«بسته اروپایی» یا «سازوکار اروپایی» و این روزها «کانال مالی اروپا» موضوع دعواهای چندطرفه بین باندهای رژیم با یکدیگر و رژیم با اتحادیه اروپا بوده است. روز۲۳آبان کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت مجلس رژیم، ضمن حمله به دولت روحانی گفت: «اتحادیه اروپا به جز صدور یک بیانیه آن هم بعد از ۵ماه پس از خروج آمریکا از برجام هیچ اقدام و بسته دیگری به ظریف و تیم وزارتخارجه و شخص روحانی تحویل نداده است». ظریف هم ضمن حمله به اتحادیهٔ اروپا گفت آنها هنوز حاضر نیستند برای ماندن در برجام هزینه سیاسی بدهند.
به این ترتیب ۵ماه بعد از خروج آمریکا از برجام، برجام اروپایی که قرار بود جایگزین برجام گردد، وضعیت مبهمی دارد و شاخص آن هم بستهٔ اروپا یا سازوکار اروپایی است که پس از مدتها انتظار، هیچ حاصلی نداشته و هم در درون رژیم و هم در روابط بینالمللی زیر سؤال قرار دارد.
سازوکار اروپایی در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارد؟
سازوکار اروپایی از حرف تا عمل
سازوکار اروپایی نه تنها هیچ پیشرفتی طی این مدت نداشته، بلکه حتی رو به قهقرا رفته است. در ۱۵مردادماه گذشته روحانی در مصاحبه خود با تلویزیون رژیم گفت: «اروپاییها از نظر سیاسی سنگتمام گذاشتند، موضعگیری کردند، حرف زدند و مقررات وضع کردند و به صراحت کار آمریکا را غیرقابل قبول دانستند». اگر چه در همان صحبت هم مشخص بود که سنگتمامی که روحانی میگوید فقط سیاسی یا به عبارت دیگر، تنها لفاظی بوده و بهطور عملی کاری صورت نگرفته کما اینکه خود روحانی در ادامه گفت که آنها «در مقام عمل باید برنامهریزی کنند که چگونه میخواهند خروج آمریکا را جبران کنند».
اما اکنون و بعد از ۳ماه همگان شاهد هستند که دستاندرکاران این قضیه چطور حرف میزنند؛ ظریف الآن میگوید: «اتحادیهٔ اروپا هنوز حاضر نیست برای ماندن در برجام هزینه سیاسی بدهد». و عراقچی معاون ظریف که در حال حاضر برای سفری یکروزه به رم رفته گفت ما به تعهداتمان در چارچوب برجام عمل کردهایم و از اتحادیه اروپا انتظار داریم در کنار عمل به تعهدات سیاسی به تعهدات اقتصادی خود در برجام عمل کند چرا که تاکنون اقدامات اتحادیه اروپایی هنوز به راهحلهای عملیاتی منجر نشده است».
آمریکا که تابهحال نسبت به سازوکار اروپایی بیاعتنایی نشان میداد، از طریق برایان هوک تهدید کرده که بانکها و کمپانیهای اروپایی که برای ادامه تجارت با ایران به سازوکار ویژه اتحادیه اروپا متوسل شوند «خطر تحریمهای تازه آمریکا» را بهجان میخرند.
رویتر روز گذشته بهنقل از هوک نوشت: «بانکها و کمپانیهای اروپایی میدانند که ما در اجرای تحریمها علیه این رژیم سفاک و خشن، بسیار جدی هستیم».
ضریب ایمنی معافیتها چقدر است؟
اینک سؤال این است که با توجه به معافیتهایی که آمریکا در مورد تحریمها اعلام کرد و با توجه به سازوکار اروپا، آیا رژیم نمیتواند خودش را تا مدتی از آسیب تحریمها مصون و دور نگه دارد؟
در این مورد نیز باید گفت: معافیتها عمدتاً محدود و مقطعی است. محدود به این معنا که تنها دارو، مواد غذایی و تجهیزات پزشکی مشمول معافیت هستند و مقطعی در مورد تحریمهای نفتی است و در آن وضعیت خریداران نفت مورد توجه قرار گرفته، به این معنا که برای آن که آنها بتوانند جایگزینی برای نفت ایران در پالایشگاههایشان پیدا کنند و همچنین برای اینکه بازار بر اثر خلأ ناشی از قطع ناگهانی نفت ایران دچار بیثباتی نشود، یک مهلت مشخص چندماهه در نظر گرفته شده و خریداران هم موظفند که مثلاً طی ۱۸۰روز خرید نفت از ایران را به صفر برسانند.
دفتر عملیات سازوکار اروپایی کجاست؟
در مورد سازوکار اروپایی هم همانطور که اعلام شده، تغییر لحن متولیان این قضیه در رژیم از امیدواری به یأس و ناامیدی خودش گویاست. اما فراتر از اینها، حتی تضادهای ظرف و مقدمات راهحلهای عملیاتی سازوکار اروپایی، یعنی باز کردن دفتر این سازوکار در یکی از کشورهای اروپایی حل نشده و هیچ کشوری حاضر نیست این دفتر در خاک آن کشور تأسیس شود.
در مقابل گشایش دفتر اتحادیهٔ اروپا در تهران هم بهدلیل مخالفت دلواپسان، بهنظر میرسد که حداقل در حال حاضر روی میز نیست. بنابراین گزافه نیست که بگوییم نمود مادی تعامل با اروپا و برجام اروپایی که سازوکار اروپایی بود، هنوز معطل یک دفتر مانده و تازه آمریکا هم که تابهحال نسبت به این موضوع غیرفعال بود، علیه آن فعال شده و به طرفهای اروپایی در مورد نقض قوانین تحریم هشدار میدهد.
علت عدم جدیت اروپا در حمایت از رژیم
اینک سؤال جدی این است که علت اینکه اروپا اقدام جدی نمیکند، چیست؟ آیا علتش ترس از تحریمهای آمریکاست؟
پاسخ مثبت است؛ علت، ترس از تحریمها هست، ولی این همهٔ مسأله نیست؛ همچنان که تحریمها در داخل کشور بر مبنای عوامل داخلی است که میتوانند مؤثر باشند، در روابط و مناسبات خارجی، انزوای رژیم هم بر مبنای وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران میتواند اثرگذار باشد. هر وقت که راجع به انزوای بینالمللی رژیم یا به محاق رفتن سیاست مماشات صحبت میکنیم، باید توجه داشت که اینها صرفاً شرط هستند و مبنا عامل درونی یعنی وضعیت داخلی ایران و موقعیت رژیم بهلحاظ سیاسی و اجتماعی است. این واقعیتی است که حتی خود رژیم از خامنهای و روحانی و سایرین هم نمیتوانند آن را انکار یا کتمان کنند.
نقش مردم در بنبست سیاست خارجی رژیم
خامنهای در یک سخنرانی که پس از قیام دیماه، در تاریخ ۱۹دی ۹۶ و در واقع در اولین واکنش نسبت به قیام داشت گفت: «دشمنان مانند مگس روی زخم ناشی از مشکلات و ضعفها مینشینند، بنابراین باید زخم را خوب کنید و نگذارید بهوجود آید چرا که اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، تبلیغات و فضاسازی بیگانه اثر نمیگذارد و آمریکاییها هم نمیتوانند هیچ غلطی بکنند». در جملات بعدی وی هم تصریح کرد که منظورش از زخم، وضعیت «طبقات ضعیف تحت فشار» یعنی همان نیروی اصلی قیام است.
روحانی هم در یک سخنرانی در مجلس ارتجاع در تاریخ ۶شهریورماه گذشته گفت که همه چیز روال عادی و طبیعی داشت اما ناگهان جو کشور از روز ۵دیماه تغییر کرد و یک عدهای در خیابانها شعارهای هنجارشکنانه سردادند.
یعنی به این واقعیت اعتراف و اشاره میکرد که چطور همهٔ معادلات با قیام دیماه تغییر کرد و چیزی در ایران ورق خورد. در واقع قیام دیماه، سرآغاز سلسله قیامها و خیزشهایی است که تا همین امروز ادامه دارد و این تأثیر خودش را در معادلات سیاسی منطقهیی و بینالمللی مربوط به رژیم هم گذاشته است. کما اینکه میبینیم مقامهای دولت آمریکا از رئیسجمهور و وزیر خارجه تا برایان هوک هر بار که صحبت میکنند، به این عامل یعنی نارضایتی عمیق مردم ایران و خیزشها و حرکتهای اعتراضی که سراسر کشور را فراگرفته، اشاره میکنند.
مردم، عاملی خارج از قدرت رژیم و شرکایش
بنابراین، مردم و قیامشان آنچنان پارامتری است که اروپاییها هم نمیتوانند آن را نادیده بگیرند؛ مضافا اینکه رسواییهای تروریستی رژیم در اروپا و اینکه لوایح FATF هم در رژیم به بنبست خورده، عوامل مضاعفی هستند که موجب میشود اروپاییها هم چندان رغبتی به بهاصطلاح سازوکار اروپایی که مستلزم درگیر شدن با آمریکا هم هست نداشته باشند.