728 x 90

ملاقات ممنوع

رود خروشان شهیدان ...
رود خروشان شهیدان ...

از همون دوران بچگی حس عجیب و قشنگی به بچه‌های سیاسی داشتم (اصطلاح «بچه‌ها» رو پدرم همون زمان به کِسانی می‌گفت که همشون توی تابستون ۶۷سر به‌دار شدن)

این آدما اونقدر با همه صمیمی و مهربون بودن که توی هر خونواده‌ای به سرشون قسم می‌خوردن یا این‌طور بگم سر گُل یه طایفه بودن.

تا جایی که یادمه هیچوقت طعم آزادی رو نچشیدن تا موقعی که خودشون آزادی رو به آغوش کشیدن.

صبح های پنجشنبه هر هفته یادآور روزای خوش ملاقات «بچه‌ها» توی زندان دیزل‌آباد کرمانشاه بود.

وقتی صدای زندان بان رو از پشت بلندگو میشنیدم که اجازه ملاقات می‌داد، بی‌محابا به سمت سالن ملاقات می‌دویدم.

باجه‌هارو یکی یکی می‌گشتم تا بچه‌های خودمون رو پیدا کنم، اما تا پیدا کردن اونا هر کدوم از بچه‌ها رو می‌دیدم لبخند روی لَباشون جاری بود، انگار نه انگار اونجا زندان بود و ممکن بود چند ساعت بعد زیر شدیدترین شکنجه‌ها باشن.

وقتی وارد باجه‌ها می‌شدن چشم‌بند داشتن.

راستی زیر چشم‌بنداشون چی رو می‌دیدن؟

نکنه همه دنیا رو می‌دیدن!

اوایل فروردین ۶۷خبردار شدیم همه زندانیان سیاسی رو به زندان گوهردشت کرج منتقل کردن.

شایعه شده بود رژیم به‌خاطر امنیت زندانیها و محافظتشون در جنگ مجبور شده همه رو به مرکز کشور ببره، در حالی که بعدها متوجه شدیم هدف شومِشون حذف فیزیکی همه مخالفان نظام بود و نه چیز دیگه.

تا این‌که تابستان ۶۷فرا رسید و مطابق عادت سابق، اما این بار خونواده‌ها برای دیدن و ملاقات عزیزاشون مجبور بودن تا کرج اتوبوس دربستی بگیرن.

اوایل تابستون اون موقع، وقتی به زندان گوهردشت می‌رفتیم با این جمله روی دیوارهای زندان روبه‌رو می‌شدیم: «ملاقات زندانیان تا اطلاع ثانوی قطع است»

من که معنی اطلاع ثانوی رو نمی‌فهمیدم از پدرم پرسیدم: بابا «اطلاع ثانوی» یعنی چی؟

و اون با یه مکث معنی‌دار بهم گفت: یعنی دوباره می‌تونیم ملاقاتشون کنیم اما نه الان...

نگرانی و دلشوره عجیبی همه خونواده هارو فراگرفته بود.

تا مهرماه ۶۷صبر کردیم.

تو همون عالم بچگی با خودم می‌گفتم پس کِی میشه دوباره اونارو ملاقات کرد و لبخنداشونو دید؟

روزها و هفته‌ها یکی یکی اومدن و رفتن.

چرا هیچ خبری ازشون نیست؟

اون روز دل‌گیر و ابری پاییز ۶۷رو محاله یادم بره که پدرم با چِشای اشک بار اما پر غرور جلوی خونه قدیمی مون فریاد کشید:

همشون آزاد شدن، جاری شدن و به دریا رسیدن...

 

کانون شورشی سهیل

مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/bfcf13c9-6897-4746-b0ca-9bb82f97017c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات