728 x 90

مثلث «دولت ـ بانک ـ ارز» کانون نقدینگی و تورم

ارز و بانک و دولت
ارز و بانک و دولت

شتاب تباهی 

اقتصاد بیمار ایران در سبد بی‌کفایتی، اختلاس، غارت‌گری رسمی دولتی و هزینه کردن سرمایهٔ ملی در جیب حفظ نظام، این جاده را پیش پای هر شهروند ایرانی گشوده که از خانه تا خیابان قدم به قدم از دردی به دردی، از فقری به فقری، از آهی به آهی، از گرهی به کلافی و از تباهیِ حیات به مرگ زندگی قدم بگذارد. این سیر شبانه ـ روزیِ شهروند ایرانی در انحصارطلبیِ سلطه‌گری ایران‌خوار شده است!

 

درآمد دولت از کجاست؟ 

پیش از باز کردن دروازه‌های بیشتری از این خراب‌آباد مرگ معیشت، ببینید درآمد دولت در جمهوری اسلامی آخوندها چگونه تأمین می‌شود. در سه دهه گذشته همواره رئیس جمهورهای نظام، ریاکارانه مدعی خدمتگزاری مردم بوده‌اند. حالا ببینید این خدمتگزاران ـ که تعریف قانونی و حقوقی دولت را وارونه کرده‌اند ـ چگونه بودجهٔ دولتی را از جیب ملت سرکیسه و جامعه را گرفتار دهلیزهای هزارتوی فقر می‌کنند: «ایجاد نقدینگی (پول بدون پشتوانه) و افزایش نرخ ارز، دو روی یک سکه هستند که از طریق تنزل شدید ارزش پول ملی، منجر به اخذ مالیات تورمی از عامه مردم شده و مخارج رو به تزاید دولت و وابستگان آن را فراهم می‌کنند. یعنی دولت هر جا که با کسری بودجه مواجه شده است ناچار شده تا از بانک مرکزی استقراض کند و هزینه‌های جاری کشور را با این روش تأمین کند تا جایی که در حال حاضر حجم بدهی دولت به بانک مرکزی به ۴۰هزار میلیارد رسیده است. خلق این پایهٔ پولی در کشور، روی تورم و افزایش قیمت کالاهای اساسی نقش داشته است. این موضوع باعث شده تا مردم روزبه‌روز بیشتر فقر را درک کنند». (روزنامه همدلی، ۳تیر ۹۸)

 

ریشهٔ فقر سازماندهی شده کجاست؟ 

در پاراگراف نقل‌قول شدهٔ فوق، چندین نکته نهفته است:

منشأ ایجاد نقدینگی (پول بدون پشتوانه) که منجر به فقر بیشتر مردم می‌شود، دولت است.

گرفتن مالیات تورمی از عموم مردم برای تأمین مخارج بیشتر و بیشتر دولت و وابستگان آن. پرسش این است که مخارج دولت، خرج چه می‌شود که از حاصل آن هیچ‌چیزی جز فقر نصیب مردم نمی‌گردد؟ و «وابستگان دولت» کی‌اند که عزیز ـ دردانه‌تر از مردم ایران هستند و مردم باید «مالیات تورمی» برای تأمین «مخارج رو به تزاید»شان را بدهند؟

کسری بودجهٔ هر سال بیشتر از سال قبل، ناشی از کدام سیاست اقتصادی است؟ آیا سیاستی جز هزینه کردن پول و«مالیات تورمی از مردم» و سرمایهٔ ایران در سوریه و یمن و عراق و ذخیره کردن در حساب بانکی دولت و وابستگانش و بیت رهبری نظام است؟

 

هر سال دریغ از پارسال! 

چنین سیاست اقتصادی بر ایران حاکم است که زبان حال مردم شده است «هر سال دریغ از پارسال»! در روایت این زبان حال، همان روزنامهٔ حکومتی در مطلبی با عنوان «گره فقر کورتر شد»، از مرکز آمار ایران نقل می‌کند: «هزینه خانوار در سال جاری (۹۸) نسبت به سال گذشته، ۵۰درصد افزایش یافته است».

 

سیاست زجرکش کردن یک جامعه 

سیاست زجرکش کردن، یکی از مبانی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در منش و سلوک خمینی و خامنه‌ای نسبت به منتقدان و مخالفان سیاسی و مردم و شهروندان بوده است. اصطلاح «زجرکش کردن» تعبیری برای شرح حال زندانیان سیاسی در نظامهای دیکتاتوری می‌باشد. به این تعبیر در نظام فاشیستی ـ توتالیتر آخوندی باید خودکشی دادن زندانیان سیاسی نیز افزوده شود. همین تعبیر سال‌هاست وصف حال مردم و شهروندان ایرانی شده است. مصداق آن را در سیاست اقتصادی نظام آخوندی بنگرید. مرکز آمار ایران از افزایش ۵۰درصدی هزینه خانوار در سال ۹۸خبر می‌دهد و دولت در همین سال فقط ۲۰درصد حقوق کارمندان را اضافه کرده است. یعنی با یک سیاست زجرکش کردن، به‌طور رسمی فقر ۳۰درصدی کارمندان را نسبت به سال قبل به آنها تحمیل می‌کند.

حاصل چنین سیاستی که آگاهانه پی‌ریزی و دنبال می‌شود، چنین «فلاکتی» می‌گردد که: «اقتصاد کشور به‌جای دستیابی به شاخص رشد اقتصادی مناسب، سال به سال با شاخص دیگری به نام فلاکت درگیر می‌شود؛ همان شاخصی که به‌خوبی می‌تواند میزان بیکاری و تورم یک کشور را تعریف کند. بر اساس تعریفی که در بحث اقتصادی در زمینه شاخص فلاکت آمده است، شاخص فلاکت در هر کشوری بر اساس جمع نرخ بیکاری و تورم به‌دست می‌آید».

 

ایران در یک مثلث شوم 

بنابراین جامعهٔ ایران که در بیکاری و تورم و فقرِ هر سال بیشتر شونده به‌سر می‌برد، از «شاخص فلاکت» هم تنزل کرده است. علت این تنزلِ ناشی از فلاکت اقتصادی را در ریشه‌یابی نقدینگی و شاخ و برگ‌های حاصل از آن بررسی می‌کنیم.

همان‌طور که در زمینهٔ سیاسی، بهای دیکتاتوری و تجاوزات برون‌مرزی و سرکوب‌گری حاکمیت ولایت‌فقیه را مردم ایران می‌پردازند، در زمینهٔ اقتصادی نیز مردم قربانی یک گردش کار کلان‌فاسد توسط ارگانهای حکومتی و وزارتی و صدارتی هستند.

نقدینگی (پول بدون پشتوانه) که سال‌های سال است جامعهٔ ایران را گرفتار خود کرده است و کلاف آن باز نمی‌شود، سرچشمه‌اش در دولت و بانک تحت‌امرش است: «حجم نقدینگیِ سه دهه اخیر در اثر سه عامل اصلی: خلق نقدینگی توسط بانکها، استقراض دولت و بانکها از بانک مرکزی و افزایش نرخ ارز ایجاد شده است». (همان منبع) مشاهده می‌شود که ایران در یک مثلث شوم «بانک»، «دولت» و «ارز» گرفتار آمده است.

 

موتور مکندهٔ حرث و نسل 

وقتی از «حجم نقدینگی» در نظام آخوندی صحبت می‌شود، هرگز یک روند متعارف بده و بستان بین دولت و مردم در یک نظام اقتصادی سالم نیست؛ چرا که دولت در این نظام به‌مثابه موتور مکندهٔ سرمایهٔ ملی و سپرده‌های مردم به جانب حفظ نظام است. از این روی میزان نقدینگی‌اش هم هرگز حد متعارف قابل پیش‌بینی در بودجهٔ سالانه نمی‌باشد و حد نجومی پیدا می‌کند. در آیینهٔ این نقدینگی نجومی می‌توان ذرات انبوه شدهٔ فقر مردم ایران و سفره‌های خالی به گستردگی فلات ایران‌زمین را مشاهد کرد: «بر اساس آماری که از سوی بانک مرکزی در پاییز سال گذشته منتشر شد، حجم نقدینگی کشور به ۱۶۵۰هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۷بالغ شد. به باور بسیاری از آگاهان اقتصادی، رشد مستمر نقدینگی یکی از مهم‌ترین معضلات ساختاری اقتصاد کشور به‌شمار می‌رود». (همان منبع) و تصویر حیرت‌بارترِ رشد تصاعدی بحران اقتصاد و معیشت که یکی از عوامل اصلی فقر کنونی در ایران می‌باشد، چنین پیشینه و حکایتی در توالی دولتهای جمهوری اسلامی آخوندی دارد. تصویری که گویای دست به دست شدن و تحویل دادن نقدینگی از دولت به دولت است: «در طول ۳۰سال که از پایان جنگ ایران و عراق می‌گذرد، حجم نقدینگی بیش از ۱۱۰۰برابر بالا رفته است». (همان منبع)

 

تورم قلب زندگی 

سرشکن شدن این حجم نقدینگی و تورم در زندگی مردم و رشد افسارگسیختهٔ هزینه‌ها باعث چنین آمارهایی از افزایش تصاعدی قیمت برخی اقلام در خرداد ۹۸می‌گردد (به‌ نقل از روزنامه‌های حکومتی «آرمان» و «همدلی» در ۳خرداد ۹۸):

«ــ تورم سالانه با رشد ۳.۴درصدی نسبت به اردیبهشت‌ماه به ۳۷.۶درصد در خرداد ماه

ــ افزایش تورم در گروه خوراکی‌ها بیش از ۷۴درصد

ــ در گروه گوشت قرمز و سفید و فرآورده‌های آن با ۹۶.۴درصد

ــ در گوشت ماکیان ۹۵درصد

ــ در ماهی‌ها و صدف‌داران با ۱۰۷درصد (بالاترین تورم)

ــ در مسکن در مقایسه با خردادماه سال گذشته ۲۶درصد

ــ در شکر، مربا، عسل، شکلات و شیرینی با ۸۵درصد

ــ در لوازم خانگی با ۸۳درصد

ــ در تفریح و فرهنگ ۷۵درصد

افزایش هزینه دارند».

این رشد نقدینگی که حاصل آن رشد تورم است، وقتی به خانوارهای زحمتکش روستایی می‌رسد، ۶/۵درصد از تورم در شهرها بیشتر است. روزنامه آرمان در گزارش ۳خرداد ۹۸، چنین تصویری از تورم در روستاها ارائه می‌دهد: «شاخص قیمت کل برای خانوارهای روستایی کشور در خردادماه ١٣٩٨به عدد ریال۱۸۳/۳رسید که نسبت به ماه قبل ۷ / .درصد افزایش نشان می‌دهد. درصد تغییر شاخص کل نسبت به ماه مشابه سال قبل ۵۶/۵درصد است».

 

چه باید کرد؟ 

این است شمه و گوشه‌ای از گردش کار اقتصادی در ارگانهای نظام ولایت‌فقیه که بهای سنگین و جانکاه رانت و اختلاس و گرانی و بیکاری آن را مردم از جیب و سفره و سرمایه و سپرده و هستی و جان خود می‌پردازند. این است نمایی از ستم‌کاره‌گی و استثمار عریان علیه تمام اقشار یک جامعه. جامعه‌یی که با تار و پود خود، گردش سازمان‌یافتهٔ چرخ‌دندهٔ فساد و تبه‌ کاری حکومتی را لمس می‌کند. با چنین تصویری از واقعیت سیاسی و اقتصادی در زیر سلطهٔ دشمنان مردم ایران است که مردم هر روز در هر کوی و برزن فریاد می‌زنند: «دشمن ما همین‌جاست ـ دروغ می‌گن آمریکاست».

می‌بینیم که مسائل ایران اعم از اقتصادی و معیشتی و اجتماعی و فرهنگی، تماماً سیاسی شده‌اند و راه‌کار آن هم سیاسی است. راه‌کاری که سرنگونی صاحبان چنین گردش کار اقتصادی و سیاسی را الزام نخست پاسخ واقعی دادن به این شرایط دهشت‌بار می‌کند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/2524a50d-bca5-47ce-98d0-1740288bf5eb"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات