گردآوری و دستچین عناصر سرسپرده برای سرهم کردن مجلسی یکدست و همسو با ولیفقیه از اصلیترین تمهیداتی بود که خامنهای جهت پیشبرد خط انقباض و تشکیل «دولت جوان و حزباللهی» اندیشید و هزینهٔ گزافی برای آن پرداخت.
قلع و قمع کاندیداهای جناح رقیب توسط شورای نگهبان که به ریزش نیروهای خودی نظام انجامید و برگزاری نمایش مسخره انتخابات در بحبوحهٔ کرونا که موجبات ابتلاء میلیونی و کشتار هزاران هزار بیگناه را فراهم کرد، از جمله هزینههای سنگینی بود که خامنهای بهجان خرید تا وحوش خود را به دلخواه در باغوحش مجلس بچیند. اما وضعیت بحرانی نظام و وحشت از شورش و قیام مردمی حسابهای ولیفقیه مفلوک را چنان برهم زده که گماشتگان او در مجلس به جای اینکه کوک ولینعمت خود باشند و منویات او را پیش ببرند، از همان ابتدای کار بهجان هم افتادهاند.
مجلس محل داد و ستد و معامله
هاجر چنارانی نمایندهٔ مجلسآخوندی با اذعان بهوجود بند و بست و رشوه و معامله در مجلس بر سر ریاست کمیسیونها و تغییر ترکیب آنها میگوید:
«دو ماه نیست مجلس شورای اسلامی و مجلس یازدهم کار خودش را شروع کرده چطور شده دیروز در کمیسیونی رأیگیری شده و جابهجایی انجام گرفته؟» و افزود: «آقا مگر اینجا جای معامله هست؟ مگر ما آمدهایم در صندلیهای مجلس معامله کنیم؟» (خبرگزاری مجلس. ۱مرداد۹۹)
این اظهارات مؤید این واقعیت است که مجلس ارتجاع نه محلی برای رسیدگی به امور مردم بلکه درست مانند آنچه این گماشتهٔ ولایت اعتراف میکند، از قضا جای معامله است؛ و اکنون که نمایندگان ولایتمدار به «مرحمت مقام عظما» همه کرسیها را اشغال کردهاند، همچنان بر سر قدرت و ثروت به دریدن یکدیگر مشغولند.
برخی دیگر نیز به موازات تشدید وخامت اوضاع اقتصادی لرزان رژیم پرده دیگری از معاملهگری و فساد را را میکنند. محمودوند نمایندهٔ منصوب لرستان از این جمله است. وی ضمن ریختن اشک تمساح برای کشاورزان آسیب دیده میگوید:
«۳هزار میلیارد تومان برای سیل نماینده دولت اعلام کرد برای خسارت سیل ما ۳هزار تومان پول پرداخت کردیم اگر ۳هزار میلیارد پرداخت کردید چرا هیچ کار اساسی در خصوص مشکلات و خسارتی که به کشاورزان و بحث سیلاب رسیده هیچی مشهود نیست؟» (همان منبع)
به همین سیاق محمد مولوی بهاصطلاح منتخب مردم آبادان نیز ضمن اشاره به اینکه «منطقهٔ آزاد اروند که قرار بود بارقهٔ امید باشد، تبدیل به منجلابی از فساد در ابعاد مختلف شده» این منطقه را «جولانگاه اختاپوسها» (بخوانیدکارگزاران نظام) دانست:
«بسی جای تأسف دارد که منطقه آزاد اروند گویا جولانگاه اختاپوسهایی در سطوح کشوری، استانی و شهرستانی است» (رادیو فرهنگ. ۱مرداد۹۹).
رد پای سلطانیسم اقتصادی در بیت خامنهای
سارا فلاحی نمایندهٔ ولایتمدار ایلام نیز ضمن روضهخوانی برای وضعیت خراب اقتصادی مردم خطاب به آنان که «بیتالمال را مانند ارث پدرانشان به دوش» گرفته و «به سمت خانههای غصبی خود» میبرند علت فساد درون نظام را متوجه مسئولان کرد و ناخواسته به فساد نهادینه در رژیم اعتراف کرد:
«امروز دیگر نمیتوان با اسامی مستعار فساد ارزی و اقتصادی را به سلطانهایی نسبت داد که پشت هر کدامشان مسئولی بیمسئولیت است. این مسئولان اگر پشت این سلطانها را خالی کنند این سلطانیسم فرو خواهد پاشید» (ایسنا. ۱مرداد۹۹).
نه آقا! فساد سیستمی نداریم؛ تعداد کمی فاسدند
فلاحی درست رو در روی خامنهای از سلطانهایی میگوید که همه میدانند ردپای آنها به بیت ولیفقیه میرسد و از همین رو هم هست که خامنهای همواره در قبال دزدیها و مفاسد کلان در رژیم، یا سکوت و یا کتمان و کوچکنمایی میکند تا مبادا در اثر پیگیری آنها پای دهها بنیاد مالی وابسته به او میان کشیده شود و نقش خودش بهعنوان عامل اصلی فساد و چپاول فاش گردد. فیالمثل در یک سخنرانی گفته بود:
«بعضی وقتها در بارهٔ فساد حرف میزنند، افراطی حرف میزنند. حواستان باشد! یک جوری حرف میزنند که گویا همه فاسدند، همهٔ مدیران را و همهٔ دستگاهها را فساد گرفته! نه آقا این جوری نیست. یک تعداد کمی فاسدند. اینکه شما جوری حرف بزنید که شنونده خیال کند همه جا را فساد گرفته [حرف دیگری است] بعضیها تعبیرات فرنگی هم بکار میبرند: «فساد سیستمی» نه آقا! آن کسی که فساد را سیستمی میبیند، در مغز خودش فساد هست!» (سایت خامنهای ۲۲مرداد۹۷).
تشدید جنگ گرگها؛ باز شدن میدان وسیعتر رزم سرنگونی
روشن است که سخنان نمایندگان مجلس ارتجاع نه از سر دلسوزی برای مردم بلکه در نگرانی و وحشت از قیامی بهمراتب سهمگینتر از آبان ۹۸ است که بنیان نظام ولایت را از بیخ و بن خواهد کند. اما این اظهارات بر این واقعیت دلالت میکند که حنای خامنهای برای مجلس منقبض و یکدست دیگر رنگی ندارد؛ بهنحوی که گماشتگان خودش در مجلس نیز متأثر از بحرانهای لاعلاج و فزایندهٔ نظام ـکه وقوع یک قیام سراسری را در چشمانداز نزدیک قرار دادهـ مجبورند ناهماهنگ با ولیفقیه «خارج بنوازند».
هدف خامنهای که با در اختیار داشتن دهها بنیاد مالی شریان اصلی اقتصادی مملکت را در چنگ خود گرفته و به کسی هم پاسخگو نیست، این بود که با تأسیس یک مجلس دستساز و مطیع، با خاطری آسوده و فارغ از «نق و نوق های» باند رقیب خط انقباض را دنبال و در سال بعد با گماشتن یک جوان حزباللهی در موضع ریاستجمهوری نظام، این خط را تکمیل کند اما از هماکنون روشن است که خواست خامنهای هر چه باشد ولی واقعیتها بیانگر بنبست کامل نظام است.
اکنون به اعتراف کارگزاران رژیم، شش دهک جامعه معادل ۶۰ملیون نفر زیر خطفقر بهسر میبرند و حتی قادر به تهیهٔ نان خالی برای سد جوع نیستند؛ و مانند یک بمب ساعتی قوی هر آن آمادهٔ انفجارند.
بنابراین روشن است که بازتاب این فضای انفجاری، لاجرم جنگ گرگها در مجلس را بیشازپیش عمق میبخشد. جنگی که بیشازپیش بیانگر ضعف و بنبست نظام و رهبر طلسمشکسته آن است و طبعاً میدان بیشتری را برای شورش و رزم سرنگونی توسط مردم به جان آمده باز خواهد کرد.