تقریباً همه باندها و جناحها هر روز در رژیم به یکدیگر هشدار میدهند و اعلام خطر میکنند که جامعه در آستانه انفجار است، قیام شدیدتر از پیش شعله خواهد کشید و بایستی کاری کرد. هر باندی هم باند رقیب را متهم میکند که هشدارها را جدی نگرفته و از قیام دیماه تاکنون هیچ اقدامی در جهت اصلاح و تسکین خشم و غضب مردم برنداشته است و هر روز که میگذرد کار سختتر، براندازان و نیروی سرنگونیطلب قویتر و گستردهتر و خطر مهیبتر میشود. البته در این میان اقلیت ناچیزی هم هستند که خطر را از بیخ انکار میکنند و میگویند چرا این همه خطر خطر میکنید؟! خبری نیست و خبری هم نخواهد شد! این دسته از معدود کسانی هستند که تصور میکنند گفتاردرمانی و راهاندازی دود و دم، دردی از نظام دوا میکند.
اما آنچه که در میان این هشدارها گفته میشود صرفنظر از اینکه میخواهند کارنامه پر از خیانت و فساد نظام را بر دوش باند رقیب بار کنند، خواسته و ناخواسته اعتراف به اعتلای مقاومت مردم علیه نظام و تبلیغات پرفریب در مورد کارنامه رژیم است.
پسر رفسنجانی که رئیس شورای قلابی شهر تهران است میگوید: «امکان بروز بحرانهای اجتماعی گستردهتر از دیماه وجود دارد، با شرایط حادتری از زمان جنگ مواجه شدهایم». وی طوری به رکود اذعان میکند که دامن پدرش را نگیرد. او میگوید: «از یکسو تداوم رکود چندین ساله که موجب بروز بحران اشتغال و کاهش سطح رفاه عمومی گردیده است، موجب نارضایتی مردم، بهخصوص دهکهای پایین جامعه شده است». محسن هاشمی که روز ۲۸تیر اظهاراتش در رسانههای حکومتی منعکس شده پس از اشاره به انزوای جهانی و منطقهیی رژیم، به تنگتر شدن حلقه تحریمها بر گردن نظام به بزرگترین درد نظام که همانا انزوای اجتماعی و ریزش تتمه نیروهای رژیم است اذعان کرده و میگوید: «مسایل مطرحشده در افکار عمومی طی دهه اخیر در مورد مفاسد اقتصادی و رانت و سوءاستفاده از قدرت توسط برخی مسئولان موجب آسیبدیدن سرمایه اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی گردیده است که مهمترین نقطه ضعف ما در مقایسه با دهه ۶۰ میباشد. در این شرایط امکان بروز بحرانهای اجتماعی در مقیاسی گستردهتر از حوادث دیماه سال گذشته وجود دارد که مدیریت شهری باید برای مواجه شدن با آن آماده باشد». وی ضمن ابراز نگرانی از «برخورد منفعلانه با بحرانهای بالقوه و محتمل پیش رو» توسط کارگزاران حکومتی در امر سرکوب هشدار میدهد: «با ایجاد آمادگی و مطالعه و برنامهریزی، نسبت به شناخت شرایط، اقدامات کاهشی و پیشگیرانه را صورت داده و پلانهای مختلفی نیز برای مقابله با بحران آماده کنند». البته ترجمه این عبارات شیک و اصلاحطلبانه را باند رقیب در عمل با افزایش تعداد اعدامها و صدور احکام قضایی سنگین علیه دستگیر شدگان قیام تیرماه به منصه ظهور رساند. اما در حرف هم به امثال محسن هاشمی هشدار داد که با این حرفها «سیاست را مینگذاری» نکند.(سایت حکومتی مشرق ۲۸تیر ۹۷)
این سایت حکومتی سپس با ایما و اشاره به باند رقیب هشدار میدهد که چندان خوبیت ندارد که «بیتالغزل تمام گفتههای» شما «پیرامون اغتشاشات دیماه ۹۶ نیز یک چیز بیشتر نیست و آن اینکه این اغتشاشات پیشلرزه یک اتفاق بزرگ بود و مجدداً تکرار میشود».
هر چند مهرهها، مقامات و رسانههای باند ولیفقیه ارتجاع میخواهند به شرکای مغلوب خود حالی کنند که وقت زدن این حرفها نیست اما سنگینی واقعیت و بحران بیراهحلی در کل نظام باند مغلوب را ناگزیر میکند که هشدار دهد: «ما نباید مسأله اعتراضات را سادهسازی کنیم یا تقلیل دهیم».(مرتضی مبلغ از باند اصلاحطلب، ۲۶تیر ۹۷) این کارگزار نظام اعتراف سهمگینتری کرده و هشدار میدهد: «قاعده را رعایت نکردیم که براندازان یکهتازی میکنند».
و سپس ناخواسته به بیراهحلی نظام حتی در حد کارهای شکلی یعنی تحمل شنیدن اعتراضات اذعان کرده و میگوید: «مشکل بهعملکردها و ایجاد بسترهای اعتراضات بازمیگردد که اکنون فراهم نیست، کسانی که میخواهند اعتراضات را مدیریت کنند، چون درک درستی از مسائل ندارند به خشونت دامن میزنند».
ماحصل این بحران، سوختن تمامی باندهای حاکم و بالا آمدن «براندازان» در تعادلقوای اجتماعی است که روزنامه حکومتی اعتماد همسو با باند روحانی خطاب به باند خامنهای اینگونه آن را نق زده است: «با رونق گرفتن فضاهای مجازی و شبکههای ماهوارهیی، اصلاحطلب بودن و امید به تغییرات تدریجی رونق بازارش در میان بدنه جامعه را هم از دست داده است. اما فهم مخالفت معتقدین به نظام با اصلاحطلبی در شرایط فعلی کمی دشوار است. اینکه جریانی بخواهد اصلاحطلبان را با براندازان یککاسه کند و آنها را با یک چوب براند در شرایطی که ایران امروز دارد، خیلی غیرقابل فهم است، اما اتفاقی است که میافتد».(روزنامه حکومتی اعتماد ۲۷تیر ۹۷) این همان واقعیتی است که مردم با شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» بر آن مهر تأیید زدند.