«آنهایی که تصمیم به ارتکاب جنایت میگیرند، درمییابند که بهتر است به وسیعترین و شدیدترین حد جنایت دست بزنند.» (کتاب توتالیتاریسم، ص ۲۷۰)
تلاقی در تقاطع بنبست
رسیدن به این تقاطع بنبست، وصف حال سپاهی قلمداد کردن کل نظام آخوندی از جانب ارگانهای گوناگون آن پس از اعلام تروریست بودن سپاه پاسداران از جانب وزارتخارجه آمریکا است.
در روز نخست اقدام و اعلام آمریکا در لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران، مجلسیهای رژیم لباس سبز سپاه پاسداران به تن کردند.
روحانی که میانه خوشی در دعوای باندی با سپاه نداشت، از روی استیصال گفت: «آرمان سپاه، مبارزه با تروریسم بوده است».
در اقدامی دیگر محمدجواد ظریف وزیر خارجه روحانی به دیدار با فرماندهان ارشد سپاه شتافت و در توئیتر خود: «از نقش مهم نیروهای مسلح ایران در دفاع از مردم منطقه و جهان در برابر تروریسم» تمجید کرد. البته ظریف قبلاً «پولشویی کلان سازمانیافته توسط نهادها» را غیرمستقیم به سپاه نسبت داده بود.
حداکثر نمایش بلاهت سیاسی
رسانههای رژیم در این دو روز، این نمونهها را در سطوح مختلف بازتاب میدهند. آنچه که با بلاهت بسیار رونمایی و تبلیغاتی میشود این است که شاهد نمایشی از دروغین بودن تمام ارگانهای بهاصطلاح قانونی و مستقل در نظام آخوندی هستیم. آن روی این سکه هم بهوضوح اعتراف میکند که کل دستگاه حاکمیت ولایت فقیه شریک جرم و جنایت و چپاول و تباهسازیهای سپاه پاسداران است. بلاهت سیاسی نهفته در این اقدامات آنقدر وسیع است که به عواقب سیاسی و اجتماعی و بازتابهای بعدی آن اصلاً فکر و توجه نمیشود.
سپاه: شیشهٔ عمر نظام
وجهی از این نمایشها گویای این واقعیت مهم است که عمر تمامیت دستگاه و نظام ولایت فقیه با تمام ارگانها و نهادهایش وابسته به سپاه پاسداران و در گرو سر پا ماندن آن میباشد. از همین روی هم لرزه به بود و نبود تمامیت این دستگاه افتاده است.
بلوفهای شرمگینانه!
وجهی دیگر از این نمایشها، نوعی قدرتنمایی است که از قضا بهدلیل سنگین بودن ضربه لیستگذاری تروریستی سپاه میباشد. تمام این شعارها و بلوفهای سیاسی تبلیغاتی نشان از تو خالی بودن و بیمایهگی دارند. واقعیت دم دست در ماهها و هفتههای اخیر این بود که هم سپاه پاسداران، هم وزارت دفاع و خارجهٔ نظام آخوندی در قبال ضربههای پیاپی به سپاه در سوریه، حتی یک موضعگیری هم نکرده و هیچ اقدامی هم نتوانستهاند انجام دهند.
یک دجالگری مزمن
یادآوری میشود که نظام توتالیتر آخوندی در فرافکنی و هیاهوپردازی دجالگرانه از زمان خمینی ید طولایی داشته و دارد. خمینی در جنگش با عراق چه شعارهای تو خالی و عوامفریبانه و تبلیغاتی که نمیداد؛ از ادامه جنگ تا ۲۰سال و تا آخرین خشت یک خانه در ایران؛ از فتح قدس از طریق کربلا و از رفع فتنه در سراسر عالم! اما وقتی باد و هوای تبلیغاتی و دجالگرانهاش ترکید و جز جانیان سپاه و بسیجیاش کسی نماند، پیدرپی عقبنشینی کرد و جامزهر آتشبس خورد.
واقعیت تجربه شده طی ۴۰سال گذشته همواره این بوده است که بخش عمدهیی از این وحدتگرایی پوشالی و فرمالیستی و شعارهای تبلیغاتی پیرامون آن برای روحیه دادن به نیروهای خودی نظام است و بس! این هیاهوها ذاتیِ یک دستگاه استبدادی فرافکن است و هیچ ارزش سیاسی و استراتژیک و راهبردی ندارد.
سپاه: خلاصهٔ سه قوه نظام
آنچه که اما اعتراف به یک واقعیت است همانا این بوده و میباشد که کل رژیم آخوندی در کل سپاه پاسداران خلاصه میشود. همین نمایشها اثبات میکنند که هر سه قوه اجرایی، مقننه و قضایی و ارگانها و مؤسسههای وابستهشان شریک جرم و فساد و چپاول و جنایت سپاه هستند. بنابراین این کل نظام آخوندی است که در لیست تروریستی گرفتار آمده است.
ضربه لیستگذاری سپاه، کاری و عمیق است؛ چرا که از شخص خامنهای تا ریزهخواران داخلی و برون مرزیاش را در بر میگیرد. ضربه به ساختار اصلی نظام فرود آمده است. بلاهتهای سیاسی و واکنشهای ناشیانهٔ صورت گرفته هم واکنشهای عجولانهٔ ناشی از فراگیر بودن ضربه سیاسی و استراتژیک بر کلیت پیکرهٔ ناجمهوری آخوندی میباشد.
الیگارشی در دام
سپاه پاسداران یک الیگارشی سیاسی و اقتصادی و نظامی برای سرپا نگهداشتن رژیم است. واکنشهای مزبور که پس از لیستگذاری تروریستی سپاه، دستگاه تبلیغاتی نظام را قبضه کردهاند، نشان از این دارند که شیشهٔ عمر نظام به سرکوبگری و جنایات و چپاول سپاه بند است.
خامنهای اگر چه در دیدار با سپاه در روز پاسدار به هوچیگری تبلیغاتی همیشگی میپردازد، اما بهتر از هر کسی مضمون و عواقب این موضعگیری مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا را حس میکند که: «لیستگذاری سپاه پاسداران، هزینهٔ تروریسم را برای رژیم ملایان بالا میبرد...اعضای سپاه پاسداران، انقلابی نیستند، دزد هستند».
وقتی نگاه سیاسی به یک رژیم در مناسبات دیپلماتیک بینالمللی اینگونه توصیف و معنا میشود و این معنا را بهطور مادی ـ و نه صرفاً موضعگیری ـ با لیستگذاری تروریستی ماده و اجرا میکند، آیا باید واکنشی غیر از آنچه در این دو روز شاهد بودیم، از خامنهای و ملازمان داخلی و بینالمللی نظام آخوندی توقع داشت؟
پتک از درون و شوک از بیرون
ضربه کاری سیاسی و سپس اقتصادی آن قدر تعادل نظام را برهم زده است که لاجرم به بلاهت در چنین رفتار و گفتاری دچار میگردد. واکنشی که واقعیت بهظاهر پنهان را به عیان اعتراف و آشکار نمود که شیشهٔ عمر نظام به سرکوبگری و جنایات و چپاول سپاه بند است. این شیشه اکنون دچار ضربات تصاعدی پتک از درون و سرباز کردن تضادها و تعارضها و لاجرم قیامهای جدید و نیز ضربه شوکآور بینالمللی از بیرون گشته است.