رژیم آخوندی در اعتراض به تحریمهای آمریکا، شکایتی را علیه آمریکا به دیوان بینالمللی لاهه تسلیم کرده و این شکایت روز ۱۶ژوییه(۲۵تیر ۹۷) به ثبت رسیده است. ظریف، وزیر خارجه رژیم، همان روز در حساب توئیتر خود ضمن اعلام خبر این شکایت، دلیل آن را «اعمال غیرقانونی دوباره تحریمهای یکجانبه» توسط آمریکا علیه رژیم و پایبند نبودن آمریکا به حاکمیت قانون عنوان کرد. قاسمی، سخنگوی وزارتخارجه نیز گفت که این شکایت بهمنظور «احقاق حقوق ملت ایران و پیگرد بینالمللی اعمال متخلفانه ایالات متحده» صورت گرفته است.
نکته جالب این است که این شکایت با استناد به "پیمان دوستی ایران و آمریکا" صورت گرفته، پیمانی که در سال ۱۳۳۴ در زمان شاه یعنی پس از کودتای ۲۸مرداد و سقوط حکومت ملی مصدق بسته شده است.
نکته دیگر این است که چرا رژیم به جای شکایت به کمیسیون مشترک برجام، به دیوان بینالمللی لاهه پناه برده است؟ علت روشن است چرا که اگر نتواند صحت ادعای خود را اثبات کند، خودش مورد مجازات قرار میگیرد و مکانیسم ماشه در موردش فعال میشود.
از همین زاویه این شکایت دعوای جدیدی را در رژیم دامن زده است و باند دلواپسان آن را یکی دیگر از فضیحتهای برجام بهشمار آورده و به رژیم تاختهاند و متقابلاً مهرهها و رسانههای باند روحانی از آن بهعنوان امکان و کانالی برای مذاکره با آمریکا دفاع کردهاند.
در همین رابطه بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی رژیم، گفت:
«بر اساس قرارداد مودت میان دو کشور ما میتوانیم به دادگاه لاهه شکایت ببریم. اینکه نتیجه کار چه میشود، مشخص نیست. در حقوق بینالملل ضمانت اجرایی وجود ندارد. بسیاری از قوانین شورای امنیت و مجمع عمومی بدون ضمانت اجرایی هستند اما کشورها به آنها ورود میکنند. ما هم در این مسأله مسیر حقوقی خودمان را میرویم. اینکه برخی میگویند شکایت چه ارزشی دارد؛ ما معتقدیم بهلحاظ حقوقی اگر امکان این باشد که نقض تعهدات آمریکا در یک قرارداد بینالمللی را اثبات کنیم قدمی رو به جلو است». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۶تیر ۹۷)
سایت حکومتی جهان نیوز ۲۶تیر در مقابل در مطلبی با عنوان «شکایت معنادار ظریف از آمریکا» نوشت: «سؤالات مهمی مطرح میشود که ظریف چرا به دادگاه لاهه شکایت ایران را برده است؟ این شکایت چه دردی از مشکلات تحریمی ایران را برآورده میکند»؟
این سایت سپس با زیر علامت سؤال بردن این موضوع اضافه کرد: «از یک طرف طبق صحبتهای عراقچی ۲سال برای اینکه به زمان بررسی موضوع تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران برسیم، وقت و زمان هدر میرود و از سوی دیگر نیز باز هم با توجه به صحبتهای معاون ظریف این دادگاه صلاحیت بررسی شکایت ایران را ندارد».
جهان نیوز سپس در دعوای باندی، قصد و نیت طرف مقابل را اینطور روی میز گذاشت: «میتوان این سؤال را پرسید که آیا این شکایت تنها مصرف داخلی دارد یا تاثیرات خارجی هم برای سرنوشت بینالمللی ایران خواهد گذاشت؟ آیا از این به بعد باید شاهد تیترهای افسانهیی و باز هم شبیهسازی ظریف در قامت مصدق مانند آنچه در برجام اتفاق افتاد باشیم؟ موضوعی که میتواند برای وجههسازی دوباره ظریف مفید فایده باشد».
سایت حکومتی رجا نیوز ۲۶تیر پا را فرا گذاشت و این اقدام ظریف را رسوایی حیرتآور دیپلوماسی خواند و نوشت: «ظریف به جای طرح شکایت در «کمیسیون مشترک» به دیوان لاهه پناه برد»! سپس فرار ظریف از ارائه شکایت به کمیسیون مشترک برجام را توی سر او و رئیسش روحانی زد که میدانند شکایت به آنجا بردن به ضرر نظام تمام میشود و در ادامه اضافه کرد: «واقعاً جای سؤال دارد که در طول تاریخ از زمان حضرت آدم تا امروز، کدام دولتی چنین توافقی را امضا کرده که حتی امکان شکایت از نقض عهد طرف مقابل را هم نداشته باشد؟ آیا واقعاً ضربهیی که روحانی و ظریف و غربگرایان به ایران زدند ۸سال جنگ تحمیلی توانست بزند»؟
جالبتر حرفهای فریدون مجلسی، دیپلومات سابق رژیم، است که آرزوی مذاکره با آمریکا او را واداشته که از این شکایت که ممکن است کانال مذاکره با آمریکا را باز کند استقبال کرده است. او گفت: «شاید بد نباشد که با رفتن به آن دادگاه، حرفهای خود را در آنجا مطرح کرده و متقابلاً حرفهای آنطرف را نیز بشنویم. شاید این دادگاه... تبدیل به ابزاری برای مذاکره و شنیدن حرفهای طرفین شود. به نظر من حداقل سودی که با این اقدام نصیب ایران خواهد شد، فرصتی برای مبادله نظر و آگاهی از نظرات یکدیگر ایجاد میشود، یعنی همان امری که باید در دیپلوماسی وجود داشته باشد».
ملاحظه میشود که هر اقدامی در رژیم بهدلیل بنبستی که وجود دارد، جنگ و دعوای درونی را تشدید میکند. یکی داستان شکایت را رسوایی میخواند و ضربه دولت روحانی با برجام را از حضرت آدم تابهحال بیسابقه میداند، یکی آن را زمینهیی مناسب که شاید باب مذاکره با آمریکا را باز کند و دیگری هم از مثبت بودن اثبات نقض تعهدات آمریکا در یک قرارداد بینالمللی حرف میزند.
واقعیت این است که این طیف از مواضع قبل از هر چیز بیانگر سردرگمی نظامی است غرقه در بحران که بهدنبال این است که به مصداق «الغریق یتشبث بکل حشیش» با آویختن به هر چیزی، شاید که خودش را نجات دهد. اما کیست که نداند زمان این بازیها برای نظام ولایت مدتهاست که گذشته است و هر تقلایی بیشازپیش آن را در باتلاقی که در آن اسیر است، فرو میبرد.