محسن رنانی اقتصاددان معروف حکومتی روز ۸تیر در سایت حکومتی عصر ایران در رابطه با شرایط ایران آخوند زده نوشته است: «قطار اقتصاد و سیاست در ایران بهانتهای ریل خود رسیده است و سوزنبان هرکس میخواهد باشد باید دسته سوزن را بچرخاند و گرنه قطار از ریل خارج خواهد شد و پس از آن نمیدانیم چه رخ خواهد داد». او در جای دیگر مطلبش وحشت خود را چشمانداز این شرایط و خیزشهای خونین بهروشنی نشان میدهد و مینویسد: «بکوشیم این نسل نو خواسته و پر انرژی و افق آفرین را با گفتگو و محبت و همدلی و همزبانی مجاب کنیم که اندکی صبوری کنند و در این کوتاه زمان باقیمانده تا افق گشایی دست به اعتراضات خونین و شورشهای کور نزنند تا کشور به سلامت از این مرحله عبورکند».
در چنین شرایطی که هیچ کورسوی امیدی از هیچ جانب در چشمانداز رژیم نیست، انتشار نامهٔ سرگشادهٔ موسوی خویینیها بهخامنهای، معنای خاص خود را دارد. این نامه از چند نظر حائز اهمیت است:
- تا بهحال کسی در چنین سطحی نامهٔ سرگشاده بهخامنهای ننوشته و او را در علن زیر سؤال نبرده است. چرا که آخوند خویینی، سردمدار سفارتگیری بوده و سالها دادستان کل خمینی، عضو مجلس خبرگان، مجلس ارتجاع، مجمع تشخیص مصلحت بوده و غیره... بوده است. در جوابهای متعددی که از طرف باند خامنهای بهاو دادهاند، اساساً حرفهایش را رد نکردهاند، بلکه حضور و نقش تعیین کنندهٔ او را بهرخش کشیدهاند.
- نکته این است که شدت خرابی اوضاع بهحدی است که نه تنها آخوند خویینی که در سالهای اخیر منصب رسمی نداشته بهآن اشاره میکند، بلکه قالیباف، پاسداری که خامنهای او را در پیگیری خط انقباض بهکرسی ریاست مجلس نشانده و قاعدتاً بایستی آخرین نفری باشد که از این حرفها میزند، با بیان اینکه حال مردم در حوزهٔ اقتصاد خوب نیست میگوید: «ما بعضی وقتها بعضی چیزها را میشنویم که ای کاش نشنویم و نبینیم... این روزها در رسانهها میبینیم که حرف از اجاره پشتبام گفته میشود».
- حرف اصلی خویینی، اشاره بهوخامت اوضاع نیست، بلکه این است که ملت این وضعیت را ناشی از خامنهای میبینند. بهاین ترتیب این واقعیت که مسئول اول همهٔ این فجایع، شخص خامنهای است، سرش در رژیم باز شده و این تابو شکسته است. وقتی این حرفها این طور علنی مطرح میشود، نشانهٔ سست شدن چفت و بستهای دیکتاتوری است و آخرین ماههای حکومت شاه را تداعی میکند.
- خویینی در نامهاش روی نیروهای خود رژیم دست میگذارد، کسانی که بهگفتهٔ او «کسانی که هنوز اصلاح امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند» و از زبان آنها میگوید مسئول «اوضاع غیرقابل دوام امروز» خامنهای است. کابوس و وحشت اصلی رژیم نیز همین است که همان کسانی که بهقول خامنهای در روز مبادا بهداد رژیم میرسند، در معرض فرسایش و ریزش قرار گرفتهاند. علت اصلی این ریزش، اقتصادی است؛ در شرایط خفگی اقتصادی، رژیمی که فساد سراپایش را گرفته نمیتواند از غارت بالاییها بزند و خرج پایینیها بکند.
- در عراق این واقعیت را با وضوح بیشتری میتوان دید، حشدالشعبی بهاین علت در حال از هم پاشیدگی است که دیگر از پول کلانی که قبلاً از ایران برایش میرسید خبری نیست. مضافاً اینکه قبلاً یک قاسم سلیمانی بود که بالا دست مقامات عراق مینشست و خط و سیاست ولیفقیه را به آنها دیکته میکرد. اما حالا رژیم از فرط ناچاری بهکاظمی تن داده و حالا اوست که بهتدریج دارد قالی را از زیر پای رژیم در عراق میکشد.