روزهای آغازین سال نو، سال۱۴۰۱ را میگذرانیم، بهمصداق سالی که نکوست، از بهارش پیداست، از روی همین دو سه روزی که از آغاز سال جدید میگذرد، سمت و جهت حرکت سال پیشرو و خطوط اصلی سیمای سال آینده را میتوان دید و دریافت.
در سمت رژیم، در آستانهٔ سال نو، رئیسی جلاد با لودگی دستور داد که فقر مطلق در همین ۱۰روزه باید ریشهکن شود و پای آن نباید بهسال ۱۴۰۱ برسد! حرف سخیفی که معنایی جز این ندارد که دولت جلادان جز وعدههای پوشالی و جز دستور درمانی مسخره، چیز دیگری در آستین ندارد. در عوض همین رئیسی در پیام نوروزیاش آنجا که میخواست حرف جدی بزند، گفت: «افزایش توان دفاعی و موشکی و فضایی و... امنیت کشور در اولویت است». یعنی که قرار است باز هم از نان مردم ببرند و بهچاه ویل اتمی و موشکی و جنگافروزیهای منطقهیی بریزند.
حرفی را که گماشتهٔ خامنهای بهدستور او واگویه کرد، خود ولیفقیه صریحتر و وقیحانهتر بهزبان آورد. او در پیام نوروزیاش گفت: «راه درست همین راهی است که (نظام)... دارد حرکت میکند». یعنی همین راهی که تاکنون بهفقر و فلاکت بیسابقهٔ مردم و بهانهدام حرث و نسل کشور انجامیده، ادامه خواهد یافت و طبعاً هیچ چشمانداز بهبود و گشایشی متصور نیست. هر جا هم که نقصان و کمبودی هست، یا مربوط به «خطاهای گذشته در دولتهای مختلف» است یا تقصیر مردم! مثلاً در نقطه مقابل دروغ «جشن خودکفایی» اعتراف کرد «بخش کشاورزی ما متأسفانه جزو وابستهترین بخشهای کشور بهواردات است» اما آن را بهپای مردم نوشت و گفت: «اینقدر که ما در نان اسراف میکنیم، چقدر نان دور ریخته میشود!». پس وقتی علت نابودی کشاورزی، اسراف نان است، روشن است که راهحل هم گران کردن نان است! بگذریم که در حال حاضر هم، کثیری از مردم با شکم گرسنه سر بر بالین میگذارند یا نان خود را از میان زبالهها جستجو میکنند.
خامنهای در سخنرانی نوروزی خود هم آنجا که بهافزایش درآمد ارزی رژیم بر اثر افزایش قیمت جهانی نفت، اشاره کرد، جای تردیدی باقی نگذاشت که مثل همیشه دیناری از آن صرف «رفاه و آسایش» مردم نخواهد شد، اما در مقابل «یک راه دیگر هم این است که ما از درآمدهای نفتی برای کارهای اساسی کشور استفاده کنیم، بنیانها را محکم کنیم». معنی «کارهای اساسی» و «بنیانها» که باید محکم شود هم روشنتر از آن است که نیاز بهتوضیح داشته باشد؛ خود او در سخنرانی ۱۹اسفند بر «بازوهای قدرت!» تأکید کرد؛ یعنی کلفتتر کردن بازوهای سرکوب و اتمی و موشکی و «حضور منطقهیی»! یعنی پروارتر کردن سپاه پاسداران و دیگر نهادهای اختناق و سرکوب!
خلیفهٔ ارتجاع در مورد اصلیترین مسألهٔ روی میز رژیم یعنی مذاکرات برجام نیز، باز هم از تعیینتکلیف خودداری کرد و بهروال دوپهلوگویی همیشگی گفت: «بنده بههیچوجه نمیگویم که دنبال رفع تحریم نباشید... کسانی که دارند کار میکنند در این زمینه اشکالی ندارد دنبال کنند... اما بهتحریم گره زده نشود».
این در حالی است که در طرف دیگر بردارهای فشار بر دولت آمریکا علیه هر گونه امتیاز دادن بهرژیم قویتر و شدیدتر میشود و اکنون علاوه بر حزب جمهوریخواه، متنفذترین سناتورها و نمایندگان حزب دموکرات نیز بهصف مخالفان امتیاز دادن بهرژیم پیوستهاند. بنابراین تا آنجا که بهرژیم مربوط میشود، سمت و سوی سال جدید، از یکسو همچنان گسترش و تعمیق فقر، تشدید سرکوب و از سوی دیگر، ادامه بنبست و بلاتکلیفی در سیاست خارجی و همچنان که خامنهای گفت ادامهٔ همین راهی است که رژیم تاکنون طی کرده است.
اما این تنها یک روی سکهٔ ایران است، در نقطه مقابل بنبست و در گلماندگی تمامعیار رژیم و تنگنای همهجانبهٔ استراتژیک، بهطور قانونمند در طرف مردم و مقاومت ایران، در جمیع جهات شاهد گشایش و پیشرفت و اعتلا هستیم. مجاهدین خلق ایران بهعنوان ستون فقرات مقاومت سازمانیافته، با انسجام و استحکام صفوف خود، الهامبخش جوانان ایران برای شورش و از خود گذشتگی شدهاند و ضربات پیاپی آنان بهارگانهای تبلیغاتی و مظاهر رژیم در سراسر کشور، رژیم را سراپا بهلرزه درآورده است.
در صحنهٔ بینالمللی و در عرصهٔ حقوقی، جنبش دادخواهی با فراخوان ۴۶۲تن از مقامهای کنونی و پیشین سازمان ملل، حقوقدانان سرشناس، قضات دادگاههای بینالمللی و شخصیتهای برجسته سیاسی و برندگان جایزه نوبل بهسازمان ملل متحد برای تحقیقات فوری درباره قتلعام۶۷ برای مقاومت بهیک پیروزی تعیینکننده دست یافت.
در صحنهٔ سیاسی، در آستانهٔ سال جدید، برگزاری کنفرانسی با حضور برجستهترین سناتورها از هر دو حزب در سنای آمریکا، مانند سناتور رابرت منندز، رئیس کمیتهٴ روابط خارجی سنا و سخنان سناتورها در این کنفرانس، شاخصی از موقعیت مقاومت ایران و اعتبار بیمانند بدیل دمکراتیکی است که این مقاومت در برابر رژیم رو بهسقوط آخوندی ارائه داده است. از جمله در همین کنفرانس سناتور تد کروز تأکید کرد «رژیم ایران منطقه را بهیکی از خطرناکترین نقاط جهان تبدیل کرده» وی خطاب بهاعضای مقاومت ایران گفت: «نور بر تاریکی غلبه میکند، نبردتان را برای آزادی و دموکراسی در ایران ادامه دهید».
کوتاه سخن آنکه دو روی سکهٔ بهغایت متضاد ایران، اما یک پیام و یک واقعیت را بازتاب میدهند، اینکه رژیم آخوندی بهمرحله پایانی خود رسیده و همانگونه که خانم مریم رجوی در پیام نوروزی خود تأکید کرد: «بهار حاکمیت مردم در راه است. نوروز آزادی ایران در حال دمیدن است. بهار آزادی و خوشبختی ایران فرا میرسد».