راهبرد منطقهیی خامنهای در دوران «پسا قاسم» بهشدت دچار انحطاط شده و مزدبگیران تحت فرمان پاسدار سلیمانی پس از هلاکت وی، دیگر بهراحتی برای ولیفقیه درماندهٔ نظام قابل کنترل نیستند.
قیقاجهای آخوند مقتدی صدر در بیان رسانههای حکومت آخوندی، به سودای کسب قدرت کامل سیاسی در عراق تعبیر شده است و از آن با عناوینی همچون «تکروی»، «به خطر انداختن آیندهٔ اسلام و عراق» و «فاقد رفتار سیاسی مشخص، ثابت و قابل درک» یاد شده است. این مجموعه از شکستها و سوختن برگهای خامنهای در عراق در مقالهٔ «عراق ـ تلاش مذبوحانه خامنهای برای بازگرداندن آب رفته بهجوی» مورد بررسی قرار گرفت.
شمخانی «مینی سلیمانی» در عراق و بند زدن چینی شکستهٔ خامنهای
فرستادن پاسدار شمخانی به عراق، اگر چه ابتدا به فرمان خامنهای، به دروغ در کادر مبارزه با ویروس کرونا معرفی شده بود؛ اما دیری نپایید که رسانههای رژیم و حتی وابستگان عراقی نظام آخوندی هم بیپرده آنرا برای جمع کردن نیروهای متشتت تحت فرمانش در عراق دانستند. خود حکومت عراق هم تعارف را کنار گذاشت و دروغ مضحک خامنهای را به هیچ انگاشت. سایت حکومتی خبرآنلاین از قول ایرنا چنین نوشت: «دفتر رسانهیی رئیسجمهوری عراق در بیانیهیی در این باره نوشت که در این دیدار بر لزوم هماهنگی و اقدام مشترک در زمینهٔ مبارزه با تروریسم و افراطگرایی و حمایت از تلاشهای عراق برای حفظ حاکمیت و امنیت این کشور تأکید شد.» (۱۹اسفند ۹۸)
محمد صالح صدقیان، رئیس مرکز عربی پژوهشهای راهبردی حکومت آخوندی اینچنین اذعان کرده که: «بسیار شنیدم و خواندم که هدف سفر شمخانی به بغداد برای بررسی امکان کمک به عراق برای خروج از بحران تشکیل دولت است.» نمونهٔ عراقی چنین تعبیری را بهاء الاعرجی هم دارد که سفر پاسدار شمخانی را بهدلیل شکست حکومت عراق در تحمیل نخستوزیر جدید به مردم قلمداد کرده است. (ایرنا ۲۰اسفند۹۸)
برآیند اخبار و تحلیل و تفسیرها این است که خامنهای پس از سوگواری و ضجههای طولانیمدت برای خرمهرهٔ بیجایگزینش، پاسدار قاسم سلیمانی، اکنون بهدنبال جنایتکار قابلی میگردد. فردی که بتواند سیاستهای نفرتانگیز خامنهای در «عمق راهبردی» را پیش ببرد. ولیفقیه نظام اگر چه پاسدار قاآنی را برای خالی نبودن عریضه در منصب سلیمانی نشاند، اما بهخوبی میداند که پاسدار قاآنی هرگز نمیتواند جای سلیمانی را پرکند. در نتیجه فعلاً پاسدار شمخانی را در قالب یک «مینی سلیمانی» به میدان فرستاده تا نتایج این یکی گزینه را در عراق بررسی کند.
سایت دیپلماسی ایرانی به حاکمیت رسیدن تمامی نخستوزیران پس از سقوط حکومت سابق عراق را، بهدلیل دخالت و نفوذ پاسدار سلیمانی میداند. در نتیجه شکست نخستوزیر تعیین شدهٔ جدید را هم ناشی از هلاکت این پاسدار و تشتت مزدوران رنگارنگ عراقی خامنهای میداند و مینویسد: «لذا چون اکنون کسی در حد و اندازههای او برای مدیریت شرایط در عراق وجود ندارد که بتواند به نفع روند سیاسی و آینده عراق نقشآفرین باشد، میتوان این انتظار را داشت که وضعیت در آینده پیچیدهتر هم بشود.» (۱۳اسفند۹۸)
چینی بند زن خامنهای، خود در دام شکست
اما آنچه که تا الآن از نتایج سفر پاسدار گسیلیافتهٔ ولایی یا همان «مینی سلیمانی» به عراق در دست است، به اذعان خود حکومت آخوندی، تنها شکست است. روزنامهٔ حکومتی آرمان ملی این شکست را چنین بیان میکند: «به نظر میرسد که این تلاشها نمیتواند خلأ سردار سلیمانی را پر کند، چرا که تحرکات دیپلماتیک فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهمراتب جدیتر، طولانی مدتتر و صد البته محرمانهتر از یک سفر علنی، رسمی و کوتاه مدت آقای شمخانی بود که در دوران خود نتایجی را در پی داشت.» (۲۰اسفند۹۸)
از سوی دیگر در درون نظام هم صدای اعتراض برخاست و یکی از گماشتگان خامنهای در مجلس ارتجاع از شیراز در توئیتر خود نوشت که اگر شمخانی دربارهٔ کرونا میخواهد کاری انجام دهد، باید بهجای سفر به عراق کاری برای شهرهای ایران بکند! (توئیتر بهرام پارسایی ۸مارس۲۰۲۰)
واقعیت انکارناپذیر این است که نه تنها پاسدارانی مانند قاآنی و شمخانی، بلکه با تغییرات سیاسی و خیزشهای مردمی در ایران و عراق، حتی اگر خامنهای قطعات پاسدار سلیمانی را هم از گور جمع کرده و بههمدیگر بخیه بزند، باز وضعیت به پیش از آن باز نخواهد گشت. نه مردم عراق سر سازش و پذیرفتن قیمومیت ولیفقیه درماندهٔ نظام آخوندی را دارند و نه مردم ایران... رویدادهای پیشرو و بحرانهای عظیم اقتصادی-اجتماعی آینده، این واقعیت را بیشتر روشن خواهند ساخت.