728 x 90

مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸ (۴)

انتظارات مرحله‌ای و حداقل مجاهدین

مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری
مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری

خمینی در جریان سرکوب مردم گنبد و کردستان نشان داد که از حل بحرانهای اجتماعی درمانده است و خیز برداشته بود تا نیروهای مخالف خود را قلع و قمع کند. مجاهدین اما با اتخاذ مواضع اصولی این تعارض اجتناب‌ناپذیر را به عقب می‌انداختند. زیرا در وضعیتی که هنوز ماهیت خمینی برای مردم ایران افشا نشده بود، هر نوع تعارض زودرس به نفع او و به زیان نیرویهای انقلابی بود.

 

انتشار بیانیه مجاهدین در ۲۷اسفند ۵۷ از یک‌سو جامعهٔ انقلابی ایران را با برنامه‌های مترقی و دموکراتیک آشنا می‌کرد و زیربنای فکری مناسبی برای مطالبات مردمی بود، از سوی دیگر دست خمینی را در اعمال افکار ارتجاعی‌ و تحمیل ولایت فقیه می‌بست و نشان می‌داد خمینی هیچ برنامهٔ مشخصی برای ادارهٔ ایران ندارد.

 

برخلاف خمینی که برای پوشاندن نیات واقعی خود به کلی‌گویی، پشت‌هم‌اندازی و احاله مسائل به آینده موهوم می‌پرداخت، مجاهدین ۱۵روز قبل از برگزاری به‌اصطلاح رفراندم تعیین حاکمیت، طی بیانیه‌ای، انتظارات مرحله‌ای و حداقل خود را برای حراست از آزادیها و حقوق مردم در ۲۷اسفند ۵۷ ارائه کردند. اعلام این برنامه از جانب مجاهدین دست خالی خمینی را که هیچ برنامهٔ مشخصی برای ادارهٔ ایران نداشت برملا کرد.

این برنامهٔ دموکراتیک و مترقی در مواد زیر خلاصه می‌شد:

«۱ـ اعمال حق کامل حاکمیت ملی بر جمیع منابع ملی و به‌ویژه نفت و ابطال کلیه قراردادهای ننگین استعماری در این رابطه

۲ـ بنیانگذاری ارتش مردم

۳ـ تضمین آزادی کامل مطبوعات، احزاب و اجتماعات سیاسی با هر عقیده و مرام

۴ـ تأمین کامل حقوق سیاسی و اجتماعی زنان فارغ از هر محدودیت استثماری ـ طبقاتی

۵ـ رفع ستم مضاعف از همهٔ شاخه‌ها، تنوعات قومی و ملی وطنمان در کلیهٴ استانهای کشور و تأمین جمیع حقوق و آزادیهای فرهنگی و سیاسی برای آنها در چارچوب وحدت و یکپارچگی تجزیه‌ناپذیر کل کشور

۶ـ استقلال کامل دانشگاهها و مدارس عالی و ادارهٔ آنها تحت نظر شورای دانشگاه با مشورت دانشجویان و کارمندان

۷ـ لغو کلیه مقررات ضدکارگری و تدوین قانون جدید کار با نظر خود کارگران

۸ـ دهقانان محروم ایران به هیچ مرجع دولتی بدهکاری ندارند

۹ـ قطع هر گونه تحمیل دولتی و شهرداریها به بازاریان و اصناف و کمک به احیای بازار و صنایع ملی

۱۰ـ تأمین کامل معیشت، مسکن و تحصیلات کارمندان جزء دولتی و دوایر خصوصی و خانوادهٔ آنها به‌خصوص آموزگاران و دبیران و لغو تمام دیون آنان به مراجع دولتی

۱۱ـ تحریم سیاسی و اقتصادی دولتهای نژادپرست

۱۲ـ خروج از همهٔ پیمانهای آشکار و پنهان ننگین استعماری چه سیاسی و چه نظامی و ورود به بلوک کشورهای غیرمتعهد

۱۳ـ استمرار و مداومت در بسیج توده‌های مردم به‌منظور مواجهه قاطع دستجمعی با تمام مشکلات و تنگناهای سیاسی، اقتصادی و نظامی احتمالی

انتشار این بیانیه از یک‌سو جامعهٔ انقلابی ایران را با برنامه‌های مترقی و دموکراتیک آشنا می‌کرد و زیربنای فکری مناسبی برای مطالبات مردمی بود، از سوی دیگر دست خمینی را در اعمال افکار ارتجاعی‌ و تحمیل ولایت فقیه می‌بست».(کتاب «۳۰خرداد به روایت شاهدان» صفحه ۲۶)

 

سرخط برنامه‌های مسعود رجوی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۵۸

سرخط برنامه‌های مسعود رجوی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۵۸

 

ورود مجاهدین به اساسی‌ترین موضوع یعنی حاکمیت نمی‌توانست باعث برانگیختن خشم و کین خمینی نسبت به مسعود رجوی نشود.

 

نقش تاریخی و مسئولانهٔ مجاهدین برای پیشگیری از تعارض زودرس

خمینی در جریان سرکوب مردم گنبد و کردستان نشان داد که از حل بحرانهای اجتماعی درمانده است و هیچ راه‌حلی جز برخورد قهرآمیز و گلوله برای پاسخ به مسائل داخلی ندارد. او خیز برداشته بود تا نیروهای سیاسی مخالف خود را قلع و قمع کرده و از سر راه بردارد. هیولای تازه‌خزیده بر سریر قدرت به‌دنبال آن بود تا از هر بحران، بهانه‌ای برای سرکوب آزادی و آزادیخواهان بتراشد و از قضا از برافروخته شدن هر نوع جنگ و درگیری استقبال می‌کرد تا فضای سیاسی ـ اجتماعی را ببندد. در این میان مجاهدین با درک شرایط و با اتخاذ مواضع اصولی این تعارض اجتناب‌ناپذیر را به عقب می‌انداختند. زیرا در وضعیتی که هنوز ماهیت خمینی برای مردم ایران افشا نشده بود، هر نوع تعارض زودرس به نفع او و به زیان نیرویهای انقلابی بود.

 

ادامهٔ یورش خمینی برای سد کردن آزادیها 

در روز ۲فروردین ۵۸ خمینی بر شدت حمله‌های چماقداران افزود و برای فشار آوردن به پدر طالقانی ـ که از مهمترین موانع بر سر راه خودکامگی خمینی بود ـ فرزندان او را توسط باندهای مسلح خود ربود و به نقطهٔ نامعلوم برد. پدر در اعتراض به این اقدام دفترهایش را تعطیل کرد و به خارج تهران رفت. مجاهدین بی‌درنگ طی اطلاعیه‌ای شبانه این موضوع را افشا کردند و صبح روز بعد با انتشار اطلاعیه در روزنامه‌های صبح، این موضوع تبدیل به یک آبروریزی بزرگ برای خمینی شد و او را وادار به عقب‌نشینی کرد. این نخستین مقابلهٔ آشکار بین مجاهدین و خمینی و به تبع آن شکست خمینی بود.

 

اعتراض پدر طالقانی به خودکامگی در روزهای اول حکومت خمینی

اعتراض پدر طالقانی به خودکامگی در روزهای اول حکومت خمینی

 

مجاهدین در اطلاعیهٔ سیاسی ـ نظامی شمارهٔ ۲۲ خود به تاریخ ۲۶فروردین ۵۸ اعلام کردند تمام قوایشان را در خدمت پدر طالقانی قرار می‌دهند. خمینی ضمن عقب‌نشینی، به‌صورت ظاهری به تشکیل شوراهای ایالتی و ولایتی که از خواست‌های پدر طالقانی و از هدف‌های مجاهدین بود گردن گذاشت اما با ربودن محمدرضا سعادتی در ۶اردیبهشت ۵۸ که در حقیقت نوعی گروگان‌گیری بود، تلاش کرد مجاهدین را به تمکین و سکوت وادار نماید. اما در این زمینه نیز مجاهدین را نشناخته بود. از روز ۶تیر ۵۸ مادران و خانواده‌های مجاهدین شهید در دادگستری رژیم تحصن خود را آغاز کردند، همزمان مجاهد قهرمان محمدرضا سعادتی نیز دست به اعتصاب‌غذا زد. نزدیک به ۱۲۰سازمان، انجمن، تشکل و شخصیت سیاسی و از جمله پدر طالقانی خواستار آزادی سعادتی شدند و سلسله تظاهراتی در تهران شکل گرفت.

در تظاهرات ۱۲تیر ۵۸ نزدیک به ۱۰۰هزار نفر در حمایت از سعادتی دست به تظاهرات زدند. معاینهٔ پزشک قانونی نیز مشخص کرد که سعادتی مورد شکنجه قرار گرفته است و این موضوع در مطبوعات و رسانه‌های عمومی انعکاسی گسترده پیدا کرد و توطئهٔ خمینی به این ترتیب ناکام ماند.

 

طرح کاندیداتوری پدر طالقانی از سوی مجاهدین برای ریاست‌جمهوری

در میتینگ ترمینال خزانه به تاریخ ۴خرداد ۵۸ مسعود رجوی با یک ابتکار خارق‌العاده و غافلگیرکننده، پدر طالقانی را از سوی مجاهدین به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری معرفی نمود. این بالاترین برگ برندهٔ مجاهدین و نیروهای ترقی‌خواه در برابر خمینی بود. زیرا پدر طالقانی شخصیتی آزادمنش و دموکرات بود و هم سابقهٔ مبارزاتی طولانی داشت و همگان او را قبول داشتند. این پیشنهاد از یک طرف خمینی را در کرنر قرار داد و از طرف دیگر باعث برانگیخته شدن شور و شوق جدیدی در جامعه گردید.

ادامهٔ این مطلب را در سلسله مقاله‌های «استراتژی قیام و سرنگونی» به قلم مسعود رجوی، دنبال کنیم تا تصویر دقیق‌تری از وقایع آن روز به دست بیاوریم:

«در برابر اقبال روزافزون قشرهای مختلف مردم به کاندیداتوری پدر طالقانی، از آن‌سو فشارهای خمینی و ایادیش بر آن بزرگوار بالا گرفت تا اعلام انصراف و مخالفت کند. فکر می‌کنم حتی یکبار خمینی از سر بغض نسبت به پدر طالقانی علناً هم گفت که دوست ندارد یک روحانی رئیس‌جمهور شود.

چند هفته بعد در تیرماه ۵۸، خمینی انتقام گرفت و زهرش را ریخت. یک نوار کاست با صدای خود خمینی به‌طور گسترده و سراسری که دست‌به‌دست می‌چرخید، پخش شد و ما را غافلگیر کرد. در این نوار، خمینی در توجیه سرکردگان پاسداران و چماقداران و حزب‌اللهی‌ها تقریباً تمام همان حرفهایی را که علیه مجاهدین یک سال بعد در تیر ۵۹ علنی کرد و در رادیو و تلویزیون و مطبوعات پخش شد، حتی با لحن تند و تیزتر، بیان کرده بود.
به‌واقع این یک اعلام جنگ غیررسمی بود. هر چند که من در ۴خرداد به هنگام نامزد کردن پدر طالقانی برای ریاست‌جمهوری، آگاهانه و به عمد از هیچ مایه‌گذاری برای خمینی فروگذار نکرده بودم. واقعاً می‌خواستم حسن‌نیت خودمان را نشان بدهم که قصد نداریم زیرآب او را بزنیم، بلکه قصد اصلاح امور را داریم. واقعاً هم اگر خمینی به ریاست‌جمهوری آقای طالقانی تن می‌داد، مطمئناً نقشه‌ٔ مسیر، متفاوت می‌شد. همچنین می‌خواستم کینه شتری و احساس ”هووگری“ سیاسی خمینی با پدر طالقانی برانگیخته نشود.

وقتی در سال ۵۷، قبل از سقوط شاه، پدر طالقانی از زندان آزاد شد، بیش از یک میلیون تن از مردم تهران به در خانه پدر رفتند و از او استقبال کردند. در انتخابات خبرگان هم، با بیش از ۲میلیون رأی نماینده اول تهران و در حقیقت تمام ایران بود. خمینی چشم دیدن پدر طالقانی را نداشت و حتی بعد از وفات پدر، در پیام تسلیتش هم، او را حجت‌الاسلام طالقانی خطاب می‌کرد. اصولاً ارتقاء منتظری به منصب جانشینی خمینی که در مراسم رژیم تحت عنوان ”امید امت و امام“ معرفی می‌شد، علتش حسادت و کین‌توزی خمینی نسبت به آیت‌الله طالقانی بود.

این‌که گفتم اگر خمینی ریاست‌جمهوری آقای طالقانی را می‌پذیرفت، نقشه‌ٔ مسیر تفاوت می‌کرد و رژیم خمینی اصلاح می‌شد، در قیاس مع‌الفارق، مثل تابستان همین امسال (۱۳۸۸) است که باز هم برای آزمایش به خبرگان رژیم اندرز دادیم، تا دیر نشده به‌خاطر نجات خودشان هم که شده خامنه‌ای را عزل و آقای منتظری را موقتاً جایگزین کنند تا مقدمات انتخابات آزاد تحت نظر ملل ‌متحد بر اساس اصل حاکمیت مردم (و نه ولایت‌ فقیه) فراهم شود».(مسعود رجوی. استراتژی قیام و سرنگونی. قسمت دوم)

 

انتشار نشریهٔ مجاهد 

در این دوران، پایگاه اجتماعی مجاهدین در رویارویی با ارتجاع بیش‌از‌پیش گسترش یافته بود و نیاز به اطلاع‌رسانی گسترده به طیف هواداران و نیز مردم ایران احساس می‌شد. انتشار اولین نسخهٔ نشریهٔ مجاهد با نوشتاری از مسعود رجوی تحت عنوان «در رسالت قلم» به این نیاز پاسخ داد. نشریهٔ مجاهد به‌زودی جای خود را در صحنهٔ سیاسی ـ اجتماعی ایران باز کرد تا جایی که در بهار ۶۰ تیراژ‌ آن به ۵۰۰هزار نسخه رسید.

 

انتشار نشریه مجاهد در اول مرداد ۱۳۵۸

انتشار نشریه مجاهد در اول مرداد ۱۳۵۸

 

نشریهٔ مجاهد و افشاگریهای آن آن‌چنان در جامعه تأثیر می‌گذاشت که پس از انتشار پنجمین نسخهٔ آن ستاد مرکزی مجاهدین در خیابان مصدق مورد تهاجم قرار گرفت.

 

ادامه دارد...

 

بیشتر بخوانید:

مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸(۱)

مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸(۲)
مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸(۳)

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8f44bac1-d0ab-4b23-b7b3-398588a1e71f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات