در روزنامههای حکومتی ۲۳آذر آثار کلان ضربه قیام مردم ایران بر رژیم آخوندی مضمون اصلی اغلب مطالب و مقالات است. تعمیق بحران درونی رژیم و وحشت از قیام مردم ایران وجه مشترک این مقالات است.
روزنامههای باند ولیفقیه در ادامه حملات روز گذشته در جمعهبازارها، تقصیر گرانی بنزین و فجایع بعد از آنرا به گردن باند روحانی انداخته و اشک تمساح شمخانی برای کشتهشدگان قیام، برای در بردن خامنهای را برجسته کردهاند.
رسالت ارگان باند مؤتلفه نوشته است: «باید گفت که هر بحثی درباره اعتراضات آبان ماه و رویدادها و تحولات مرتبط با آن باید با در نظر داشتن این حقیقت مهم آغاز شود که اگر هم اعتراض بهحقی در جامعه وجود دارد -که دارد- مخاطب اصلی این اعتراض دستگاههای اجرایی هستند که با وعدههای
بزرگ و حیرتانگیز و با تکرارهای پرطنین به صحنه آمدند اما اکنون نه کارنامهای دارند که از آن دفاع کنند و نه آبرویی که با آن وعده جدید بدهند و زمان بخرند».
فرهیختگان ضمن دفاع از اشک تمساح شمخانی نوشته است: «خانوادههای جان باختگان بهواسطه داغهای بر دل نشسته، بیشترین آسیب را از این حوادث متحمل شدهاند و همین موضوع کافی است که دلخوری آنها از مجموعه حاکمیت بیش از همه باشد. اجرای پر نقص برنامه دولت برای افزایش ۳۰۰درصدی قیمت بنزین فارغ از محدودیتهای مادی، آنها را عزادار کرده و این خود میتواند مقدمهای باشد برای بریدن از سیستم؛ اتفاقی که میان یأس و نارضایتی متعاقب آن و ملحق شدن به بدنه اجتماعی -یا حتی عملیاتی- جریان معارض فاصله زیادی وجود ندارد و ممانعت از آن ضرورتی انکارناپذیر بهنظر میرسد».
روزنامه جوان هم دجالگرانه تلاش کرده است در ادامه حرفهای شمخانی آمار جنایتهای رژیم در جریان قیام ایران را به گردن خود قیام آفرینان و دشمن خارجی بیندازد. این روزنامه از جمله نوشته است: «میتوان علل رشد تلفات انسانی اغتشاشات اخیر را که شبیه سال ۱۳۶۰ است، برای مردم گفت، زیرا مردم ایران تلخی صداقت را دوست دارند. همانگونه که نگارنده در دو یادداشت پس از اغتشاشات نوشته است، اکثر معترضان افرادی بیمسأله بودند، اما در یک شهر دو الی پنج نفر مدیریت صحنه را به دست میگرفتند و مسیر حرکت فیزیکی و مسیر شعارها را عوض میکردند. طراحی و هدایتگری آنان دقیق و حسابشده بوده است... دبیر شورای عالی امنیت ملی در سفر به شهریار رسماً اعلام کرد که «۸۵درصد افراد کشته شده شهرهای اطراف تهران بیگناه هستند و اصلاً در صحنه اغتشاشات حضور نداشتهاند». اما در روزنامههای باند روحانی اذعان به مردمی بودن قیام و اعتراف صریح و غیرصریح به جنایتهای رژیم و انداختن تقصیر به گردن باند خامنهای مضمون مطالب اصلی است.
ایران به قلم علی ربیعی سخنگوی دولت روحانی تمام تقصیر گرانیها و ناکارآمدیها و سرکوب مردم را به گردن باند روحانی انداخته و از جمله نوشته است: «اینکه باید جامعه برای افزایش قیمت بنزین اقناع میشد. من هم معتقدم که ما اقناع نکردیم... رخدادهای تلخ اخیر محصول سیاست غلط اطلاعرسانی (در حقیقت «اطلاع نرسانی») درباره تحریمها بود...اگر تحریمها یک جنگ تمامعیار و حداکثری است باید در مقابل ملت را به شکل حداکثری بسیج کرد. بسیج ملت الزاماتی دارد: برگزاری انتخابات در حد و تراز انتخابات مجلس نخست، گفتگو با مردم و تبدیل همه رسانهها و بهخصوص رسانه ملی به رسانهیی که آینه تمام نمای ملت با همه سلایق فکری باشد، گشودگی اجتماعی و سیاسی، دیپلماسی فعال، عدم مداخله در زندگی خصوصی مردم، ایجاد احساس مشارکت نه فقط پای صندوق رأی بلکه در همه سطوح و پیشا و پس از صندوق رأی، مبارزه با تجرید ایران از نظام مالی و بانکی جهانی که اتهام تروریسم و پولشویی در رأس آن قرار دارد.
ستاره صبح به نقل از مشاور رفسنجانی نوشته است: «مردم بارها به دفتر نماینده و امامجمعه برای مشکلاتشان رفتهاند، اما نتیجه نگرفتهاند * نظام نیاز به باز شنیدن صدای مردم دارد * ارتباط با مردم، طبقه فرودست و نسل جوان کم است * صحبتهای روحانی عذر بدتر از گناه بود * قیمت بنزین را با شیب تدریجی و نظر مجلس میشد افزایش داد».
آرمان در یک مطلب نسبت به تهدید انفجاری اجتماعی هشدار داده و نوشته است: «کاهش تابآوری افراد جامعه معلولی از علتهاست و تا زمانیکه علتها برطرف نشود، معلول همچنان در جامعه وجود دارد و این میتواند بزرگترین تهدید برای جامعه جوان ما باشد».
ابتکار به انزوای اجتماعی رژیم اذعان کرده و هشدار داده است: «ما میبینیم که دولت با دادن اینگونه وعدهها، تنها باعث بیاعتمادی در جامعه میشود. مسألهای که وجود دارد این است که اینگونه وعدهها میتواند به ساختارهای کشور آسیب وارد کند...اکنون شکاف جدی از لحاظ بیاعتمادی در میان مردم و دولت بهوجود آمده و همین مسأله به کشور آسیبزده و تحمل سختی را برای مردم سختتر کرده است.
جمهوری اسلامی هم هشداری مشابه داده و نوشته است: «اکنون که چهل و یکمین سال عمر نظام جمهوری اسلامی را پشت سر میگذاریم، نمیتوانیم این واقعیت را انکار کنیم که تسلیم زرق و برقهای قدرت شدهایم، جنگ قدرت همه را به خود مشغول کرده،...چند دسته کردن مردم و بسیاری از آنها را به بهانههای مختلف طرد کردن، باعث ریزشهای شدید شده است...روشها اکنون این است که دفع در حد اعلای ممکن است و جذب در حد ضرورت... این روش به اساس نظام لطمه وارد میکند».
ابتکار نسبت به انزوای رژیم در محیطهای دانشگاهی اعتراف کرده و هشدار داده است: «جنبش دانشجویی به کما رفته است. این روزها که شاهد بحران کار کرد و بحران اعتماد نهادهای اجتماعی هستیم، این اتفاق نشانه بسیار بدی است. در واقع، تو گویی در این میانه هجوم بحران، هرازگاهی یکی از نهادهای اجتماعی ما فرو میریزد...از چند جهت این اتفاق یک زنگ خطر جدی است».
همدلی از پوشالی بودن وعدههای اقتصادی رژیم خبر داده و از جمله نوشته است: «اگر چه کوچکتر شدن سفره اقشار مختلف حالا دیگر مدتهاست از قالب خبری بیرون آمده و قصه کاهش قدرت خرید، تبدیل به بخشی از روزمرگی بسیاری از مردم شهر شده، اما هر بار که گزارشهای رسمی نیز در اینباره دست به دست میشود، با قطعیت بیشتری میتوان بیراهه رفتن سیاستهای سکانداران اقتصادی در زمینه حمایت از معیشت را نقد کرد.».
جهان صنعت در چند مقاله از تعمیق شقه درونی رژیم و صفبندی باندها در مقابل هم خبر داده و از جمله نوشته است: «باید این واقعیت را پذیرفت که نظام یکباره قیمت بنزین را سه برابر افزایش و این اقدام را بدون اطلاعرسانی و آمادهسازی افکار عمومی انجام داده. طبیعتاًً این موضوع میتواند بهمعنای نادیده گرفتن حقوق شهروندی باشد. بر همین اساس انتظار میرود گوش شنوایی برای بیان اعتراضات مردمی و حمایت فعالان سیاسی از آنان وجود داشته باشد».
همدلی هم به نقل از علی مطهری در مورد لوایح اف.ای.تیاف و پالرمو نوشته است: «رفتار برخی مخالفان این لوایح سیاسی است. برخی افراد و نهادها نیز منافع اقتصادی در این قضیه دارند. اگر دولت دست خود این افراد بود مطمئن باشید هم برجام اجرا شده بود و ما به اینجا نمیرسیدیم و هم ماهها بود که مشکل FATF حل شده بود و حتی معتقدم که رابطه با آمریکا هم برقرار شده بود».