این روزها گسترش فقر در حاکمیت فاسد آخوندی شرایط زندگی و تغذیه را در بسیاری از مناطق کشور تا آنجا فاجعهبار کرده است که متولیان حکومتی بهصراحت اعتراف میکنند در شرایط کنونی بیش از ۷۰درصد از جامعه در زیر خط فقر زندگی میکنند.
خبرگزاری حکومتی ایلنا ۹آبانماه ۹۷ در توضیح این شرایط فاجعهبار که مردم محروم میهن را تا ورطه کامل نابودی فرو برده است اینگونه اعتراف میکند: «در این شرایط تقریباً ۷۰درصد جامعه(۷دهک اول) در موقعیت آسیبپذیر قرار میگیرند. و تاثیر آن بر طبقه فقیر شدیدتر و برای طبقه متوسط که نمیتواند بهراحتی هزینههای خود را کاهش دهد نیز شدید خواهد بود».
در یک اعتراف دیگر ارگان نیروی تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۲۸آبانماه ۹۷ تحت عنوان سقوط طبقه متوسط به جمع فقرا بهنقل از بهاصطلاح مشاور آخوند شیاد روحانی اینگونه اعتراف میکند: «قبلا ۲دهک ضعیف، ۶دهک متوسط و ۲دهک ثروتمند در جامعه داشتیم ولی الآن این شرایط تغییر کرده و ۲دهک فقیر، گسترش یافته و تبدیل به ۴دهک شدهاند و از آن سو ۶دهک متوسط به ۴دهک تقلیل یافته و آن هم در شرایطی که درآمد آنها نصف شده و ۲دهک پردرآمد نیز کماکان در جای خود قرار دارند».
تحت تاثیر این واقعیتهاست که رسانههای رژیم مجبور شدهاند طی ماهها و هفتههای اخیر ضمن پردهبرداری از گسترش روزافزون فقر اخبار و گزارشات متعددی پیرامون افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم منتشر کنند:
۲برابر شدن گسترش فقر مطلق
بهعنوان نمونه خبرگزاری حکومتی پانا ۸آبانماه ۹۷ پس از اعتراف به اینکه «در یکسال اخیر فقر مطلق در کشور ۲برابر شده است» بهنقل از یکی از اعضای مجلس ارتجاع رژیم اضافه میکند: «امروز فقر در کشور نسبت به سال گذشته چند برابر شده است. تا سال گذشته شاید کمتر از ۱۵درصد مردم در فقر مطلق بودند اما این میزان اکنون ۲برابر شده است، علاوه بر این بخش زیادی از قدرت خرید کارگران با افزایش قیمت کالاها از دست رفته است».
در یک اعتراف دیگر ارگان نیروی تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۴آبانماه ۹۷ پس از اذعان به اینکه در حال حاضر میزان درآمد کارگران نهایتاً میتواند ۳۳درصد از هزینه خانوار را تأمین کند؛ اضافه میکند: «برای تأمین هزینههای یک خانوار ۳نفره، کارگر سرپرست خانوار باید ۳شغله باشند یا هر ۳عضو خانواده باید شاغل باشند تا یک خانواده کارگری بتواند ۱۰۰درصد هزینه حداقلی یک ماه را تأمین کند».
حداقل دستمزد کارگران زیر خط فقر
درک و استنباط قویتر و روشنتر از اوضاع بهغایت فاجعهبار کنونی آن زمانی بهتر و بیشتر روشن میشود که خاطرنشان کنیم بر اساس آمار اعلامشده حکومتی در شرایط کنونی بیش از ۱۳میلیون نفر از جمعیت کشور را طبقه کارگر تشکیل میدهد. با این حساب اگر مبنای هر خانوار کارگری را تنها ۴نفر قرار دهیم جمعیتی بالغ بر ۴۲میلیون نفر از هموطنان محروم ما تحت حاکمیت این رژیم ضدانسانی و ضدکارگری بهمعنای دقیق کلمه در انبوهی از درد و رنج روزگار خود را با فلاکت طی میکنند. بنا به خوشبینانهترین ارزیابی کارشناسان حکومتی خط فقر بیش از ۵میلیون تومان برآورد شده است اما حداقل حقوق مشخصشده برای کارگران در سال ۹۷ یک میلیون و ۱۱۴هزار تومان در نظر گرفته شده است و این البته شامل کارگرانی میشود که تحت پوشش قانون کار قرار دارند در حالی که بنا به اعتراف رسانههای حکومتی ۹۶درصد از کارگران ایران قراردادی میباشند.
فقر در بین کارگران قراردادی
بیکاری فزاینده موجب شده که کارگران به قراردادهای موقت توسط کارفرمایان غارتگر حکومتی بدون کمترین حقوق و مزایا تن دهند.
در اینباره هم پیش از این سایت حکومتی موسوم به اقتصاد نیوز ۲۶تیرماه ۹۶ تحت عنوان «فعالیت ۱۲میلیون کارگر با قرارداد موقت» اینگونه اعتراف میکند: «در حال حاضر بیش از ۱۳میلیون کارگر بیمهشده تأمین اجتماعی در کشور فعالیت میکنند که حدود ۱۲میلیون نفر آنها دارای قراردادهای موقت و پیمانی هستند؛ به عبارتی تا این لحظه حدود ۹۶درصد کارگران ما با قراردادهای موقت کار میکنند که سهم زیادی از این قراردادها با مدت زمان حداکثر ۳ماهه و ۶ماهه هستند و متأسفأنه تعداد این قراردادها در حال افزایش است. حدود ۴درصد باقیمانده از کارگران که بهصورت دائم فعالیت میکنند از کارگران قدیمی هستند که در آستانه بازنشستگی قرار دارند. بنابراین در شرایط فعلی میتوان گفت که کارگر دارای قرارداد دائم در کشور وجود ندارد».
خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۳اردیبهشت ۹۷ تحت عنوان «قراردادهای سفیدامضاء جنایتی در حق کارگران» در توصیف این قراردادهای غارتگرانه کارفرمایان حکومتی با کارگران اینگونه اعتراف میکند: «قراردادهای سفیدامضا از جمله اقدام جنایاتآمیزی بوده که برای کارگران اتفاق افتاده است. کارگرانی که با حداقل حقوق بدون بیمه با امضا قراردادهای سفید با جان خود معامله میکنند، حتی گاهی مشاهده شده که کارفرمایان برای فرار از پرداخت حق بیمه کارگران را به درون اتاقی برده و هنگام بازرسی آنها را زندانی میکنند تا مبادا تعداد کارگرانی که باید آنها را بیمه کنند، افزایش پیدا کند».
فروش اعضای بدن نمادی از فاجعه فقر در ایران
مجموعه چنین شرایط دردناک و اسفباری تا آنجا به افزایش نرخ فلاکت در حاکمیت غارتگر ولیفقیه راه برده است که بسیاری از اقشار فقیر و ضربهپذیر در کمال ناباوری برای امرار معاش و گذران زندگی به فروش اعضاء بدن و فروش فرزندان خود روی آوردهاند.
در اینباره هم سایت حکومتی تیتر یک آنلاین ۲۵آبانماه ۹۷ تحت عنوان تصویری تکاندهنده از خیابانهای تهران ضمن پردهبرداری از مراکز علنی خرید و فروش اعضای بدن! در خیابانهای تهران اینچنین اعتراف میکند: «اگر گشتی در خیابانهای تهران و دیگر شهرها بزنید با تصاویر تکاندهندهای برخورد خواهید کرد. حالا دیگر مراکز خرید و فروش اعضای بدن علنی شدهاند و مردمی که بهخاطر گرانی و فقر حاضر به تکهتکه کردن بدن خود شدهاند»!
در یک نمونه دیگر خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۱مهر ۹۷ تحت عنوان «پرسنل بیمارستان موسوم به خمینی در کرج بهدلیل نداشتن پول به کلیه فروشی روی آوردهاند» فقر و محرومیت مضاعفی که دیکتاتوری غارت و چپاول آخوندی بر کارمندان این بیمارستان تحمیل کرده است را این چنین برملا میکند: «پرسنل این بیمارستان بهدلیل فشارهای اقتصادی ناشی از چند ماه دریافت نشدن حقوق حتی به فروش کلیه روی آورده بودند و از اینکه طی چند ماه متوالی موفق به پرداخت کرایهخانه یا شهریه دانشگاه فرزندانشان نشدهاند؛ بهشدت گلایهمندند».
فقر در روستاها
در این میان البته زندگی مردم محروم میهن در روستاها وجه گویاتری از چپاول رژیم ولایت فقیه را افشا و برملا مینماید و مشاهده زمینهای خشک شده و کشاورزیهای فروپاشیده در سراسر میهن اسیر تصویر کاملتری از پدیدهٔ فقر در میهن اشغال شده را به نمایش میگذارد. چرا که در نتیجه سیاستهای ضدملی و خانمانسوز دیکتاتوری ولایت که به تخریب روستا و سیل مهاجرت روستاییان زحمتکش میهن منجر شده است هماکنون بیش از ۷۰درصد مردم یعنی معادل ۵۶میلیون نفر در شهرها و نزدیک به ۲۸درصد باقیمانده در روستاها ساکن میباشند که البته پیشبینی میشود بسیاری از این روستاها نیز بهزودی از سکنه خالی شده و با پیوستن به حاشیهنشینان شهرها به جرگه گروههای فقیر اضافه شوند.
خبرگزاری حکومتی شبستان ۳۰آبانماه ۹۷ تحت عنوان حاشیهنشینی وصله ناجور کلانشهرها در توضیح مهاجرت مستمر روستاییان محروم میهن به حاشیه شهرها این چنین اعتراف میکند: «به گفته برخی از کارشناسان حوزه اجتماعی بهطور متوسط، مهاجرت حاشیهنشینها به کلانشهرها نسبت به سال ۶۱، ۱۷برابر افزایش یافته و در قبال آن ۱۷برابر هم صدمات اجتماعی جبرانناپذیری به کشور وارد آمده است. در حال حاضر بر اساس آمارهای موجود سکونتگاههای غیررسمی، بافتهای تاریخی و فرسوده و روستاهایی که به شهرها پیوستهاند، جمعیتی در حدود ۱۸میلیون نفر را در خود جای دادهاند».
این در حالی است که پیش از این نیز خبرگزاری حکومتی موسوم به ایسنا تحت عنوان «سیل نابودی روستاها را متوقف کنیم» اینچنین اعتراف کرده بود: «محو روستاها در ایران با سرعت زیادی انجام میشود در حالی که روستاهای بزرگ و مولد نیز با حمایت مجلس به شهرهای کوچک بیامکانات تبدیل میشوند. بر اساس اعلام مؤسسه ملی مطالعات جمعیتی کشور در حال حاضر ٤٠هزار روستای کشور خالی از سکنه شدهاند و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی نیز به یکی از مهمترین موضوعات قضایی ایران تبدیل شده است و وضع ١٠استان از نظر تأمین زمین بحرانی ارزیابی میشود».
روشن و واضح است که این شرایط اسفناک و فاجعهبار آن روی سکه فساد، اختلاس و دزدی نهادینه شده در نظام قرونوسطایی ولایت فقیه است که از قضا هر چه بیشتر به روزهای پایانی رژیم نزدیک میشویم شتاب سریعتر و پهنه وسیعتری به خود گرفته است و بر همگان روشن و مسجل نموده است که تنها راه غلبه بر مشکلات کنونی، سرنگونی تام و تمام این رژیم ضدبشری میباشد.