در پی اظهارات روز ۱۳اسفند خامنهای و حرفهای روحانی در روز ۱۴اسفند، آنچه در روز ۱۵اسفند، شمخانی، دبیر شورای امنیت رژیم، سعید نمکی، وزیر بهداشت آخوندها و شماری از اعضای مجلس ارتجاع گفتند، بیانگر موضع بسیار ضعیف و تدافعی کل نظام ولایت در برابر خشم انفجاری جامعه است. خشمی که بهخاطر بهخطر انداختن جان هزاران نفر با پنهانکاری کرونا، بیش از هر زمان دیگر برانگیخته شده است.
در حالی که مقامات و مهرهها و رسانههای باند ولیفقیه به «بحران بیاعتمادی» در اثر دروغدرمانی و «سخنرانیتراپی» نظام اعتراف کردهاند، خامنهای گفت: «از روز اول با شفافیت خبررسانی کردیم»! روحانی هم گفت: «از روز اول همه آمار و اطلاعات در اختیار مردم قرار داده شد».
روز ۱۵اسفند شمخانی هم مدعی شفافیت شد و گفت: «دروغ بزرگ پنهانکاری، کلیدواژهٔ ضربه به بهداشت روانی ایرانیان است».
اما همزمان حسینزاده، عضو مجلس ارتجاع، در توئیتش «تلنبار شدن اجساد در قم» و «درماندگی مردم رشت» را «گواه ناکارآمدی (بخوانید پنهانکاری) صورت گرفته در اطلاعرسانی کرونا» دانست.
اظهارات وقیحانهٔ سعید نمکی، وزیر بهداشت روحانی، مبنی بر اینکه «گله کنم از هموطنان که با کمال بیخیالی از خط قرمزهای ما عبور کردند و دردسر ایجاد کردند» و تقصیر از کنترل خارج شدن شیوع کرونا را بهگردن مردم انداختن نیز همان موضع پایین و تدافعی است که به شکل فرار بهجلو ظاهر میشود.
بهطور خلاصه در همهٔ این اظهارات ذلیلانه ۲محور دیده میشود:
۱- وحشت فزاینده از قیام و خشم انفجاری جامعه
۲- سوزوگداز بهخاطر افشای پنهانکاریهای مجرمانهٔ رژیم
این ۲محور در واقع دو روی یکسکهاند اما برای نتیجهگیری میتوان خشم انفجاری جامعه را در مخرج کسر و افشای پنهانکاریها و ارائهٔ روزمرهٔ آمار قربانیان را در صورت کسر قرار داد. حاصل این کسر نزول بیشازپیش رژیم در تعادلقوا در برابر مردم و مقاومت ایران است. نزولی که راه قیام خلق را هر چه بیشتر هموار میکند. این واقعیتی است که توسط مقامات حکومتی هم به آن اذعان شده است. مثلاً نوبندگانی، عضو هیأترئیسهٔ مجلس آخوندی، آثار فاجعهٔ کرونا بر روی رژیم را «امنیتی» و خطرناک دانسته و گفته است: «دشمن امنیت ملی را هدف گرفته است».
این واقعیت را که فاجعهٔ کرونا، بحران سرنگونی نظام ولایت را تشدید کرده و سرعت میدهد در مؤلفههای دیگری از همین بحران نیز میتوان دید:
۱. پیامدهای اقتصادی کرونا ازجملهٔ این موارد است:
- مثلاً نوبندگانی، عضو هیأت رئیسهٔ مجلس آخوندی، در تلویزیون گفته است: «کرونا روزانه ۲۴۵۰میلیارد تومان به نظام آسیب وارد میکند». امری که بهگفتهٔ او وقتی در تحریمها ضرب میشود ابعاد بسیار بزرگتری پیدا میکند. روزنامهٔ حکومتی اعتماد هم با هشدار در مورد قیامی سنگینتر از آبان ۹۸ نوشته است: «اگر فکری بهحال اقتصاد فلکزده این روزهای کشور نکنند باید منتظر تکرار دی ماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ آن هم با شدت و حدتی دوچندان باشند».
- یک نمونهٔ دیگر پاسدار رضایی است که در سایت خودش موسوم به تابناک از پدیدهٔ خطرناکتر از کرونا برای نظام اسم برده و نوشته است: «بحران سرمایهٔ اجتماعی، تهدیدی مهمتر از کرونا». وی در ادامه با اشاره به تهدید نزدیک نظام یعنی نفرت مردمی از رژیم و ابراز وحشت از پیامدهای آن افزوده است: «اگر به بازتولید سرمایه اجتماعی توجه نشود، تنها راه گذار از بحرانها مسدود خواهد شد. آنگاه میبایست در انتظار فاجعههای بزرگ اجتماعی باشیم». سایت پاسدار رضایی تأکید کرده است: «کرونا مسأله نیست؛ مسأله بحران سرمایه اجتماعی است».
- شافعی، رئیس اتاق بازرگانی رژیم هم در نامه به روحانی با اشاره به فاجعهٔ کرونا، در مورد «اقتصاد در آستانهٔ بحران» هشدار داده است.۲. دیواری که کرونا بهدور ایران و در واقع بهدور نظام ولایت فقیه کشیده است، مؤلفهٔ دیگری از همین بحران است. مثلا فریدون مجلسی دیپلمات سابق رژیم در روزنامهٔ حکومتی آرمان با اشاره به بسته شدن مداوم مرزهای کشورها بهروی رژیم نوشته است: «برخی به بهانهٔ کرونا ایران را محاصره کردهاند».
۲. فاجعهٔ کرونا بهاذعان کارگزاران و رسانههای رژیم جنگ گرگها در درون رژیم و بحران درونی آن را نیز تشدید کرده است. مثلا روزنامه حکومتی رسالت از باند مؤتلفه صدا و سیمای تحتامر خامنهای را مورد حمله قرار داده و نوشته است: «در مواجهه با کرونا شبکههای فارسیزبان بیگانه، پخش برنامههای خود را به ۸برابر شرایط معمول افزایش دادهاند و این عدممدیریت از سوی مجموعه صدا و سیما میتواند به افزایش بحران روانی که از سوی این شبکهها دامن زده میشود، کمک کند». روزنامهٔ حکومتی آرمان که همسو با دولت روحانی است به هر دو باند حاکم هشدار داده: «آنچه در مورد بیماری کرونا بهوجود آمده است، باز هم از همان نوع نارضایتی است که در مسأله شلیک موشک به هواپیمای مسافربری، کشته شدن دهها نفر از افراد بیگناه و کتمان ۳روزه این ماجرا ایجاد شد. اکنون افزایش ناگهانی تعداد مبتلایان به کرونا و نیز تعداد جانباختگان بر اثر این بیماری که در عرض یک هفته افزایشی غیرمنطقی داشته، مورد قبول مردم نیست».
۳. آنچه رسانههای حکومتی «دیپلوماسی» کرونایی نامیدهاند، چیزی نیست جز گوشزد کردن ضرورت رفتن پای میز مذاکره در شرایط تهدید خفگی اقتصادی و انفجار خشم مردمی. روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت در این مورد نوشته است: «دستگاه دیپلوماسی کشور باید از همه کمکهای مؤسسات بینالمللی و کشورهای خارجی استقبال کند. حتی اگر وزارتخارجهٔ آمریکا درخواست کمک به ایران را مطرح کرده است، این درخواست، بهجای رد شدن بهتر بود مورد استقبال قرار میگرفت».
اکنون سؤال این است که اگر کرونا بهعامل تشدید محاصره رژیم از یکسو و هر چه انفجاریتر شدن خشم مردم نسبت به حاکمیت از سوی دیگر تبدیل شده و همچنین جنگ گرگها را تشدید کرده و در بحرانهای لاعلاج دیگر هم ضرب شده، چه چشماندازی در برابر رژیم ولایت فقیه متصور است؟