سیاست ضدمردمی و گستردگی فساد در حاکمیت ولایت فقیه و بیکفایتی سردمداران آن در حل مشکلات و مسایل مردم، باعث بروز بحرانهای گوناگون در جامعه شده و مردم را نسبت به نظام و سردمدارانش به بالاترین درجه تنفر رسانده است.
سرکردگان فاسد و ضدمردمی نظام از جمله آخوند حسن روحانی برای توجیه درماندگی در حل مشکلات مردم و سیاستهای ضدمردمی خود به هزار و یک دلیل عوامفریبانه متوسل میشوند.
آنها همواره در این توجیه، «دشمنان» خارجی را علم کرده و در باب مصایبی که این «دشمنان» بهوجود آورده و میآورند روضهخوانی میکنند.
رسانهها و مهرههای نظام هم در جنگوجدال باندی به این بنبست و درماندگی تحت عنوان «ناکارآمدی» اعتراف میکنند.
یکی از موضوعاتی که رژیم تلاش میکند ضعف و بیعملی خود را با آن توجیه کند موضوع تحریم است که این روزها آخوند روحانی آن را علم کرده است. در حالیکه عناصر باند خودش نیز از آن بهعنوان بازی سیاسی روحانی و دولت نام میبرند.
از جمله این عناصر عباس عبدی است که بازی آخوند روحانی و دولتش را زیر ضرب گرفته و در این رابطه در کانال تلگرامی خود با عنوان «آیا کرونا برجام را زنده میکند؟» نوشته است: «رئیس دولت گمان میکند که اکنون بهترین فرصت برای حل مسأله تحریمها و سپس آغاز گفتگوها است. از اینرو معلوم نیست که کنترل اپیدمی در ایران به تحقق این هدف کمک کند. اصرارهای پیاپی برای لغو تحریمها و تهییج احساسات بینالمللی در این رابطه شواهد این ادعا است. بهنظر میرسد که این وجه سیاست برای رئیس دولت در اولویت قرار دارد».(سایت فرارو ۷فروردین ۹۹)
ترفند روحانی و دولت وی در علم کردن موضوع تحریمها برای توجیه بیعملی و بیکفایتیشان در صورتی است که از زمان اعمال مجدد تحریمهای هستهای از طرف دولت آمریکا، بهکرات گفته شده که دارو و غذا مشمول تحریم نیستند، اما نظام آخوندی بهعمد تلاش دارد کمبود دارو و تجهیزات برای درمان بیماری کرونا را که ناشی از فساد و چپاول نهادینه شده سیاسی و اقتصادی است به تحریمها ربط بدهد.
درماندگی حاکمیت آخوندی و دولت روحانی در زمینه مقابله با بحران کرونا آنچنان است که عباس عبدی این بحران را امری میداند که «کارآیی حکمرانی در ایران را به چالش کشیده است».
یکی دیگر از عناصر باند روحانی به نام تقی آزاد ارمکی هم میگوید: «نظام سیاسی در ایران فروریخته است».
واقعیت این است که پنهانکاری اولیه بیماری بهخاطر نمایشهای حکومتی ـ ۲۲بهمن و انتخابات ـ باعث گسترش بیماری شد، جنایتی که با کوچکنمایی، ترفندهای شیادانه و فقدان ارادهٔ مقابله با ویروس، بهسرعت تمام شهرهای میهن را پوشاند.
البته مردم برای ترفندهای شیادانه روحانی و باند او پشیزی قایل نیستند و این اقدامات تنها بر تنفر آنها نسبت به فاشیسم مذهبی حاکم میافزاید.
شدت تنفر و بیاعتمادی مردم به حدی است که جلال میرزایی، عضو مجلس ارتجاع از باند روحانی، به سردمداران و عناصر حکومتی توصیه میکند: «از افراد تاثیرگذار و صاحبنظر در کشور در این شرایط انتظار میرود که اگر ایرادی وجود دارد درصدد رفع مشکل با همکاری باشند و برای رفع نارساییها اقدام کنند، اگر بیاعتمادی بین دولت و مردم نیز وجود دارد نباید در این شرایط به آن دامن زده شود».(خبرگزاری ایسنا ۱۰فروردین ۹۹)
در همین رابطه پزشکیان، نایبرئیس مجلس ارتجاع نیز بهناگزیر اذعان میکند که: «چون در روند کارمان مشکل داریم امروز مشاهده میکنیم اعتماد عمومی کاهش پیدا کرده است. علت هم ضعف مدیریتی و ناکارآمدی ما است. رفتار و عملکرد مسئولان باعث کاهش اعتماد عمومی شده است».(رسانه موسوم به اصلاحات نیوز ۸فروردین ۹۸)
پاسدار مرتضی طلایی، سرکرده اسبق نیروی انتظامی تهران بزرگ، در تشریح علت نفرت عمومی میگوید: «ناکارآمدی، سوءمدیریتها، مفاسد مالی، رانتخواریها و... جزو عواملی است که این اعتماد را در جامعه ما مخدوش کرده است».(سایت بهار نیوز ۴فروردین ۹۸)
اعتراف سران و پاسداران نظام به نفرت و بیاعتمادی مردم بهعلت فساد و غارت و بیکفایتی نظام، بیانگر وحشت و درماندگی آنها در برابر شرارههای فروزان قیام است. خشم و نفرتی که در بحران کرونا به اوج رسید و در شعار «کرونای ولایت ـ عامل قتل ملت» بارز شد.