728 x 90

فاش‌گویی‌های پی‌در‌ پی «خودی»‌های نظام؛ چرا؟

فقر و حاشیه نشینی، آثار جنایت‌بار حکومت ولایت فقیه در ایران
فقر و حاشیه نشینی، آثار جنایت‌بار حکومت ولایت فقیه در ایران

وقوع یک قیام سراسری محتوم در ابعادی بسیار سهمگین‌تر از هر آنچه تاکنون رخ‌داده، واقعیتی است که در فاز پایانی نظام آخوندی پیش و بیش از هرکس مهره‌ها و وابستگان رژیم به آن اعتراف می‌کنند؛ به‌نحوی که ناگزیرند در اظهارات خودشان پرده از تبهکاریها و مفاسد نظام هم کنار بزنند.

روشن است که هدف اصلی این فاش‌گویی‌ها چیزی جز چاره‌جویی برای جلوگیری از فرو رفتن کشتی نظام به قعر گرداب سرنگونی نیست؛ ضمن این‌که عوامل رژیم تلاش می‌کنند با ذکر جزییات بیشتر و انتقادات تیز‌تر از فساد رژیم چهره‌ٔ خودشان را نیز «سفید سازی» کرده و از گناه همکاری و همگامی شان با تباه‌کاریهای نظام‌آخوندی بکاهند.

از آخرین نمونه‌های این فاش‌گویی‌ها مصاحبه‌ٔ اعتماد آنلاین در «رو در رو» با محمدرضا مرتضوی، رئیس انجمن آردسازان ایران و رئیس کانون انجمنهای صنایع غذایی است. این مصاحبه در ۶خرداد ۹۹ در این سایت حکومتی قرار داده شده است.

هشدار؛ انقلاب می‌شود!

مرتضوی اعتراف می‌کند:

«ما به‌عنوان کارفرما، سالانه ۳۰درصد به حقوق کارگران اضافه می‌کنیم تا پایان سال بی‌نظمی مالی و الیگارشی مالی که وجود دارد، ۵۰درصد از جیب کارگران ما برمی‌دارد. ما در جیب‌شان پول می‌گذاریم، آنها [دولت] برمی‌دارند». و در ادامه می‌افزاید: «در ایران ثروتمندانی به‌وجود آمدند که... تا به‌حال ندیدم».

وی ضمن بیان این واقعیت که: «انباشت ثروت در دست عدهٔ [معدودی افتاده است]» و «جاهایی را دیدم که پول آسانسورش به اندازه همه ثروت ۴۰ کارگر است، اینها تبعیض و پول‌های دزدی است». وحشت خود را پنهان نمی‌کند که: «این بغض از گلوی کارگر فرو نمی‌رود و منجر به انقلابات کارگری می‌شود».

مرتضوی سپس با بیان این‌که «این بغض تبدیل به یک کینه اجتماعی می‌شود» منظور خود را با جزییات بیشتر توضیح می‌دهد:

«به یاد دارم روزی که انقلاب شد عده‌یی به خانه‌ها می‌ریختند و خانه‌ها را می‌گرفتند و در خانه‌ها و آپارتمانها می‌نشستند و... می‌گفتند چه کسی گفته متعلق به آنهاست؟ من آن روز را می‌بینم و مثل روز برایم روشن است می‌بینم که این باستی هیلز [محله ثروتمندان] را می‌ریزند می‌گیرند یعنی من به‌عنوان کسی که جامعه را می‌شناسم و نگاه می‌کنم و می‌بینم که این بغض متراکم می‌شود».

همهٔ آتش‌ها از گور خامنه‌ای برمی‌خیزد

مرتضوی در بخش دیگری از مصاحبه‌ٔ خود به ارتشای نهادینه در رژیم اشاره‌ می‌کند و می‌گوید:

«در حالی که هنوز از خدمات شهری استفاده نکردیم شهرداری پول می‌خواهد، زیر میز، روی میز، هر دو!... خر را با آخور می‌خورند».

وی هم‌چنین پا را فراتر گذاشت و از ارتشای در درون مجلس آخوندی هم پرده برداشت و گفت:

«به دزدی مشروعیت دادند. تا وقتی به نماینده‌ها پول می‌دهید و بعد می‌گویید نماینده‌ها را با پول خفه کنید، دیگر در این مملکت سنگ روی سنگ بند نمی‌شود».

هر چند این مهر‌ه‌ٔ خودی نظام با رندی تلاش می‌کند که نامی از کسی نبرد، اما با کمی دقت می‌توان مفسدان و دزدان و جنایتکاران را شناخت. به‌عنوان مثال وقتی اعتراف می‌کند: «هر کسی که مفت‌خور است مالیات نمی‌دهد، هر کسی که دزد است مالیات نمی‌دهد» و «یک کشوری با این ثروت عظیم، هر چه می‌دزدند تمام نمی‌شود». معلوم است منظور کسی جز سپاه پاسداران و عوامل اداره کننده بنیاد‌های بیت رهبری نیست. زیرا آنها تنها کسانی هستند که نه به کسی حساب پس می‌دهند و نه مالیاتی می‌پردازند. مرتضوی با زبان اشهد خود اعتراف می‌کند که همهٔ آتش‌ها از گور ولی‌فقیه نظام بر می‌خیزد و سرمنشأ فساد خود خامنه‌ای است.

اعترافات مرتضوی در مورد ارتشاء در درون مجلس آخوندی و عدم پرداخت مالیات مؤسسات مالی وابسته به ولی‌فقیه کافی است که اثبات کند فساد در رژیم ولایت فقیه از بالاترین نقطه شروع شده و به ترتیب در همه‌ٔ اجزاء نظام نهادینه گشته‌است.

روزی که فقرا کاخ‌ها را به آتش می‌کشند

شلاق‌زدن کارگران به‌دلیل درخواست حقوق عمل بی‌شرمانه و جنایتی است که مرتضوی به ناگزیر به آن هم اشاره می‌کند:

«معلم فقیر! کارگر را شلاق می‌زنند که آمده می‌گوید حقوق مرا نمی‌دهند، کسی که حقوق کارگر را نمی‌دهد صاحب کاخ است!... کاخ شاه در مقابل چیزهایی که این‌ها می‌سازند صفر است».

وی در پایان گفتگو اظهار کرد:

«خانم‌ها آقایان! در این مصاحبه شاهد باشید من گفتم، روزی فقرا این خانه‌ها را آتش می‌زنند».

همان‌گونه که اشاره رفت هر چه وضعیت رژیم بحرانی‌تر می‌شود و بر پتانسیل انفجاری جامعه ـ‌که از دست آخوندهای تبهکار به ستوه آمده‌ـ افزوده می‌شود، شاهد اعترافات و فاش‌گویی‌های باز هم بیشتری خواهیم بود. اما سؤال اساسی اینجاست که مگر شلاق‌زدن کارگر و معلم برای اولین بار است که در حاکمیت آخوندی اتفاق می‌افتد؟ و مگر ۴۰سال نیست که کاخ‌های آن‌چنانی بر استخوانهای محرومان بنا شده و با رنج و حرمان توده‌های محروم بالا رفته است؟ مگر فقر و مسکنت و گرسنگی همین دیروز بر میهن ما مستولی شده‌است؟ که اینک مهره‌های خودی نظام با انتساب خود به جبهه مردم نسبت به آن هشدار می‌دهند؟ علت هیچ نیست جز وحشت از قیام سراسری توده‌های محروم که این بار بسا بسا سهمگمین‌تر کاخ ارتجاع را ویران خواهد کرد؛ و اثری از تاک و تاک نشان به‌جا نخواهد گذاشت.

وحشت از قیام و سفیدسازی چهره‌های سیاه

بر کسی پوشیده نیست که مجاهدین و مقاومت سرفراز ایران ۴دهه است که با پرداخت بهای سنگین از جان و مال رهبری و اعضاء و هواداران خود، به افشای نظام آدم‌خوار و فاسد آخوندی برخاسته‌اند؛ و به‌روشنی سلسله جنبان و آمر اصلی جنایتها و مفاسد را که کسی جز خامنه‌ای ولی‌فقیه جنایت‌پیشه نیست، معرفی کرده‌اند. از این رو همگان آگاهند که عوامل و وابستگان نظام به چه علت این‌چنین با شتاب و تشویش به صحنه می‌آیند و اسرار مگوی نظام را روی دایره می‌ریزند؟ دیر نیست روزی که فقرا و تهیدستان با یاری فرزندان مجاهد خود به کاخ‌های ظالمان یورش برده و آنها را به آتش بکشند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5af6a3cd-7d93-4766-8cf7-d438935dd2ce"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات