«حالی درون پرده بسی فتنه میرود
تا آن زمان که پرده برافتد، چهها کنند»!
حافظ
***
ویژهگیهای خاصالخاص نظام ولایت فقیه را باید در نوآوریها و تنوعات خاصالخاص برشمرد: تنوع الیگارشی قدرت و انحصارطلبی، تنوع شکنجه، تنوع سانسور، تنوع رانتخواری و اختلاس، تنوع سرکوب، تنوع جنایت و...!
این تنوعات سالهای سال به موازات هم و دست در دست هم، صاحبان منافع مشترک بهمثابه سلطهٔ مشترک بر حرث و نسل ایران و ایرانی بودهاند. آنقدر که خاک ایران برای ولایتمداران حوزوی، فقط ارزش و جایگاه و وسعت مکانی برای اعمال قدرت و سلطهگری و صدارت بوده است و بس!
گشودن پیاپی دریچههای بیداری بر ظلام قرون وسطایی
حالا اما آن تنوعات ساختاری و برآمده از ماهیت ضدبشری و بدسگالیِ سلطهگری مطلق، روی هم انباشته شده و بدل به بنبستهای لاعلاج و بروز تنوع بحرانها گشته است. الیگارشیِ ساختاریِ نظام ولایت فقیه بر شاهراه خون و خنجر و خیانت از خمینی تا خامنهای طی مسیر کرده است.
اکنون حاصل قیامهای اقشار گوناگون، اعتراضات مسلسلوار یک دههٔ اخیر، روشنگریهای داخلی و جهانی جنبش دادخواهی قتلعام شدگان و این روزها خودکشی دختر محروم شده از تماشای فوتبال، دریچههای بیداری توأم با خشم سراسری مردم را علیه حاکمیت ولایت فقیه یکییکی میگشایند.
اکنون که فصل خشم و طرد عمومی و اجتماعی و انباشت خون و خنجر و خیانت در کیسه و پرونده نظام سر رسیده است، زمامداران غالب و مغلوب درون حاکمیت دست به کار پردهافکنی از یکدیگر میشوند تا در تلاشی عبث، خود را از نتیجهٔ تنوع خون و خنجر و خیانت بری جلوه دهند.
عمق یافتن تضادهای لاعلاج
وجه بارز و برجستهٔ این تلاش، گویای عمق یافتن تضاد درون حاکمیت و بهدنبال آن روکردن پشت پردههای تنوع سرکوب و جنایت طی ۴دههٔ گذشته است. یادآوری میشود که مقاومت ایران طی ۳دههٔ اخیر بارها و بارها پرده از پشت صحنههای سرکوب و جنایات نظام آخوندی برداشته و مرجع روشنگریهای داخلی و بینالمللی بوده است.
اکنون که انباشت تنوع جنایات خمینی و خامنهای در خیابان و دیاران و کوی و بازار ایران برملا شده و شورشها و عصیانها و اعتراضات را سلسله بخشیده است، صحت مواضع و افشاگریهای مقاومت ایران از یکطرف و واقعیت مرحله سرنگونی نظام ملایان از طرف دیگر، بیشازپیش عیان شده است.
چند برگ از تنوع الیگارشی قدرت و جنایت
تصویری از این مختصات و واقعیت همین حالای حاکمیت ولایت فقیه را در شمارهٔ ۲۳شهریور ۹۸ روزنامه همدلی میبینیم. چنین تصویری از جانب رسانههای حکومتی را هرگز قبل از شرایط کنونی نظام آخوندی نمیدیدیم. بحران موجودیت آنقدر برای خود رژیمیها جدی شده است که راهی جز پردهبرداری از برخی واقعیتها برای پیشبرد سیاست سوپاپ اطمینان ندارند. به این عبارتها در چند مطلب از همین شمارهٔ روزنامه همدلی توجه کنید که تنوع الیگارشی قدرت و جنایت را بازتاب میدهند:
«دولت پنهان و خسارت آشکار»،
«آقازادههای دنباله معاویه و یزید»،
«تره خردنکردن مردم برای صدا و سیما»،
«کاریکاتور بودن تسخیر سفارت آمریکا»،
«قدرت پشتپرده و فراقانونی»(بخوانید ولیفقیه و بیت دزد و فاسد او)،
«قتل زهرا کاظمی در زیر شکنجه»،
«جنگ نیابتی ایران و عربستان»(بخوانید مزدورپروری در یمن از سپردهها و حقوق و جیب و سفرهٔ مردم ایران)،
«مرگ ستار بهشتی در زیر شکنجه»،
«مگر نمیدانید در زندان چه بر سر دختران میآورند؟!»(از قول سحر خدایاری)
رشتههای آمیخته به کسب و کار مرگ
آنچه که این روزنامه در یک شماره، از پشتپردههای نظام در یک جنگ باندی برای تصفیهحساب با رقیب گزارش کرده است، تکان دادن برگی از پروندهای به قدمت ۴۰سال و بخشی از خروار است که از خمینی تا خامنهای از آن ارتزاق کرده و سلطهٔ مطلق ولایت فقیه را بر روی آنها نگه داشتهاند؛ نمونههایی مثل: انفجار در حرم امام رضا در مشهد، انفجار در کعبه در تابستان ۶۶، انفجار در حرم سامرا در زمستان ۸۴، انفجارهای روزمره در عراق و کشتن هزاران عراقی بیگناه و بیپناه در دهههای ۸۰ و ۹۰، قتلهای زنجیرهای دگراندیشان در دههٔ ۷۰، قتل کشیشان مسیحی در دههٔ ۷۰، قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، قریب ۶۴ترور در خارج کشور، انفجار مقر یهودیان در آرژانتین و... جنایات مداوم در لبنان، سوریه، عراق، یمن، افغانستان، فلسطین و...
اینها و هزاران راز ناگفتهٔ مردم ایران را میتوان در چند استعاره اینگونه خلاصه کرد:
«بگو ای آسمان از دیدههایت با فلات من!
دهان بگشای از این سکّه مرگ زندگیسوز!
بگو از رازهای سرزمین من...
شبان زندهگوریهای ایران را
دهان بگشای ای سنگ اوین!
دهلیز زندان!
ای زهار پوستین پوشیدهٔ راز!
دهان بگشای ای چاه جنایت»!
بهراستی چه شده است؟
روزگار را بنگر که ولیفقیه هم مخاطب جنگ گرگها شده است و رقیب از «قدرت پشتپرده و فراقانونی» خودش و بیت و شاخههای گوناگون صدارتش پرده برمیدارد.
در عبارتهای نقل شده از رسانه حکومتی پیداست که در این مملکت هرگز قانون و حقوق و تمدنی حاکمیت نداشته است؛ بلکه تنوع باندهای پشتدرپشت هستند که از مجلس و دولت و قضاییه در کار غارت موازی، تطاول موازی، سرکوب موازی، جنایت موازی و کلانفساد موازیاند.
آنچه برای مردم ایران و همگان مسلم و تعیینتکلیف شده است، شناخت و آگاهی نسبت به حجم جنایاتی است که در لوای دین و تقدس و امنیت در ۴دههٔ گذشته صورت گرفته و جریان دارد. رسیدن باندهای حکومتی به تلاقی این جنایات در شرایط فعلی و اعتراف به آنها، هیچ پیام و معنایی جز سررسیدن موعد سرنگونی نظام ولایت فقیه ندارد. اصلیترین دغدغهٔ رسانهٔ حکومتی و باند تابعه هم همین پیام و معنا است که از هماکنون سایهاش را بر نمایش انتخابات اسفند ۹۸ هم انداخته است.