سال ۱۳۹۹، اهریمنان عمامهدار، ارابهٔ حکومت خود را با حداکثر قساوت و شقاوت بر روی استخوانهای مردم ایران راندند و آنچه بر جا گذاشتند تلی از قربانیان و دریایی از فقر و محرومیت و داغ و درد بود.
وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی
در سالی که گذشت، فقر و گرانی تسمه از گردهٔ مردم محروم کشید. ۸۰درصد مردم بهزیر خط فقر سقوط کردند. طبقهٔ متوسط در غرقاب فقر محو شد و بهمیلیونها خانوار دیگر بهتودههای فقر زده پیوستند. شبح هیولای گرسنگی نمایانتر شد و نان نسیه و نان قسطی رواج یافت و ارتش گرسنگان و بیکاران انبوه و انبوهتر شد.
آخوندهای حاکم افزون بر بهکار گرفتن انواع شیوههای غارت، بزرگترین کلاهبرداری تاریخ را تحت عنوان بورس، بهنام خود بهثبت رساندند و دارایی دستکم ۳میلیون خانوار را از دستشان ربودند و بهجیبهای خود سرازیر کردند. علاوه بر این «دولت ۲۵۰هزار میلیارد تومان از محتویات اولیه سهام عدالت را بهسود خود مصادره کرد» (روزنامهٔ حکومتی جوان-۲۵خرداد ۹۹).
این دستبردها بهداراییهای مردم، از جمله برای تأمین کسر بودجهٔ دولت بود. این کسری در سال۹۹، برابر با ۲۷۳هزار میلیارد تومان بود (خبرگزاری مجلس۲۶بهمن۹۹) و در بودجهٔ ۱۴۰۰، برابر با ۳۴۴هزار میلیارد تومان است (سایت خانه ملت۲۳آذر۹۹).
در سالی که گذشت میلیونها خانوار از متن شهرها بهحاشیهها رانده شدند و بسیاری از حاشیهنشینان که خانههایشان بر سرشان آوار شده بود، سر بهبیابانها گذاشتند یا بهچادرنشینی و کارتنخوابی و پشتبام خوابی روی آوردند.
کرونا، متحد رژیم
سال۹۹ با هجوم ویروس کرونا که آخوندهای حاکم عامدانه راه ورود آن را باز گذاشته بودند آغاز شد «و با تسخیر ایران توسط ویروس کرونا بهپایان رسید» (روزنامهٔ حکومتی آرمان ۲۸اسفند ۹۹) نتیجهٔ تاخت و تاز بلامنازع کرونا، با همدستی و حمایت رژیم، پر شدن گورستانها با دستکم ۲۳۴هزار قربانی بود و این در حالی است که چشمانداز سال پیش رو، بسا تیرهتر از سال گذشته است. چرا که در شرایط شیوع انواع جهش یافتهٔ ویروس که بسا مرگبارتر است، رژیم عامدانه از واکسیناسیون مردم بهبهانههای مختلف طفره میرود.
خلیفهٔ ارتجاع کرونا را در سخنرانی ۱۳فروردین ۹۹ خود، یک دستاورد و یک نعمت و فرصت توصیف کرد. تمام موضعگیریهای خامنهای و روحانی طی سال گذشته از لاپوشانی ورود و گسترش ویروس تا مخالفت با قرنطینه و ممنوع کردن خرید و ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی و سپس تخطئه واکسن و بهتأخیر انداختن واکسیناسیون قطرهچکانی، همه و همه مؤید همین سیاست، یعنی استفاده از کلان تلفات کرونا بهعنوان سد و راهبندی در برابر قیام بوده است.
در شرایطی که «بزرگترین کارزار واکسیناسیون تاریخ در سراسر جهان در حال انجام است» (خبرگزاری حکومتی ایسنا-۸ اسفند). آخوند روحانی واکسیناسیون را زیر علامت سؤال برد و گفت: «تولید واکسن در دنیا محدودیت دارد. بهاندازه مردم دنیا نمیتوان واکسن تولید کرد... حتی اگر واکسن هم باشد تزریق آن محدود است. مگر میشود همه را واکسیناسیون کرد؟ ایمنی واکسن هم دائمی نیست!» (جلسهٔ ستاد کرونا - ۱۶اسفند ۹۹).
ضربه خرد کننده بر تروریسم خارج کشوری
روز ۱۶بهمن، با صدور حکم ۲۰سال حبس برای اسدالله اسدی، دیپلمات تروریست رژیم و احکام سنگین دیگر برای ۳مزدور همدستش، توسط دادگاه آنتورپ بلژیک، سنگینترین ضربه سیاسی ـ استراتژیک بر یکی از ارکان سیاست رژیم یعنی تروریسم خارج کشوری آن وارد آمد و متقابلاً اعتبار مجاهدین و مقاومت ایران که هدف تروریسم رژیم و طرف اصلی این دعوای قضایی و سیاسی بود، بهاوج رسید. این حکم، تیر خلاص بهمانورهای میانهروی داخل رژیم، برای سوخترسانی بهسیاست مماشات بود. چرا که روشن ساخت در تروریسم وحشی، تمامیت نظام، از وزارتخارجه و شخص جواد ظریف، تا دولت «معتدل!» روحانی و وزارت اطلاعات آن... با بالاترین هماهنگیها و همسوییها که در شخص ولیفقیه یککاسه میشود، دست داشتند.
با این حکم که فراتر از محکومیت یک دیپلمات تروریست، محکومیت قضایی تمامیت رژیم و شکست و رسوایی سیاسی آخوندها بود، روابط و مناسبات همهٔ کشورهای جهان با رژیم آخوندی بهطور کیفی تغییر کرد و رژیم در صفحه مختصات بینالمللی در نقطهٔ بسیار پایینتر و ضعیفتری قرار گرفت و رابطه با این رژیم قویاً زیر سؤال رفت.
بر باد رفتن امیدهای رژیم بهاحیای برجام
تمام سرمایهگذاری و خط رژیم و مشخصاً خامنهای در مورد برجام و رابطه با آمریکا از اول سال بر احتمال کنار رفتن ترامپ بنا شده بود. دست بر قضا ظاهراً بخت با ولیفقیه یار بود، ترامپ کنار رفت و بایدن سکان را بهدست گرفت. اما نتیجه کاملاً معکوس خوابهای پنبهدانه رژیم از کار در آمد.
رژیم برای آنکه در مذاکرات محتمل پیش رو با آمریکا دست بالا را داشته باشد، دست بهقمار خطرناکی زد، از یکسو مجلس ارتجاع در آذر ماه ۹۹، اقدام بهطرح و تصویب قانونی کرد که بر اساس آن دولت روحانی در صورت لغو نشدن تحریمها از جانب آمریکا، میبایست تعهدات برجامی خود را نادیده بگیرد و در جهت بمبسازی حرکت کند؛ اقدامی که واکنش سخت ۳کشور اروپایی را بهدنبال داشت و آنها با انتشار بیانیه مشترکی قویاً بهرژیم هشدار دادند. اما در آستانه سر رسید ضربالاجل تعیین شده (سوم اسفند) رژیم با یک چرخشمداری ذلتبار ضربالاجل کذایی را ۳ماه دیگر تمدید کرد.
از سوی دیگر با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا، رژیم با هدف تحت فشار قرار دادن آمریکا و گرفتن امتیاز، اهداف آمریکایی را در عراق توسط نیروهای تروریستی مزدور خود مورد حمله قرار داد. اما با فاصلهٔ بسیار کوتاهی پاسخ حملات خود را بهصورت یک حملهٔ هوایی سنگین بهیک مرکز نظامی مزدوران رژیم در آلبوکمال سوریه دریافت کرد. این حمله، هم در داخل آمریکا از حمایت دو حزبی برخوردار شد و هم در اروپا، وزیران خارجهٔ فرانسه و انگلستان صراحتاً از آن حمایت کردند.
در رابطه با برجام نیز، پس از مانورهای ضد و نقیض رژیم که حاصل سیاست متناقض آن بر سر دوراهی تسلیم و مذاکره یا ایستادگی در برابر جامعه جهانی و تحمل عواقب مرگبار آن بود، سرانجام روز ۲۶اسفند لودریان وزیر خارجهٔ فرانسه از «عقب افتادن احیای برجام» بهخاطر «مسائل داخلی رژیم ایران در آستانهٔ انتخابات ریاست جمهوری» رژیم خبر داد که معنی آن دستکم معوق ماندن مسأله و بهعبارت دیگر ادامهٔ تحریمها تا اواخر تابستان سال آینده خواهد بود.
حاصل سیاستهای باجگیرانهٔ رژیم که بهطور بلاهتباری با واقعیت تعادلقوای سیاسی موجود در تناقض بود، هم آمدن شکافهای سیاسی دو حزب آمریکا بر سر چگونگی برخورد با مسألهٔ ایران و پیشرفت سیاست قاطعیت در برابر رژیم بود. این وضعیت جدید را روزنامهٔ جوان (۲۷ اسفند) وابسته بهسپاه پاسداران چنین جمعبندی کرد: «هر هفته یک طرح ضدایرانی در ۵۶روز اول بایدن... دو ماه از عمر دولت دموکرات در آمریکا نگذشته، ۸طرح ضد (ٰنظام) در کنگره ارائه شده که البته دموکراتها نیز همپا با جمهوریخواهان، از این طرحها حمایت کردهاند».
آن روی سکهٔ این قطعنامهها بر ضد رژیم آخوندی، اعتلای موقعیت مجاهدین و مقاومت ایران در صفحه مختصات سیاست بینالمللی است. بهعنوان نمونه برخی مفاد یکی از قطعنامههای دوحزبی مورد اشارهٔ روزنامهٔ سپاه پاسداران که تاکنون ۱۵۸نمایندهٔ کنگرهٔ آمریکا امضای خود را پای آن نهادهاند، از این قرار است:
- حسابرسی از رژیم آخوندی، محکومیت تروریسم آن
- حمایت از قیام مردم ایران و طرح ۱۰مادهای خانم رجوی
- حمایت از خواست مردم ایران برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک، غیراتمی و مبتنی بر جدایی دین از دولت
- استمرار سیاست قاطع علیه رژیم آخوندی و خودداری دولت آمریکا از هر گونه امتیاز دادن بهرژیم.
تشدید بحران درونی رژیم
حاصل بحرانها و بنبستهای مرگبار یاد شده در همهٔ زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تشدید بیسابقهٔ بحران درونی رژیم تا حد اقدام باندهای مافیایی حاکم بهحذف فیزیکی رقیب است.
خامنهای در سخنرانی روز ۲۹اردیبهشت۹۹ خط سیاسی خود را در قالب ضرورت دولت جوان (با شاخص قاسم سلیمانی) مطرح کرد.
خلیفهٔ ارتجاع پیش از آن با جارو کردن باند اصلاحطلب از مجلس رژیم و گماشتن قالیباف سرکردهٔ پیشین نیروی انتظامی در رأس آن، گام اول را در سیاست انقباضی و یکدست کردن رژیمش برداشت.
مجلس انقباضی از راه نرسیده، موضوع استیضاح و برکناری روحانی را مطرح کرد. بعد از بالا گرفتن موضوع استیضاح و برکناری روحانی در مجلس، ولیفقیه در تیر ماه با ملاحظه بحرانهای نظام، احساس خطر کرد و دستور برچیدن بساط استیضاح را داد.
خامنهای چند بار دیگر مجبور شد روضهٔ بیهودهٔ وحدت بخواند، از جمله روز ۲۶آذر توصیه کرد: «سه قوه با هم همافزایی کنند... اتحاد را حفظ کنید. ». . و بعد هم هشدار داد در صورت ادامهٔ جنگوجدال و کشمکش، نظام «تکهتکه» میشود.
اما روضههای وحدت خامنهای کارساز نبود و دوباره بر سر مسائل مختلف از جمله برجام و اف. ای. تی.اف و لایحهٔ بودجه، جنگ بین دو باند تا نهایت، اوج گرفت.
استمرار اعتراضات اجتماعی و چشمانداز آن
سال۹۹ سال استمرار و گسترش اعتراضات اقشار مختلف بود، از کارگران، تا معلمان، تا پرستاران و کادر درمانی تا مالباختگان بورس و تا بازنشستگان، تا کشاورزان و دامداران و غیره...
هیچ روزی نبود که اقشار محروم و غارت شده بهخیابان نیایند، فریاد خشم و اعتراض سر ندهند و حقوق بهیغما رفتهٔ خود را مطالبه نکنند. و متقابلاً هیچ موردی نبود که رژیم بهخواستهها و مطالبات معترضان جواب مثبت داده باشد. در این کشاکش، بازندهٔ استراتژیک، بیتردید رژیم پوسیده و تبهکار آخوندی است، چرا که حرکتهای اعتراضی بهرغم وجود کرونا و محدودیتهای ناشی از آنکه بهطور مقطعی بهسود رژیم عمل میکرد، اما جریان مداوم و فزاینده این خشم و بغض، همچون سیلابی پشت سد سرکوب و کرونا انباشته میشود و دیر یا زود آن را در هم میشکند. این سرنوشتی است که روزنامههای حکومتی بهطور فزایندهیی نسبت بهآن هشدار میدهند و ار جمله مینویسند: «نارضایتیهای گسترده بیش از هر زمان دیگری موجب شده تا افق پیشروی (نظام) چشمانداز اطمینانبخشی را بهنمایش نگذارد» (شرق-۲۴ اسفند). اما هر قدر که افق پیش روی رژیم تیره و تار است، چشمانداز مردم ایران، بهیمن مقاومت سازمانیافته و آزادیستانشان در سال۱۴۰۰، اکیداً روشن و تابناک است.