگر امروز ترسیدی و کاری نکردی تمام خانواده و دوستان و عزیزانت به دست نیروهای آخوندی خواهند مرد. امروز اگر قیام نکردی و شکست خوردی دیگر هیچ وقت نمی‌توانی قیام کنی از چی می‌ترسید، مرگ؟ مرگ در حقیقت چی هست؟ مرگ این است که دوستانتان را به گلوله می‌بندند ولی شما کاری نمی‌کنید. مرگ یعنی این‌که به‌جای بیرون کردن آخوندها ازشون پیروی کنیم؛ والا به خدا اینها بار اولشون نیست که انسانهای بیگناه را می‌کشند و بار آخر شون هم نیست تا وقتی که شما کاری نکنید.

من از همین جا از شما درخواست کمک می‌کنم که از هیچی نترسید و حمله کنید تا این رژیم آخوندی را از پا در بیاوریم. امروز یا پیروز می‌شویم یا این غارتگران تا آخرین قطره خونمان را می‌مکند دست به دست هم بدهیم و بیایید این دشمن را از خاکمان بیرون کنیم برای یکبار هم که شده با شرافت زندگی کنید نه مثل برده‌ها».

***

آنچه خواندیم پیام یکی از جوانان شورشی از زاهدان بود. وقتی یک خلق به این نتیجه می‌رسد که بین زندگی برده‌وار یا مرگ شرافتمند یکی را انتخاب کند، از همان نقطه سرنوشت او رقم می‌خورد. در دوران استیلای مغول، دهقانان باشتین و سبزوار خراسان هنگامی که تصمیم گرفتند به ذلت تن ندهند، نیرویی شگفت را در درون خود کشف کردند؛ نیروی شورش و طغیان علیه ظلم. آنان با شعار «اگر توفیق یابیم دفع ظلم ظالمان نماییم والا سر خود را بر دار ببینیم که دیگر تحمل تعدی و ظلم نداریم». برگی را ورق زدند و خود را از یوغ ایلغار مغول آزاد کردند.

 

این حکومت سرنگون شدنی است

هنگامی که در پیام این جوان شورشی دقیق می‌شویم، همین جنس از شورش به هر قیمت را در آن کشف می‌کنیم. آخوندها و پاسداران تاکنون سعی کرده‌اند با برپایی حکومتی مبتنی بر سرکوب، شکنجه، احکام جزایی سنگین، شلاق در حلق‌آویز در میدانها و چهارراه شهرها، در دل شهروندان ایرانی ترس ایجاد کنند و به این وسیله برای خود زمان و مجال بخرند. آنها با تبلیغات پوشالی حول اقتدار ناداشته هزینه‌های سنگین کرده بودند تا این تصور را جا بیندازند که حکومت آنها سرنگون شدنی نیست. گر گرفتن قیام محرومان در یک استان محروم و مرزنشین ایران، این پیام را به همه رساند که وقتی خلق اراده کند، این حکومت سرنگون شدنی است.

 

بمبی در زیر پوست شهرها

آری، قیام خلق محروم بلوچ در امتداد قیام آبان، برای بار دیگر اثبات کرد قدرت اصلی از آن خلق است؛ خلقی که اراده کند تن به ظلم ندهد، از همان هنگام نیرویی معادل انفجار اتمی را در خویش کشف می‌کند. این قدرت قادر است بر تمام تمهیدات ارتجاعی فائق بیاید. این قدرت است که با دست خالی نیروی تا به دندان مسلح را فراری می‌دهد. همین قدرت است که مانند بمب ساعت‌شمار در زیر پوست جامعه از آخوند و اختناق به ستوه آمده کار گذاشته شده است و زمان انفجار آن را کسی نمی‌داند؛ از این رو فوق‌العاده خطرناک است. «از خطرات بالقوه یک حمله نظامی خارجی یا شیوع یک بیماری مهلک حتی مهلک‌تر از ویروس کرونا مهیب‌تر و ویرانگرتر است و گستردگی دامنه پیامدهای انفجار این بمب ساعت‌شمار دوست و دشمن نمی‌شناسد و اگر در نتیجه سهل‌انگاری زمامداران کشور و دست‌کم گرفتن این خطر بالقوه و مهیب و غفلت‌ورزی آنها در کاهش اساسی فاصله طبقاتی موجود در جامعه روزی این بمب ساعتی منفجر شود، به‌قول خواجه شیراز دیگر نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاک‌نشان. ». (جهان صنعت. ۱۰اسفند۹۹).

 

موجی که نیرومندتر باز خواهد گشت

این قیام زنگ بیدارباش را برای حاکمیت عمامه و نعلین به صدا درآورده است. اکنون به یکدیگر در مورد آن هشدار می‌دهند:

«در صورتی که این بار نیز زوایای پیدا و پنهان ماجرا و زخم‌های کهنه و سرباز آن دقیق و بی‌طرفانه آسیب‌شناسی نشود و التیام؛ دیر یا زود خشونت‌بارتر از قبل در دل جریانها، اتفاقات و حوادث ظهور پیدا خواهد کرد تا جایی که ممکن است پیامدهای فراوان ناشی از نارضایتی‌های کنونی نه تنها جامعه را بلکه امنیت محلی و ملی را با چالشهای متعددی مواجه کند» (اعتماد. ۱۰اسفند۹۹).

آخوندها هیچ چیز برای مردم ایران باقی نگذاشته‌اند. به جای آن تا توانسته‌اند تولید خشم و نارضایتی کرده‌اند. خشمی که با کوچک‌ترین جرقه استعداد آن را دارد که مشتعل شود و به‌سرعت خود را به انبار باروت برساند. ممکن است حکومت با سرکوب، دجالگری و این بار با امتیاز دادن و عقب‌نشینی از این خشم سوزان جان به در ببرد ولی این خشم مانند بسامدهای موج عقب می‌رود و نیرومندتر بازمی‌گردد. این موج نیرومند تازه به قدرت مهیب خود پی برده است و می‌داند که می‌تواند با در هم ضرب شدن و یافتن موج‌های مشابه خود را بگستراند و باز آید.

خلق ما اراده کرده حتی اگر شده به قیمت بذل جان گرامی، به زندگی ذلت‌بار در زیر نعلین آخوندها تن ندهد.

کابوس بازگشت قوی ‌آهنگ امواج قیام اکنون بیش از هر زمان خواب را بر چشمان دستاربندان حرام کرده است.

تا باد چنین بادا!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c33e9402-207b-4ffe-86fe-4174c4235a0a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات