728 x 90

«شلوار چهل تیکه» نظام ولایت!

ولی فقیه مقوایی
ولی فقیه مقوایی

ندامتها و اعتراف‌ها

چهار دهه پس از آن‌که امام مقوایی از پلکان هواپیما پیاده شد تا با قداستی عوام‌فریبانه از پلکان قدرت بالا برود، ریزشی‌ها، سوته‌دلان، دلواپسان، از دایرهٔ قدرت رانده شدگان و سماق مکندگان و مورد غضب آقا قرار گرفتگان همین نظام حرفهایی می‌زنند که بیانگر وحشت آنها از آینده خطرناکی است که در انتظار نظام ولایت است و ناگزیرند که به واقعیتهایی اعتراف کنند که دیگر قابل کتمان نیست. ضمن این‌که تکرار و تأکید بر این حرفها در سالمرگ امام رذالت‌پیشگان وجه دیگری از ته‌کشیدگی و مرگ تاریخی خمینی و نظامش را به نمایش می‌گذارد. در هر حال آنچه واقعیت دارد این است که این در، دیگر مانند گذشته بر پاشنه نمی‌چرخد و نخواهد چرخید.

توصیف وضعیت نزار و ورشکستهٔ حکومت ولایی

در جدیدترین اظهارات، یک کارشناس حکومتی وضعیت نزار و ورشکستهٔ حکومت ولایی را درست در روز کفن پاره شدن دجال قرن در یک پاراگراف خلاصه کرده و به نمایش گذاشته است:

«وضعیت امروز ما مثل شلوار چهل تیکه است. نگرش منظومه‌ای، مدیریت فقهی، دیالکتیک دلیل و علت، اقتصاد و فلسفه اقتصادی نظام، مبهم و نامشخص است و هر دولتی سر کار آمد به‌صورت کاریکاتوری سیاست‌هایی را دنبال کرد و تحویل دولت بعد داد و این چرخه تا امروز ادامه یافته است. چه کسی متضرر شد؟ مردم». (همشهری آن‌لاین به‌نقل از ایسنا. ۱۳خرداد ۹۹)

این کارشناس، نظام آخوندی را به یک شلوار چهل تیکه تشبیه می‌کند که مبانی نظری و فلسفی آن به‌خصوص در زمینهٔ مدیریت و اقتصاد مبهم و نامشخص است. به همین دلیل پیوسته سیاست‌های کاریکاتوری را دنبال کرده و دود ندانم‌کاریها و ایران‌فروشی‌هایش به چشم مردم رفته و در نهایت مردم را بر خاک سیاه نشانده است.

گواهی و افتخار تاریخی مجاهدین

مجاهدین از روز نخست گفتند که این رژیم قرون‌وسطایی و برجهیده از اعماق تاریخ و عقب‌مانده‌ترین رسوبات و فسیل‌های ارتجاعی، هیچ سنخیتی با عصر حاضر ندارد. اولویت اول و آخر آن حفظ خود به قیمت بر باد دادن ایران و سرمایه‌های آن در تنور صدور بحران، تروریسیم و چنگ‌اندازی به منطقه است.

از روز اول جنگ پیشتازان جان‌برکف با پاسداران تباهی و رذالت جز بر سر آزادی، این میراث به مسلخ‌برده‌شدهٔ انقلاب ضدسلطنتی نبود.

خمینی نیامده بود تا آزادی، آبادانی و عدالت اجتماعی برای مردم ایران به ارمغان بیاورد، شیادی بود که با تظاهر به اسلام، انقلاب و آزادی پای سلطهٔ خود و آخوندهای همپالگی‌اش را در قدرت سفت کرد و هر کسی را که در برابر ارادهٔ شیطانی او سر فرود نیاورد و تمکین نکرد به همین جرم شقه کرد و به چهارمیخ کشید.

جمهوری اسلامی فرصتی برای رسیدن به نان و نوا

آخوندهای تازه به دوران رسیده با جیب‌های گشاد و حرص‌های سیری‌ناپذیر، خود را بر خوان یغمای ایران و سرمایه‌های ملی‌اش افکندند و هل من مزید گویان بر سر و روی هم مخلاب کشیدند. حال جناب کارشناس و به‌اصطلاح «جامعه شناس و استاد دانشگاه»! گویا کشف جدیدی کرده است:

«جمهوری اسلامی بهترین فرصت شد تا این افراد و جریانها به نان و نوایی برسند، متظاهرانه هم به نان و نوایی رسیدند و کسی هم توی دهن آنها نزد و بر دارایی و زندگی آنها نظارت نکرد. کسی که در حال و هوای انقلابی ‌خاص قبل از انقلاب به‌سر می‌برد و یک زندگی ساده داشت، چرا دفعتاًً سر از خانه‌ها و ملک‌های آن‌چنانی در آورد؟ چرا؟ اگر این انقلاب، اسلامی نبود و ایدئولوژی اسلامی نداشت، این فرصت برای این افراد و امثال آنان به‌وجود نمی‌آمد». (همان منبع)

تبرئه کردن و در بردن اصل نظام

شیادی و پاچه‌ورمالیدگی این کارشناس حکومتی آنجاست که در عین اعتراف به گوشه‌یی از ناکارآمدی و بی‌کفایتی حکومت و اذعان به «مفاسد ساختاری و فسادهای اقتصادی، که موجب عمیق‌تر شدن هر چه بیشتر شکاف بین مردم و حاکمیت شده، سعی دارد به‌قول خودش بین «ارزش‌های رهبران انقلاب» و «عملکرد بدنهٔ فاسد مدیریتی» فرق قائل شود. حقه‌بازی و خرمردرندی دیگر او این است که به نوعی در لفافه بین خامنه‌ای و خمینی تفاوت قائل می‌شود و به این وسیله می‌خواهد کل نظام را از زیر تیغ به‌در ببرد و از چهار دهه جنایت و فساد سیستمی و نهادینه شده نجات دهد.

«دو نگرش به ولایت فقیه وجود دارد. یک نگرش صرفاً نگاه احساسی دارد و نگرش دیگر ولایت فقیه را امری عقلی و البته توأم با نشت عاطفی می‌داند. نگرش دوم بسترساز ارادت‌ورزیدن مردم و تبعیت آگاهانه آنان از ولایت فقیه می‌شود. اما وقتی نگرش اول به دلایلی چون جهالت، رندی یا منفعت طلبی در جامعه نهادینه می‌شود، برای برخی این سؤال به‌وجود می‌آید که مشی مقام معظم رهبری، مغایر و متفاوت با مشی امام خمینی است». (همان منبع)

طرف با اصطلاحات اتوکشیده و لفافه‌پیچ می‌خواهد بگوید که ولایت فقیه نوع خمینی با ولایت فقیه نوع خامنه‌ای متفاوت است. جرأت هم ندارد این را از ترس اخیه‌شدن خودش بگوید، بلکه از قول «برخی» می‌گوید. در جایی دیگر با اشاره به این تفاوت حرفش را صریح نمی‌زند اما در هر حال فحوای آن یکی است و آن چیزی نیست جز نجات کلیت دیکتاتوری منتج از ولایت فقیه با تبصره نویسی در حاشیهٔ آن. حتی در این حالت هم برای این‌که به پر قبای خامنه‌ای نخورد، «جهالت»، «رندی» و «منفعت‌طلبی» نهادینه شده در بین عوامل نظام را نیز به «جامعه» یعنی به مردم ربط می‌دهد.

دامن زدن به این تلقی که انگار نظام کنونی و ولایت فقیه نوع خامنه‌ای با جمهوری اسلامی بنیانگذاری شده با ولایت فقیه نوع خمینی تفاوت دارد، همان دجالیت و شارلاتانیسمی است که هدف آن حفظ اصل نظام و در واقع اصل ضدایرانی و ضداسلامی ولایت فقیه و تداوم همین حکومت با یک رتوش شکل و قیافهٔ آن است.

اتمام تاریخ مصرف نظام آخوندی

تاریخ مصرف این دیکتاتوری برآمده از عصر ماموتها در ایران و منطقه به‌سر آمده است. اذعان این کارشناس به جمود و تحجر خامنه‌ای و کل حاکمیت و به بن‌بست رسیدن آن گویای این واقعیت است:

«بسیار طبیعی است که در دهه پنجم انقلاب شرایط زمانی و مکانی کشور نسبت به دوران حیات امام تغییر کرده است. مسألهٔ اصلی این است که ما با سیالیت زمانی و مکانی مطلوب و مورد انتظار جمهوری اسلامی چه مواجهه‌ای داشته‌ایم؟ متأسفانه مواجهه اصولی و تئوریک با این سیالیت نداشته ایم. به عبارت روشن‌تر رابطه دیالکتیک و گفتگوی دوسویه، متوقف و قفل شده است». (همان)

شلوار چهل و سیاست‌های کاریکاتوری!

شلوار چهل تیکه اصطلاحی است که همان‌طور که اشاره رفت این کارشناس حکومتی برای توصیف حکومت استفاده می‌کند.

این بهترین دلیل برای آن است که نظام ولایی نه در اقتصاد، نه در فرهنگ، هیچ حرف قابل اتکا و هیچ برنامهٔ جامع و بلندمدت ندارد. خامنه‌ای و ابواب جمعی او فقط یک چیز را خوب بلد هستند. فساد، جنایت، دجالیت و رذالت و ایران‌فروشی. این را نیز از خمینی آموخته‌اند. در چهارمین دهه اینک خود با زبان خود، به مرگ ایدئولوژیک و تاریخی نظامشان گواهی می‌دهند.

چوب زدن به خمینی در سالمرگ او فقط تعفن این مرگ و تفکرات به‌غایت ارتجاعی او بیش از بیش‌از‌پیش بارز می‌کند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3d985ebb-9e95-4c3d-82bd-26521ab5a9f9"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات