همزمان با درگیریهای داخلی در افغانستان سیل مهاجرین افغانی به داخل خاک ایران سرازیر شد.
بر طبق آمار رسمی بیش از ۱میلیون و ۵۸۰هزار افغانی در ایران زندگی میکنند که ۵۳٪ آن را زنان و ۴۷٪ آن را مردان تشکیل میدهند و در مجموع ۹۸/۱درصد جمعیت کل ایران را شامل میشوند.
طبق آمار عودتکنندگان افغانستان">وزارت امور مهاجرین و عودت کنندگان افغانستان در سال ۱۳۹۶تعداد ۹۱۲هزار و ۸۳۹تن از مهاجرین افغان در ایران دارای کارت پناهندگی آمایش، ۳۰هزار تن دارای کارت اقامت، ۴۵۰هزار تن دارای گذرنامه کوتاه مدت و ۷۳۴هزار و ۶۲۲تن فاقد مدرک در ایران زندگی میکنند. قسمت اعظم مهاجران افغانی در استانهای تهران، خراسان رضوی، اصفهان و کرمان زندگی میکنند.
محرومیتهایی از قبیل حق شهروندی، محرومیت از اقامت در ۱۷استان و ۳۶شهر ایران، گرفتن شهریههای سنگین از دانشآموزان و دانشجویان افغانستانی، فرستادن نوجوانان بیکار افغانستانی به جبهههای جنگ در سوریه و عراق، ندادن شناسنامه به بسیاری از کودکان بهدلیل داشتن پیشینه افغانی، بخشی از جنایتی است که رژیم بر مهاجرین افغانی روا میدارد.
سایت حکومتی خبربان در مطلبی با عنوان «ممنوعیت اقامت اتباع خارجی در مناطق مختلف استان قزوین» به نقل از مدیرکل اتباع و مهاجرین خارجی استانداری قزوین نوشت:
«با استناد به دستورالعملهای مصرح تردد، اشتغال، تحصیل و سکونت اتباع خارجی کشور افغانستان در شهرستان بوئین زهرا غیرقانونی است.
وی عنوان کرد: حتی اتباع خارجی مجاز با داشتن کارت اقامت نیز نمیتوانند در این مناطق تردد کنند.»
مهاجرین افغانی
ورود صدها هزار زن و مرد افغانی به ایران تبدیل به یک منبع بسیار قوی از لحاظ نیروی ارزان انسانی و دستاورد اقتصادی برای رژیم آخوندی شد. یک قلم این رژیم بهطور رسمی سالانه حدود ۲۰۰میلیون دلار کمک مالی برای تأمین نیازهای اساسی پناهجویان افغانی از طریق آژانس پناهجویان سازمان ملل، اتحادیه اروپا و سازمانهای خیریه بینالمللی دریافت کرده است.
این مهاجرین نیروهای کار ارزان قیمتی هستند که با دستمزدی پایینتر از حداقل، بدون حق بیمه، حق درمان، عیدی، قرارداد مکتوب و حتی دستمزد ثابت مجبور به تندادن به سختترین کارها هستند. بسیاری از کارفرمایان ایرانی بهعلت شرایطی که این مهاجرین بدون برگه قانونی دارند حتی از پرداخت همان حقوق بسیار اندک بهصورت کامل به آنها خودداری میکنند.
با اینحال عباس عراقچی ۱۸اردیبهشت ۹۸در مصاحبه با شبکهٔ دو تلویزیون رژیم طلبکارانه و اهانتآمیز گفت: «آنها دو میلیون فرصت شغلی را اشغال کردهاند، سالانه سه تا پنج میلیارد دلار از کشور خارج میکنند، سالانه ۲۸۰میلیون یورو هزینه دانشآموزان و ۳۴۵میلیون یورو هم هزینه دانشجویان افغانستانی میشود.» (سایت حکومتی همرسانی ـ ۲۰اردیبهشت ۱۳۹۸)
با این همه سوءاستفادههای رژیم از این مهاجرین بسیار گستردهتر از درآمدهای اقتصادی و نیروی کار ارزان قیمت است و میدانهای دیگری را هم در بر میگیرد.
لشکر موسوم به فاطمیون
پهنه دیگری که آخوندها از وضعیت نابسامان افغانستان استفاده میکنند تأمین نیروی انسانی برای جنگهایی است که در منطقه شعلهور میکنند.
رژیم با به کار گرفتن جوانان افغانی بهعنوان سربازان یکبار مصرف و با نقض قوانین پایهیی بینالمللی مرتکب جنایت جنگی شده است. آنان از شرایط سختی که جوانان افغانی در ایران داشتند سوءاستفاده کرده و با دادن وعده دریافت کارت اقامت و ماهیانه ۳۰۰دلار، هزاران تن از این جوانان ناامید و سرگردان را که به هر دری برای پیدا کردن کاری میزدند بهعنوان مدافعان حرم به جنگ در سوریه فرستادند. آنان را در قالب لشکر فاطمیون سازماندهی کرده و در تنور جنگ سوریه ریختند و زمانیکه جنگ در سوریه مقداری فروکش کرد، آنان را به زادگاهشان اخراج کردند.
ملالی شینواری، مشاور رئیس جمهوری افغانستان در این باره گفت: «آنها از مشکلات اقتصادی افغانها سوءاستفاده میکنند، آن مشکلاتی که در کشور خودشان دست و گریبان هستند بهخاطر منافع خود شان (ایرانیها) استفاده نادرست میکنند...» در همین حال، سیما ثمر، رئیس کمیسیون مستقل حقوقبشر افغانستان سربازگیری مهاجران افغان را برای جنگ سوریه یک تخطی جدی میداند و میگوید: «استفاده از مجبوریت و فقر مردم معلومدار یک تخطی حقوقبشر است.» (العربیه نت فارسی۱۲فروردین ۱۳۹۸)
به گزارش یک سایت افغانی «زهیر مجاهد، مسئول فرهنگی لشکر فاطمیون به روزنامهٔ شرق ایران گفته است تاکنون در این جنگ بیش از ۲هزار کشته و۸هزار زخمی شدند». (اطلاعات روز ـ ۱۸جدی ۹۶)
از طرفی «منابع امنیتی افغانستان یکشنبه ۳۱مارس اعلام کردند که ۱۰هزار شهروند این کشور که از سوی حکومت ایران در قالب «لشکر فاطمیون» برای جنگ به سوریه کار میکردند، به افغانستان بازگشتهاند.» (سایت آفتابکاران ۱۲فروردین۱۳۹۸)
کودکان و دانشآموزان افغان
رژیم با گذاشتن قوانین بسیار ارتجاعی و عقب مانده عملاً بچههای افغانی را از حق تحصیل محروم کرده است چرا که غالب آنها فاقد شناسنامه هستند و یا شرایط تحصیل را برای این کودکان آنقدر مشکل کرده است که برای والدین آنها راهی جز صرفنظر کردن از فرستادن خردسالآن خود به مدارس باقی نگذاشته است.
بر طبق عرف بینالمللی زمانیکه بچهای با هر پیشینه خانوادگی در کشوری به دنیا میآید خودکار ملیت همان کشور را تصاحب میکند اما این عرف بینالمللی شامل بچههای افغانی نشده و کودکان از داشتن شناسنامه محروم میمانند. این کودکان از زمانیکه پا به مدارس ابتدایی میگذارند متوجه تفاوت عمیقشان با خردسالآن ایرانی میشوند.
یک سایت حکومتی در رابطه با هزینه سنگین تحصیل دانشآموزان افغانی مینویسد:
« وجود اینکه بر اساس مصوبه دولت، تحصیل مهاجران افغانستانی در مدارس ایران رایگان است همچنان مدارس شهریههای سنگینی از والدین میگیرند که اغلب از سطح توان مالی آنها خارج است و باعث بازماندن کودکانش از تحصیل میشود. دانشجویان افغان هم حتی اگر در دانشگاههای دولتی ایران پذیرفته شوند باز هم باید ۸۰درصد شهریه دانشجویان شبانه را پرداخت کنند.» (سایت همرسانی ـ۲۰اردیبهشت ۱۳۹۸).
همسایگان در مسیر برگشت
خروج از کشور مادری برای مهاجرین افغانیها انتهای یک مسیر نبود. آنها ناامید از ایجاد یک زندگی آرام در کشور جنگزده خود، در جستجوی حداقل امید و شانس برای شروع یک زندگی بهتر به ایران وارد شدند اما سالها بعد مجبور به برگشت به وطن میشوند با کوله باری از خاطرات سیاه و ستمی که این رژیم بر سرشان آورده است.
یک مهاجر افغان که تازه از مرز ایران رد شده است، در ولایت هرات افغانستان میگوید: «هر بدبختی که بگویید بر سر ما میآورد. کسی هم نیست که سؤال و بررسی کند. هر چه دل شان بخواهد بر سر ما انجام میدهند. با زور و لگد با ما برخورد میکنند.» (دویچه ولی دری ۳۰آذر ۱۳۹۷)
انتظار برخوردی انساندوستانه نسبت به مهاجرین از رژیمی که حقوق اولیه شهروندان خودش را لگدمال میکند کاری عبث است. در طی ۴۰سال حاکمیت سیاه آخوندی حقوق پایهای مردم ایران، در زیر سرکوب افسارگسیخته همین رژیم همراه با شکنجه و زندان و اعدام لگدکوب شده و از بین رفته است. تنها با اصلاح این مسیر۴۰ساله با تغییر نظام فاشیستی حاکم است که میتوان آرامش و صلح را به ایران و به همسایگان شرقی برگرداند.
ک. بهروزی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است