دلار بالا میرود، بورس پایین میآید، سکه پرواز میکند، نفت سقوط میکند. ... تورم کمرشکن است، بیکاری اوج گرفته است و تولید به خواب رفته است... فقر بیداد میکند، ثروتمندان غنیتر میشوند، کرونا مردمان را از پای میاندازد، آقازادهها پولها را به کانادا میبرند تا هیأت سینهزنی پر رونقتر باشد... و این موضوعات تمامی ندارد.
در این بازه زمانی اقتصاد رژیم آخوندی با فشار ناشی از شوکهای مختلف سیاسی و اقتصادی، داخلی و بینالمللی دست به گریبان است. کارگزارانش در انتظار مواجه شدن با رئیس جمهور بعدی استکبار جهانی هستند، اما دعا میکنند جناح مماشتگاران که به کاخسفید میرود، سیاستگذاریهایی میکند که معلوم نیست چه پیآمد ها و نتایج ویرانگری دارد. این شوک سیاستگذاریهای کوته نگرانه و بینقشه، تنشهای مادی و روانی را بر پیکر جامعهٔ خسته و رنجور از فقر و بیماری دوچندان کرده است. همه میدانند تصمیم بالا و پایین شدن عرضهٔ کالاها و خدمات به بازار و بالارفتن قیمت ارز و طلا در پشت پردههایی اتخاذ میشود که تصمیمگیرانش کمترین انسجام و وحدت عملی ندارند. کشمکش و تضاد منافع حتی سر از دادگاههای نیم بند، به شکل تسویهحساب در میآورد.
پولپاشیهایی که دیگر اثر ندارد
جهان صنعت (۲۷شهریور۹۹) در مورد پولپاشی قبلی رژیم برای کنترل مصنوعی قیمتها مینویسد:
«از یکطرف درآمدهای دولت به حداقل رسیده و درآمد ملی و رشد اقتصادی را با کاهش مواجه کرده، از طرف دیگر درآمد سرانه نیز کاهش یافته و نرخ تورم روند رو به رشد خود را ادامه میدهد. همه این آیتمها موجب میشود که سیاستگذار تنها با تزریق مسکنهای موقتی قادر باشد در برابر مشکلات مقاومت کند نه با اجرای سیاستهای کارآمد و بلندمدت. پیش از این سیاستگذار یا ارز به بازار تزریق میکرد یا به گروههای خاص ارز دولتی تخصیص میداد و بهصورت دستوری و مصنوعی قیمتها را کنترل میکرد. چنین اقداماتی اگر چه به ظاهر در جهت کاهش تالمات اقتصادی خانوارها انجام میشد، اما نتیجه نهایی این دست از سیاستها چیزی جز افزایش تورم و گرانی نبوده است» (جهان صنعت۲۷شهریور۹۹).
رکود تورمی؛ مزمنترین آفت اقتصاد ولایی
سالها و بلکه دهههاست که اقتصاد رژیم آخوندی در مرداب رکود تورمی دست و پا میزند. اقتصاددانان راهحل آن را در تولید و توسعه صنعتی میدانند اما سرمایهداری انگل و ضدتوسعه که شریک دیرین آخوندهای ریاکار در ایران است حتی به قیمت کشتار و در به دری صاحبان صنعت و تولید کشور، کار را به جایی رساندهاند که دیگر کار تولیدی صرف نکند و هرکس هر چیزی که دارد در بخش سوداگری و سفتهبازی و دلالی بیندازد تا بلکه از ارزش داراییهای خود حفاظت کند. هزاران میلیارد تومان در سکه و طلا با ارزش افزوده صفر سرمایهگذاری شده است. هزاران میلیارد تومان در ارز و به همین میزان در مسکن و سپردههای بانکی بیحاصل دپو شده است... همه این سرمایهگذاریها ارزش افزوده تا حد صفر مطلق دارند. بخش مهمی از هزینههای دولتی صرف سود رسانی و در واقع بهره دادن به این حجم شگفتانگیز سرمایههای راکد میشود.
«اقتصاد ایران، اقتصادی است که حجم وحشتناکی از سرمایه در بخشهای مختلف با ارزش افزوده مطلقاً صفر دارد. ما از ترس مرگ داریم خودکشی میکنیم. برای آن که ارزش داراییهای خود را حفظ کنیم داریم سرمایهها را از بخش تولید به بخش سوداگری میبریم؟ و این باعث خواهد شد تولید روزبهروز ضعیفتر شود و به طبع آن ارزش پول ملی هم سقوط میکند. ما داریم خون خود را میخوریم تا سیر شویم! در باد سرمایهگذاری کردهایم و بدون شک طوفان درو خواهیم کرد. غلطتر از این مگر میشود سرمایههای یک کشور را مدیریت کرد!؟» (تجارت. ۲۷شهریور۹۹)
بهره، حرامی که فریسیان حلال کردند
خمینی و اعوان و انصارش برای جلوگیری از رشد و گسترش سرمایهداری جدید در ایران به انواع و اقسام ترفندها و حقهها و کلکهای به ظاهر شرعی و فقهی متوسل شدند تا باطن ارتجاعی خود را بپوشانند و از هیچ عوامفریبی نیز رویگردان نبودند. در موضوع بهرههای بانکی فریاد وا اسلاما سردادند که مسلمانی و دین و آیین از بین رفت در حالی که میزان بهره در نظام بانکی رژیم گذشته به ۱۰درصد هم نمیرسید... حالا بنگرید که بهرههای ۲۰درصدی در بانکها و ۳۰درصدی در مؤسساتی که آقازادهها برپا میکردند چه به روز تولید و سرمایه مورد نیاز در فعالیتهای صنعتی و کشاورزی آورده است. اکنون صدها میلیارد تومان صرف پرداخت سود و بهره به سپردههایی میشود که در مؤسسات پولی خوابیدهاند اما تولید گران از دسترسی معقول به آنها محروماند و ربایی به آنها تعلق میگیرد که بانکهای «استکبار جهانی»! خواب آن را هم نمیبینند.
در تاریخ بشر همواره این ارتجاع مذهبی بوده است که در عمل در برابر رشد و پیشرفت مردم ایستاده و تا آنجا که توانسته جامعه را به عقب برگردانده است. عیسی مسیح چنان از دست و زبان فریسیان دینفروش شاکی و برافروخته بود که در مبارزه با آنان درنگی نمیکرد.
وای بر فریسیان
وای بر فریسیان؛ واکنش عیسی مسیح نسبت به فریسیان در انجیل لوقا و متی آمده است. نکوهش او مرتبط با تفاوت ایمان درونی و بیرونی است. عیسی میگوید که فریسیان فقط میخواهند ظاهر دیندار و موجهی داشته باشند ولیکن به درون خود کاری ندارند.آنها بهدلیل پیروی از قوانین خود را درستکار میدانند ولیکن در واقع درستکار نیستند. نقاب درستکاری آنان درون ضدخدایی افکار و احساسات آنها را مخفی میکند. آنها پر از بدطینتی هستند. آنها مانند قبرهای شسته شده هستند، ظاهری زیبا دارند ولیکن پر از استخوانهای مردگان هستند (متی ۲۳: ۲۷–۲۸)